احمد توکلی یک روز بعد از سوال مجلس از رئیس جمهور در منزلش پذیرای خبرآنلاین بود.

محمود عزیزی: سوال از رئیس جمهور و ناگفته های خانه نشینی محمود احمدی نژاد، حواشی انتخابات دور اول انتخابات مجلس نهم دور اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، دلایل رشد نیافتن احزاب در ایران  و انتخابات ریاست جمهوری آینده از جمله  مباحث این گفت وگو بود.

ویژگی جالب این گفت وگو، حضور فرزند توکلی در این گفت وگو است؛ تفاوت دیدگاه های  محمد توکلی با پدرش و بحث هایی که در میانه گفت وگو  بین پدر  و فرزند شکل گرفت، از جمله مباحث بامزه این گفت وگو است که البته در ویرایش نهایی به امانت در پیش ما ماند.

بخش دوم این گفت وگو که بیشتر با حال و هوای نوروز همخوانی داشت با سوالاتی متفاوت مطرح شده بود ششم فروردین منتشر شده بود. ایـــــنــــجـــــا

***

 

 چوناین گفت وگو یک روز بعد از حضور رئیس جمهور در مجلس انجام می شود در ابتدا بفرمایید پیش بینی می کردید رئیس جمهور این گونه به سواالات مجلس پاسخ دهد؟
من تصمیم گرفتم فعلا در این زمینه کمتر صحبت کنم. فقط این را می توانم بگویم که ایشان منزلت ریاست جمهوری را به شدت پائین آورد، حرف هایی که درباره مجلس زد، حرف های خوبی نبود و بدتر از همه طرز بیانشان بود.
 یک وقت ایشان می خواست بگوید حقوق تان را چرا از قانون مدیریت خدمات کشوری مستثنی کردید؛. این حرف رئیس جمهور حق است. من همان سال اول مجلس به ریاست مجلس نامه ای نوشتم و گفتم این کار غیر قانونی است. آقای لاریجانی هم دستور داد، طبق قانون عمل شود. ولی امسال فهمیدم این کار نشده است. چون من از مجلس حقوق نمی گیرم دیر متوجه شدم. به نظرم این حرف خوب هم است. ولی یک وقت به گونه ای صحبت می کند که دست انداختن مجلس است، این زشت و غلط است. استهزای مجلس، استهزای مردمسالاری و مردم است. یک جای دیگری که حرف ایشان از حق بی بهره نبود، گرچه ناقص و غلط انداز، ولی طرز بیانش خوب نبود درباره مدرک تحصیلی نمایندگان بود که گفت:« شما با شاسی مدرک می گیرید.» ظاهرا اشاره به حذف تجربه مدیریتی از شرایط احراز صلاحیت نامزدی مجلس و افزودن شرط فوق لیسانس بود که ضمن آن یک دوره چهار ساله نمایندگی را بجای یک مقطع تحصیلی تصویب کردند. من همان زمان در مجلس به این موضوع که تجربه مدیرتی را حذف کنیم اعتراض کردم و به همکارانم گفتم شما بعدا در معرض اتهام قرار می گیرید که برای حذف رقیب این کار را کردید. البته آقای احمدی نژاد که گفت شما با فشار یک دکمه فوق لیسانس می گیرید درست نبود. رئیس جمهور می خواهد احتجاج کند. البته این جواب سوال نمایندگان نبود ولی فرض کنیم آقای احمدی نژاد قصد داشت، نصیحت کند، منطقی می گفت این قانون شما بد است. چرا با اطلاعات نادرست هو کند؟! دراین باره حرف های زیادی باید به موقع خودش گفته شود.
 
بعد از خروج رئیس جمهور از مجلس خیلی از نمایندگان به رفتار ایشان اعتراض داشتند و حتی در راهرو برخی از استیضاح آقای رئیس جمهور حرف می زدند. ممکن است مجلس به این سمت برود؟
 نمی دانم! این کار را از این مجلس بعید می دانم. حداقل چون وقت ندارد. بعد از عید باید بودجه را بررسی و تصویب کند و تحویل دهد و بعد هم دوران مجلس تمام می شود. مجلس نهم هم ترکیب متفاوتی دارد و 80 درصد چهره هایش جدید است. معلوم نیست چه می کند.
 
آن زمان هم که اواخر دولت است و تلقی این است که اجازه دهید دولت کارش را تمام کند و هزینه برای کشور ایجاد نشود!
 این حرف منطق درستی دارد. اگر مجلس بخواهد با رئیس جمهور مواخذه ای برخورد کند و این کار هزینه داشته باشد، شاید تحملش بهتر باشد.
 
با این تفاسیر ادامه جدل های دولت و مجلس در سال جدید محتمل ترین گزینه است؟
بله! آقای احمدی نژاد تا الان نشان داده در این مسیر قدم بر می دارد. طبیعتا اگر بخواهد همین روش را ادامه بدهد، طبعا «های و هوی» درست می شود.
 
ابتدای سال 90 خانه نشینی رئیس جمهور مقطع جدایی اصولگرایانی شد که تا قبل از آن مدافع سفت و سخت دولت بودند، ولی بعد از آن تغییر فاز دادند. در آن دوران در مجلس چه گذشت؟
یک حادثه بی سابقه بود و کسی در طول 30 سال انقلاب چنین رفتاری با ولی فقیه نداشت. آن هم بیشتر از سوی کسی بدتر بود که با شعار احیای ارزش های انقلاب و اقتدار ولی فقیه به میدان آمده است. این فرد هم در احیاء ارزش ها تلاش هایی هم کرده است. مثل حذف رفتار اشرافی در میان مسئولان، حضور در میان توده مردم در عمل یا موضع گیری در مقابل استکبار جهانی. نکته مثبت این دولت این بود که در آن ارزش ها به طور عملی زنده شد.
ارزش هایی که در حال افول بود احیاء شد، الان شاقول ارزیابی رفتار خود آقای احمدی نژاد هم شده است. این نشان می دهد رهبری انقلاب درباره احیای ارزش های انقلاب به دست آقای احمدی نژاد موافق بوده است. حالا آن نحوة برخورد با ولایت فقیه، با آن تراز، اصلا قابل قبول نبود. در نتیجه در آن دوران مجلس ملتهب بود و تلاش های صورت می گرفت که این وضعیت ترمیم شود. اما بالاخره آن چیزی که باید می شد، نشد.
 
منظورتان از ترمیم چیست؟
 یعنی اینکه ایشان به اشتباه خودش واقف شود و قبل از اینکه ماجرا طول بکشد، برگردد، مثل یک توبه به موقع. ولی آقای احمدی نژاد مقاومت شدیدی نشان داد و وقتی بازگشت که دیگرخیلی دیر بود.
 
در آن دوران، در مجلس کمیته ای برای این موضوع تشکیل شد؟
من الان یادم نمی آید، ولی جلساتی تشکیل می شد.
 
چه کسانی در این نشست ها شرکت می کردند؟
یک جلسه که یادم هست مربوط به چند روز بعد از تمرد آقای احمدی نژاد بود عده زیادی از نمایندگان در کمیسیون تلفیق جمع شده بودند و آقای آقاتهرانی که تازه با آقای احمدی نژاد ملاقات کرده بود آمدند و گفتند که دو ساعت با ایشان صحبت کردم و دیدم فرقی با گذشته نکردند و همان احمدی نژاد گذشته است و این حرفها نیست. احمدی نژاد تاکید کرده است که:«من همان احمدی نژاد سابقم. مجلس وقت بگذارد من بیایم توضیح بدهم. «
بعد از صحبت های آقای آقا تهرانی من نوبت گرفتم و گفتم: « تا وقتی که موضع ایشان راجع به این مساله روشن نشود، هیچ فایده ای ندارد. او مقابل دستور ولی فقیه ایستاده» بعد ادامه دادم:« آقای احمدی نژاد رسما اعلام بکند که این کار اشتباه بوده است و آقای مصلحی را هم به دولت دعوت کند، بعد بیاید در مجلس و توضیح بدهد.» بعد از صحبت های من جلسه حرف های مرا تائید کردند.
 
یعنی شما معتقدید رئیس جمهور نمی تواند نظری غیر از نظر ولی فقیه داشته باشد؟
اصلا چنین نیست. بگذارید خاطره ای از خود آقا برایتان بگویم تا معلوم شود نقطه اصلی اختلاف کجاست. حضرت آقا اواخر دوره اول ریاست جمهوری خود، سال 1364، خدمت امام رضوان الله علیه رسیدند و عرض کردند من قصد ندارم برای دوره بعد نامزد شوم. امام علت را جویا شدند. پاسخ این بود که چون شما بر ادامه نخست وزیری آقای موسوی اصرار دارید و من هم به دلیل اینکه وی را دیگر صالح برای این کار نمی دانم، معرفی وی را خلاف شرع می دانم. پس نامزدی ام دیگر جا ندارد. امام فرمودند شما نامزد شوید هر که را شما معرفی کنید و مجلس رای بدهد، من حمایت می کنم. بعد از این ملاقات بود که آقا در سخنرانی رسمی از تصمیم خود برای تغییر نخست وزیر در صورت تکرار ریاست جمهوریش سخن گفتند. انتخابات که تمام شد و ایشان به رای مردم برگزیده شدند. عده ای از نمایندگان طرفدار موسوی در مجلس نامه ای به امام نوشتند در ضرورت ادامه کار آقای موسوی بعضی ها هم به امام عرض کردند که اگر موسوی عوض شود در جبهه ها اثر منفی می گذارد. نظر امام برگشت؛ چون امام جبهه را اصل می دانستند. امام طی جواب به نمایندگان مصلحت کشور را ابقای مهندس موسوی اعلام فرمود. در همین روزها من همراه با آقای پرورش، دو نفری خدمت آقا رسیدیم. در این باره مذاکره داشتیم. آقا ماجرا را برایمان تعریف کردند و فرمودند که آقایان مهدوی کنی، جنتی، یزدی و ناطق نوری خدمت امام مشرف شدند تا نظر ایشان را عوض کنند ولی نشد. آنان از امام خواستند که لااقل حکم بفرمایید تا تکلیف آقای خامنه ای روشن شود. امام فرمودند آقاسیدعلی معرفی موسوی را خلاف شرع می داند من بگویم خلاف شرع کن؟
احساس ما این بود که آقا خیلی تحت فشار است. من با ارائه تحلیلی در باره اوضاع اقتصادی کشور از آقا خواستم خدمت امام برسند و بگویند اگر پیروزی در جبهه را می خواهید باید موسوی و سیاست هایش عوض شوند؛ چون اگر وضع به همین منوال پیش رود بزودی دولت از پشتیبانی مالی جبهه در می ماند. آقا فرمود تحلیلت را درست می دانم ولی من این کار را نمی کنم؛ چون نمی خواهم امام تصور کند که من مسئله شخصی دارم و می خواهم جبهه را بهانه کنم. بنده عرض کردم اگر چنین است پس از همین الان فکری برای پایان آبرومندانه جنگ بفرمایید؛ چون دولت دیر یا زود از تامین مالی جنگ ناتوان خواهد شد. بعد آقای پرورش پرسید حالا چه خواهید کرد؟ آقا فرمودند نمی دانم چه کنم، از یک طرف معرفی مهندس را خلاف می دانم. از طرف دیگر گرچه امام حکم نکرده، ولی معرفی نکردن را تضعیف امام می دانم. فکر می کنم اگر هم در نهایت این کار را بکنم معلوم خواهم کرد آقای موسوی نخست وزیر امام است نه من. بعد هم همین طور شد، یعنی در نطق معرفی نخست وزیر در مجلس، ایشان با کنایه ابلغ من التصریح همین کار را کردند. بعد هم در انتهای آن ملاقات ماجرای خوابی را آقای پرورش نقل کرد که بماند برای آینده. مقصودم از نقل این خاطره این بود که معلوم شود بحث اصلا بر سر اختلاف نظر رئیس جمهور با رهبری نیست. رئیس جمهور که علی القاعده یک رجل سیاسی مذهبی است چگونه ممکن است با یک شخصیت مذهبی مجتهد و سیاستمدار مدیر دیگر همیشه یک نظر داشته باشد؟! این نشدنی است. مسئله آن است که وقتی مباحثات تمام شد و کار به حکم و دستور رسید، در برابر حکم حکومتی رهبری باید با کمال تواضع تسلیم شد. حتی گاهی مثل کار خود حضرت آقا، دستور و حکم مطرح نیست ولی عدم همراهی، آسیب های جانبی دارد، باز همراهی لازم است ولو با حفظ موضع. حکومت ولایت فقیه حکومت بر رشیدهاست. رشیدها هم همیشه هم نظر نیستند. همین رشادت عقلی اقتضاء دارد که این جور مواقع رئیس جمهور حتما همراه شود، نه خانه نشین. عقل و شرع در این جا یک موضع دارند.
 
پس گفتید که مجلس در آن زمان نشست هایی داشت؛ اصولگریان مجلس در جلسه هایشان به این تصمیم نرسیدند که بروند با آقای احمدی نژاد صحبت کنند؟
از این جور اتفاقات زیاد می افتاد. گروه های زیادی انتخاب شدند که با ایشان صحبت کنند.
 
 چند گروه؟
 یک گروه همین آقای زارعی و آقای کوثری و چند نفر دیگر از رایحه خوش خدمت به ملاقات ایشان رفتند و وقتی برگشتند، نظرشان کاملا منفی بود. تقریبا هیچ کس از این موضوع دفاع نمی کرد. هیچ کس.
 
یعنی تلقی شان منفی بود؟
این دو نفر بعد از جلسه، آقای احمدی نژاد را تخطئه می کردند. حتی دوم خردادی هایی که از ولایت فقیه دفاع می کردند یا لااقل مذعن به جایگاه ولایت فقیه بودند، این رفتار را قبول نداشتند. طرفداران جدی دولت هم به شدت عصبانی بودند. چون طرفداری آنها بر این اساس معنی پیدا می کرد که رئیس جمهور را مطیع رهبری می دانستند. همه ناراحت بودیم. آنهایی که از دولت بیشتر حمایت کرده بودند، بیشتر ناراحت بودند.
 
به جز آقای زارعی و آقای کوثری چه کسانی با آقای احمدی نژاد ملاقات کردند؟
 فکرمی کنم آقای ابوترابی هم یک جلسه مستقلا با ایشان صحبت کرد.
 
 علت اینکه آقای احمدی نژاد دو وزیر اطلاعاتش را تغییر داد چه بود؟ از عملکرد آنها ناراضی بود یا ماجرا چیز دیگری است؟
هنوز زود است درباره این مسائل حرف بزنیم.
 
یک سال از آن ماجرا می گذرد و ماجرا هم خاتمه یافته است.
من به مصالح کشور نگاه می کنم و حرف می زنم. اطلاعاتی که خرج کردنش به درد بنده بخورد و به ضرر نظام باشد، چرا باید گفته شود!؟
 
پس پشت پرده ای هم وجود دارد؟
 اگر بخواهم حرف بزنم و حقیقت را نگویم چه فایده ای دارد؟!
 
 ماجرای شروط ایشان در آن دوران که در خصوص آن شایعاتی مطرح بود، حقیقت داشت؟
من نشنیدم!
 
خانه نشینی یازده روزه رئیس جمهور چقدر شما را ناراحت کرد؟
خیلی ناگوار بود. به دلیل اینکه مهمترین هنجار نظام سیاسی ما که اقتدار ولی فقیه بود، خدشه دار شده بود. بر اساس همین گرایش ها بود که من می گفتم تبلیغ برای آقای احمدی نژاد را حرام می دانم، ولی به او رای می دهم؛ چون ایشان در مقابل رهبری نمی تواند حرکت اجتماعی راه بیندازد و موسوی می تواند. عرض کردم ولایت فقیه مهمترین هنجار سیاسی ما است و اگر شکسته می شد، برای من قابل تحمل نبود.
 
 تاثیر آن خانه نشینی در این هنجار چه بود؟
«از قضا سرکه انگبین صفراء فزود»، شد. موجب اقتدار بیشتر ولایت فقیه شد. این حادثه آن هنجار را قوی تر کرد. چون با تمکین آقای احمدی نژاد پایان یافت.
 
با توجه به اینکه گفته می شود جریان حاشیه دولت در ماجرای وزارت اطلاعات هم دخیل بود، شما واضع عنوان جریان انحرافی را چه کسی می دانید؟
خالق این عنوان رهبری است.
 
آقای شریعتمداری نیست؟
 من این عنوان را از آقا شنیدم.
 
برخی از منتقدان هم معتقدند این عنوان دست ساخته جبهه پایداری است تا از این طریق، خودشان هویتی پیدا کنند و احمدی نژاد منهای مشایی را حمایت کنند.
کسی که به مبانی دینی آشنا باشد می داند که«هرکس به فعل قومی رضایت بدهد، خودش از آن گروه است.» وقتی آقای احمدی نژاد از مشایی دفاع می کند و می گوید نظرات ایشان، حرفهای دولت است یعنی چی؟
 
عرض من این است که شما نقش جبهه پایداری را در این امر چه می دانید؟
 مجموعه پایداری متاخر از این عناوین است.
 
درباره مجلس نهم شما پیش بینی کرده بودید که از جبهه پایداری دو تا سه نامزد این جبهه از تهران رای می آورند، اما نتایج انتخابات عکس این موضوع را نشان داد. پیش بینی تان غلط از کار در نیامد؟
تقریبا نه. در مورد تهران یک مقدار غلط در آمد.
 
اصل رقابت ها در تهران است؟
نه! اصل تهران نیست. انتخابات تهران مهم است. ممکن است گروهی در تهران رای بیاورند ولی اکثریت را نداشته باشند. مثلا اگر اصلاح طلبان از تهران رای می آوردند، نمی توانستند مجلس را به دست بگیرند. بنابراین تهران مهم است، ولی اصل نیست. بستگی دارد که در تهران و استانهای دیگر چه کسانی در مرحله دوم پیروز خواهند شد.
 
در این دوره انتخابات، باید وزن بیشتری برای نامزدهای مستقل قائل باشیم؟
نه، آنهایی که گرایش به جبهه متحد دارند، در بین منتخبان بیشترند. مستقل ها مستقل نمی مانند و معمولا به جو غالب گرایش پیدا می کنند چون مجلس جای استقلال نیست. هیچ کس به طور مستقل نمی تواند حیات سیاسی معناداری در مجلس داشته باشد. می تواند خوب نطق کند، تنهایی پیشنهاد بدهد اما اگر بخواهد تاثیر گذار باشد، باید جمع داشته باشد. یک زمان جمع را حمایت کند و یک زمان هم از جمع انتظار حمایت داشته باشد. این را هم اضافه کنید که ما فراکسیون های سیاسی قوی در مجلس هشتم نداشتیم.
 
دلیل این امر را چه می دانید؟
 حزب قوی نداریم و این مجموعه ها بیشتر محافل انسی است.
 
بار گذشته هم که با هم گفت وگو کردیم به این موضوع اشاره کردید. چرا خودتان به عنوان چهره شناخته شده به سمت تشکیل یک مجموعه سیاسی یا همانند اقدام آقای رضایی نرفتید؟
 مگر ایشان موفق شد؟! علت اینکه بنده به سمت تشکیل حزب نرفتم، دو چیز است؛ اول اینکه پول ندارم و دیگر اینکه زمینه اجتماعی برای شکل گیری حزب، مناسب نیست. آقای رضایی حداقل به دلیل دوم موفق نشد و جمعی که ایشان آن را حمایت می کند یا مجموعه های مشابه آن بیشتر یک «کلوپ سیاسی» است. البته من این را بد نمی دانم؛ ناکافی است.
 
یک عامل سوم هم به نظرم این است که شما اصولا کمی تک رو هستید؟
خودم این جور تلقی ندارم ولی بعضی ها درباره ام این طور فکر می کنند. ولی به شما می گوییم که من آدم تشکیلاتی هستم. حزب ندارم ولی یار دارم و به اقتضاء شرایط فعالیت داریم.
 
 به جز آقای نادران با چه کسانی خیلی مرتبط هستید؟
 در استانهای مختلف دوستان زیادی دارم که در مسائل سیاسی کمکم می کنند. من اخلاقم این طور است که اگر به جمعی بپیوندم، وفادار می مانم. البته به این امر قائل نیستم که شورای مرکزی حق دارد هر تصمیمی بگیرد و معتقدم یک حزب نمی تواند برخلاف شرع و قانون یا دستور ولی فقیه تصمیمی بگیرد. این چیز ها باعث می شود که حزبی که با دین سازگار است، آن بُرّندگی احزابی مثل سازمان مجاهدین انقلاب یا مجاهدین خلق را ندارد.
 
اخیرا گفت وگویی با آقای مصباحی مقدم داشتم،ایشان می گفت: «ما نیازمند یک حزب بزرگ و فراگیر مثل حزب جمهوری اسلامی هستیم.» شما هم چنین عقیده ای دارید؟
این حرف درستی است.
 
این حرف به این معنی نیست که تک حزبی بودن در کشور شکل بگیرد؟
نه! دو حزب بزرگ داشته باشیم. فکر نمی کنم کسی مخالف این باشد. مقصود ایشان این نبوده که ما در کشور یک حزب بزرگ داشته باشیم. حزب فراگیر بسیار موفق تر است و ما در شرایط حاضر حداقل به دو حزب فراگیر نیاز داریم.
 
همیشه جریانهای بزرگ در ایران به انشعاب رسیده اند؟
 نه لزوما.
 
 در همان حزب جمهوری اسلامی هم بعد از مدتی دو دستگی شکل می گیرد که اگر دستور امام برای انحلالش نبود به همان سرنوشت جامعه روحانیت و انشعاب مجمع روحانیون منجر می شد؟
اگر جنگ نبود و امام(ره) به دلیل مصالح کشور دستور تعطیل کردن حزب جمهوری را نمی دادند، اکثریت حزب باقی می ماند و انشعابیون قدرت زیادی نداشتند.
 
از میان دو پیش نیاز تشکیل حزب- سرمایه مالی و سرمایه اجتماعی- کدام یک را مهم تر می دانید؟
 برای تشکیل حزب فراگیری که موثر باشد، عقبه اجتماعی را مهم تر می دانم. چون ممکن است ما قانون انتخابات را در جهت تقویت تحزب عوض کنیم و براساس آن، مثلا اعلام کنیم که اولا هر نامزدی باید از سوی یک حزب کاندیدا بشود و در عین حال، اگر حزبی درصدی از کرسی های مجلس را کسب کرد، دولت موظف به کمک مالی به حزب باشد تا آن موضوع مالی حل شود. تجربه کشور آلمان در زمینه احزاب این گونه است.
 
شما که می گوئید عقبه اجتماعی مهم است میزان اثرگذاری پول و سرمایه در گسترش یا عدم گسترش یک حزب چه میزان می دانید؟
 از نظر من خیلی مهم است. چون کار تشکیلاتی خرج دارد. شما هم که یک رسانه هستید تا پا بگیرید و آگهی داشته باشید، باید پول خرج کنید. اگر بخواهید استقلالتان را حفظ کنید، به راحتی به شما آگهی نمی دهند. چه برسد به اینکه یک حزب بخواهد در هر استانی یک دفتر داشته باشدو در انتخابات مستقل فعالیت کنید. برای همین گفتم که عقبه اجتماعی مهمتر است چون می شود موضوع مسائل مالی را از طریق وضع قوانین چاره کرد.
 
 از میان مجموعه های سیاسی که الان در سیاست ایران هستند. فکر می کنید یک دهه بعد کدام مجموعه همچنان حیات سیاسی خواهد داشت؟
با خنده( نمی دانم) چون نمی خواهم درباره برخی از مجموعه ها قبل از انتخابات اظهار نظر کنم.
 
در انتخابات مجلس نهم تلقی عمومی این است که جمعیت ایثارگران و رهپویان در بستن لیست نهایی جبهه متحد میانداری کردند؟
 حرف درستی نیست. نامزد هایی که اینها از آنها دفاع می کردند، زمینه پذیرش بیشتری در جمع جبهه متحد نسبت به آنها بود والا آنها میانداری نداشتند.
 
اما نتیجه انتخابات نشان داد این تلقی سیاسیون درست نیست؟
نتیجه انتخابات به خیلی از چیزها بستگی دارد. فقط این نیست که شما یک چهره مناسب و شایسته را انتخاب می کنید. اینکه این فرد در چه لیستی قرار گرفته است و از چه سازمان رایی برخوردار است، عوامل مهم دیگری است. این موارد تعیین کننده است.
 
شما پیش بینی می کنید جمعیت ایثارگران و رهپویان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92بخواهند از نامزد مورد تائید خود حمایت کنند یا اینکه همیشه آنها اقتضایی و براساس رفتار اصلاح طلبان تصمیم می گیرند؟
اگر بتوانند مستقل شوند و نامزد خاص خود را داشته باشند، من خوشحال می شوم.
 
یعنی شما مایلید؟
 نه، من دوست دارم هر مجموعه ای که توانایی دارد ، حیات خودش را تسجیل کند. چون این امر را برای نظام مفید می دانم که احزاب سیاسی بتوانند خودشان را توسعه بدهند. این به نفع نظام سیاسی کشور است. ضمن اینکه به نفع مردم هم هست. چون شما وقتی از موتلفه، رهپویان یا ایثارگران نام می برید بالاخره اینها مجموعه های شناخته شده ای هستند ،دبیرکل دارند و سابقه شان معلوم است. مردم می دانند با چه کسی طرف هستند. این خیلی بهتر از باند های است که می گویند ما جریانیم و خود را ثبت نمی کنند ولی رفتار حزبی «تمام و کمال» درانتخابات دارند، بنابراین من از تحزب دفاع می کنم چون رفتار سیاسی را شفاف تر می کند و در نتیجه اگر مردم ازتصمیمات حزبی ناراحت بودند، در انتخابات بعدی به آن گروه رای نمی دهند. اگر جبهه پایداری رفت حزب درست کرد و معلوم شد چی به چی و کی به کی است ،آنها هم نامزد مستقل خود را در انتخابات بعدی داشته باشند.
 
 شما که پیش بینی نمی کنید که آنها حزب شوند چون حجت الاسلام آقا تهرانی اصولا معتقدند حزب گرایی ممکن است موجب دوری از حق شود.
رفتار آنها که کاملا حزبی است و زیادی هم حزبی است.
 
 میگویند ما براساس مبانی دینی خود عمل می کنیم؟
مگر احزاب دیگر براساس مبانی عقیدتی خود عمل نمی کنند. همه احزاب این گونه هستند.
 
جریان اصولگرای تحول خواه چه سهمی در مجلس نهم خواهد داشت؟
نمی دانم. با انتخابات مرحله دوم مشخص می شود. اینکه چه کسانی از تهران برای مجلس نهم انتخاب می شوند، در آرایش سیاسی مجلس نهم موثر است.
 
نقطه ضعف این جریان را چه میدانید؟
حزب نیستیم و مثل جبهه عمل می کنیم.
 
 فکر نمی کنید اقتضای فضای سیاسی کشور در دهه حاضر همین فعالیت کردن مجموعه های جبهه ای است تا فضا کم کم برای فعالیت حزبی گروه های مختلف فراهم شود؟
چون چاره ای نیست، خوب است، والا حزب بهتر است. یعنی اگر بنده طرفداران خودم را در کنار دو جمعیت رهپویان و ایثارگران جمع می کردیم و یک حزب قوی تشکیل می دادیم، بهتر بود.
 
 اما تجربه نشان می دهد در این احزاب معمولا بعد از مدتی انشعاب رخ می دهد.
 نه، برای اینکه حزب شکل بگیرد، باید چیزهای دیگری هم اتفاق بیفتد که دعوا نشود. خود ما هم دوری و نزدیکی هایی در وزنی که به مسائل می دهیم داریم ولی اشترکات زیادی هم داریم که ما را به شکل جبهه از مجلس هفتم به هم پیوند داده است.
  
 
 
 بنابراین نامه اواخر سال شما در مخالفت با سوال از رئیس جمهور هم منشاء اش همین اشتراکات است. از چه زمانی تصمیم گرفتید پیشنهاد بدهید رئیس جمهور به جای سوال به مجلس «دعوت» شود؟
 وقتی موضوع سوال از رئیس جمهور جدی شد ما نگرانی مشترک پیدا کردیم که چه می شود. چون اول مشخص نبود که سوال این طرف سال انجام می شود یا خیر. وقتی   این امر نهایی شد نگرانی های ما آرام آرام جلوه کرد و همچنان که در بیاینه خود نوشتیم ما معتقد بودیم که اگر با شیرینی حضور مردم در انتخابات به عید نوروز برسیم، می توانیم امیدوار باشیم که بعد از سال نو، تفاهم های بیشتری با دولت لااقل در خصوص بودجه داشته باشیم. چون بعد از حوادث روز سوال از رئیس جمهور، بودجه که در دولت خیلی بد بسته شده بدتر می شود.
 
اسم این کار لجبازی نیست؟
ببینید واقعیت این است که رابطه دولت و مجلس خوب نیست. ما در بیانیه خودمان هم نوشتیم که سوال از رئیس جمهور این راه را ناهموارتر می کند. طرفین به هم اعتماد کافی ندارند وگاهی مقاصدشان هم یکی نیست. در این شرایط، کار قوه مجریه خیلی سخت می شود. این را به شما عرض کنم که گاهی اوقات آقای میرتاج الدینی به من متوسل میشود و می گوید اگر تو از این نظر دولت حمایت کنی، مجلس رای می دهد. من هم جایی که احساس کنم دولت درست می گوید این کار را انجام می دهم.
 
بعد از مناظره های انتخاباتی سال 88، همین الان هم می توان تبعات آن صحبت ها و اظهار نظر ها را در فضای سیاسی دید. فکر می کنید تبعات سوال از رئیس جمهور در میان افکار عمومی چیست؟
بالاخره بعد از ان هم سر و صدا بعداز 32 سال و بعد از چند ماه جار و جنجال درباره آن، خیلی ها که آن روز رادیو داشتند، موجش روی مذاکرات مجلس بود.
 
تاثیرش در فضای سیاسی و افکار عمومی چه می دانید؟
 تاثیرش را در فضای سیاسی منفی می دانم و قضاوت مردم هم در مجموع به نفع نظام سیاسی ما نیست. چون دسته ای حق را به مجلس می دهند و می گویند رئیس جمهور خوب حرف نزد و توهین کرد، گروه دیگری میگویند خوب جواب داد و مجلس حقش بود. این تلقی ها در جامعه تعارضات را زیاد می کند، و فضای بدی را ایجاد می کند . وقتی تفاهم دو قوه کاهش پیدا می کند، امور بدتر پیش می رود. در این صورت، مردم ضرر می کنند. از روز اولی که شکل گیری سوال مطرح شد به آقای مطهری که با من مشورت کرد گفتم: « این کار درست نیست و به همین خاطر هم امضا نمی کنم و به مصلحت نمی دانم.» به او گفتم: « کسانی که سوال را امضا می کنند، بعد از مدتی امضاء خودشان را پس می گیرند و شما را ضایع می کنند.» ایشان گفت: « نه ، ما از هر کسی امضا نمی گیریم. » و همین جور هم شد و امضا ها کم و زیاد شد و در نهایت مساله منتفی شد. تا اینجا به ضرر مجلس بود چون نشان داد که در مورد سوال، مجلس نمی تواند اراده 75 نفر را در یک زمینه متمرکز کند. از این کار، این تعبیر می شد که رئیس جمهور در مجلس طرفداران زیادی دارد. در حالی که امثال ما که سوال را امضا نکرده بودیم، منتقد دولت بودیم ولی سوال را ابزار مناسبی نمی دانستیم.
یک مطلب دیگر این بود که سوالات اولیه آقای مطهری که به من نشان داد، سوالات ضعیفی بود. به دکتر مطهری گفتم که اگر شما بخواهید این سوالات را مطرح کنید، آقای احمدی نژاد از سوالات ضعیف تر شروع می کند و جواب شما را می دهد و شما منکوب می شوید .شما از این طریق نمی توانید آقای احمدی نژاد را مجبور کنید تا رفتارش را تصحیح کند، در بین مردم هم شما تخطئه می شوید.
آن دوره گذشت. بعد که موضوع تمرد و خانه نشینی یازده روزه رئیس جمهور پیش آمد و قانون شکنی ها صراحت پیدا کرد، دوباره سوال شکل گرفت. ولی من باز هم آقای مطهری را منع کردم و به او گفتم :«آقای احمدی نژاد سیاستمداری است که قدرت اقناعش بسیار قوی است، خود من هم این صفت را دارم، منتها آقای احمدی نژاد از من و امثال من قوی تر است. چون ایشان علاوه بر ساده صحبت کردن ، برخی از کارها را می کند که ما آنها را انجام نمی دهیم.» به این دلیل ایشان در اقناع مخاطب موفق است. نتیجه این می شود که حتی اگر مجلس وقت برابر با ایشان داشت، حریف ایشان نمی شد.
 
شما فکر می کنید بعد از نوع مواجهه رئیس جمهور با مجلس نمایندگان به سمت اصلاح این آیین نامه حرکت کنند؟
من از آیین نامه فعلی دفاع می کنم. به علت اینکه رفتار رئیس جمهور با وزیر متفاوت است .چرا؟ چون رئیس جمهور منتخب رای مستقیم مردم است. در حالی که وزراء با رای مجلس انتخاب می شوند.
بنابراین تعیین کننده بودن مجلس در خصوص رئیس جمهور حتما باید کمتر از وزرا باشد، به همان دلیل که عرض کردم. چون او منتخب مردم است. ولی وزراء با رای نمایندگان صدارتشان تسجیل می شود. در نتیجه نوع برخورد مجلس با وزیر باید با رئیس جمهور تفاوت کند. دلیل دوم این است که رئیس جمهور، رئیس قوه مجریه و نفر دوم کشور است. بنابراین اینکه برخی بخواهند به همان شکلی که با وزیر برخورد می کنند، از رئیس جمهور هم سوال کنند، امر درستی نیست. چون اقتدار رئیس قوه مجریه و دولت را بما هو دولت، کاهش می دهد. حالا مشکل ما موردی است که رئیس جمهور شان این جایگاه نگه نمی دارد. این بحث دیگری است. اینکه زمان سوال نمایندگان یا پاسخ رئیس جمهور چه میزان باشد، اینها می تواند موضوعات قابل بحثی باشد، ولی حتما باید وقت رئیس جمهور برای پاسخ بیشتر باشد. ولی از اینکه مجلس همان رفتاری را که با یک وزیر می کند، با رئیس جمهورهم داشته باشد، من مخالفم؛ چون با مردم سالاری سازگار نیست.
 
*
 
شما گزینه های انتخابات ریاست جمهوری92 را چه کسانی می دانید؟
 من نظری در این زمینه دارم که به موضوع فقدان حزب هم بستگی دارد. من می گوییم ما چون حزب نداریم که بدانیم هر حزبی چه کسی را معرفی می کند و بر این اساس، افراد بدون حزب و پشتوانه تشکیلاتی وارد می شوند، همین که مردم سوال کردند«آیا فلانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود یا نه» این نشان می دهد از نظر مردم آن فرد، در این حد است؛ از این نظر، آنها باید «سرمایه اجتماعی» تلقی شوند و احترامشان حفظ شود. این امر به این معنی نیست که نقد نشوند، بلکه باید حرمت انها حفظ شود. چون نمی دانم کدام یک با برنامه تر خواهد بود. چون حزب نداریم که برنامه احزاب را با هم مقایسه کنیم. در نتیجه باید افراد را با هم مقایسه کنیم بنابراین لازم است این سرمایه را تا زمان انتخابات حفظ کنیم.
 خودتان قصد ورود مجدد به موضوع انتخابات ریاست جمهوری را ندارید؟
خیر.تصمیم دارم که وارد نشوم.
 
مطمئن هستید؟
  الان که اطمینان دارم. چون من از نظر جسمی توان گذشته را ندارم و فکر می کنم جوانتر ها باید وارد آن عرصه شوند.
 
یعنی خودتان را بازنشسته پست ریاست جمهوری می دانید؟
 ظاهرا برای این مسئولیت بله.
فکر می کنید رئیس جمهور دهه چهارم انقلاب باید ویژگی های متفاوتی از روسای جمهور قبلی داشته باشد؟
 اگر داشته باشد که خیلی خوب است. خوبی های روسای جمهور قبلی را داشته باشد و ضعف هایشان را نه. مساله این است که ما نمی توانیم از کره مریخ رئیس جمهور بیاوریم.
نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 88 شکسته شدن حرمت همه سرمایه های اجتماعی نظام بود. در همین انتخابات مجلس هم یک عده حرمتشان شکسته شد. این به حال نظام وکشور مضر است. خیلی بد کردند. من در دوره ای به کسی که موثر بودگفتم: «یک کاری کن افرادی که از آنها برای ریاست جمهوری نام برده می شود تقویت شوند.» آنجا حتی از یک کسانی اسم بردم که قبولشان نداشتم. گفتم: «این افراد را هر مقدار که می توانی حفظ کن. برای اینکه نمی دانیم که چه اتفاقی در کشور می افتد.» چون ما ملتی هستیم که برای احقاق حق خودش در دنیا موضع دارد و بدترین دشمنی ها با ان می شود، بنابراین نیروهایش باید حفظ شوند. حتی نیروهای نیم بندش هم باید حفاظت شود. مهمتر از حفاظت فیزیکی، حفاظت آبرویی است.
 
برخی در میان سیاستمداران معتقدند رئیس جمهوری آینده، یک جایگاه سوخته را تحویل می گیرد. استدلال هم این است که با تعهدات فراوان دولت نهم و دهم ، رئیس جمهور آینده نمی تواند طرح و برنامه جدید داشته باشد. با این نظر موافقید؟
 دولت ها یک موجود زنده هستند و گذشته و آینده دارند که این دو با هم مرتبط است. بنابراین اینکه شما فکر کنید ما دولتی داشته باشیم که هیچ تعهدی از دولت قبل از خود نداشته باشد، غیر ممکن است .چون دولت ها که از صفر شروع نمی کنند. دولت ها با ساختمان های نیمه کاره مواجه اند که باید تمامشان کنند. بنابراین، ایجاد تعهد برای دولت های بعدی یک امر طبیعی است. اما اینکه دولت آقای احمدی نژاد تعهداتی که ایجاد کرده است، عرفی است؟ نه، متاسفانه این دولت تعهدات سنگینی را بر دولت ها بعد از خود تحمیل کرده و برخی هایش ارادی بوده است. وقتی آقای احمدی نژاد در سفر استانی کرمانشاه می گوید:« من پول نفت را به گونه ای تقسیم می کنم که تا 100 سال آینده هیچ کس نتواند آن را تغییر دهد، » این گرایش ،گرایش باطلی است. هیچ دولتی نباید جوری رفتار کندکه دولت بعد هیچ انتخابی نداشته باشد. اما دولت دهم این کار را کرده است. بودجه امسال بودجه وحشتناکی است . فرض کنید مجلس این بودجه را بدون هیچ تغییری تصویب کند و دولت هم آن را اجرایی کند. هر چند ما معتقدیم که این بودجه اجرایی نیست. اما اگر این فرض هم اجرایی شود از سال 93 دولت وقت باید سالی 50 هزار میلیارد تومان اصل اقساط و سود اوراق مشارکت را به مردم پرداخت کند. این نشدنی است.
در پاسخ سوال شما می گویم این دولت به طور غیر متعارف برای دولت ها بعدی تعهد ایجاد کرده است ولی سوخته بودن را من قبول ندارم. چرا؟ چون معنی این حرف این است که ما رو به قبله دراز بکشیم. در حالی که خدا هیچ درد پیچیده اجتماعی را بی درمان نگذاشته است. اگر عقل و تدبیر و وفاداری و صداقت باشد، هر مشکلی حل می شود. البته با تلاش زیاد.

/27212

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 204735

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۲:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۱
    2 0
    چا درباره ماجراي وزارت اطلاعات حرف نزده است؟
  • بدون نام IR ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۱
    4 1
    توکلي سياستمدار منصفي است. واقع بينانه حرف زده بود.
  • بدون نام IR ۱۷:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
    0 0
    طرح موضوع «جریان انحرافی» در شرایطی که اوضاع از ابتدای سال 91 تغییر یافته و احمدی نژاد دوباره احمدی نژاد عزیز سابق شده است نشان میدهد که اگر مصالح طور دیگری ایجاب کند و لازم باشد که در این مورد کوتاه آمد و حرفی نزد باز برخی حتی بر خلاف نظر رهبری هم که باشد از این مساله دست بردار نیستند.