فخرالدین فخرالدینی: فریدون مشیری در نظر من شاعر نوگرایی است که در اشعار او بیش از هرچیز، عشق به زندگی موج میزند. شعر او برخلاف بسیاری از شاعران همدورهاش، کمتر رنگ سیاهی و طعم تلخ دارند و در آنها میتوانی احساس دوست داشتن، امید و آرزو را بیابی.
فریدون، دوستی فوق العاده نزدیکی با برادر آهنگسازم داشت و فرهاد برای چندین شعر و ترانه او موسیقی ساخته که برترین آنها با صدای شجریان است.
از طرف دیگر، مشیری با همسر من فامیل بود و از این رو با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. این مراوده و ارتباط طولانی، باعث شده بود شناخت کافی از شخصیت و روحیه او به دست آورم که مهمترین ویژگیاش طبع لطیف و احساس شورانگیزش بود.
وقتی فریدون به فکر فرو رفت که کدام سروده اش را مقابل دوربین بخواند، این عکس را گرفتم
مشیری را در تمام این سالها انسانی با محبت و آرام دیدم که کمتر از کسی عصبانی میشد و کمتر از آن بر کسی خشم میگرفت.
زمانی که تصمیم به انتشار کتاب عکس چهرهها گرفتم، دیدم جای فریدون مشیری در مجموعه من خالی است. او چنان به من نزدیک و دست یافتنی بود که هیچگاه حس نمیکردم روزی او را از دست بدهم و از همین رو کمتر به فکر ثبت چهرهاش روی فیلم حساس عکاسی افتاده بودم.
در سال 1374چند جلسهای به آتلیه من آمد. عکسهای زیادی از او گرفتم که بسیار متنوع هستند؛ در حالتهای گوناگون، با پوشاک مختلف و در شرایط روحی متفاوت.
عکسهای مشیری را که چند سال پیش در آخرین چاپ کتاب اشعارش به چاپ رسید، من گرفتم که او در آنها پیراهن سفید بر تن دارد؛ عکسهایی که شیوه نورپردازی در آنها با عکسی که در اینجا میبینید، بسیار متفاوت است.
با شناخت عمیقی که از شخصیت فریدون داشتم، میدانستم عکاسی از چهرهاش نیازی به صحبتهای اولیه ندارد؛ اما مشکلی که در حین کار خود را نشان داد، فیگورهای ساختگی او بود.
درواقع، دوربین عکاسی باعث شده بود او احساس راحتی نکند و با فضای استودیو بیگانگی کند. به همین دلیل، بارها او را به آتلیهام دعوت کردم و مقابل دوربین نشاندم تا این جو مصنوعی بشکند و عاقبت نیز چنین شد. در یکی از جلسات، همراه برادرم فرهاد فخرالدینی به دفتر کارم آمد و آن روز صمیمیتی عجیب بر فضا حاکم شد.
هنگامی که از او خواستم سرودهای از اشعارش را بخواند، او به فکر فرو رفت و در همان لحظه این تصویر که میبینید، ثبت شد.
با اینکه پس از آن شروع به خواندن اشعارش کرد و عکسهای دیگری از او گرفتم، اما همیشه باور داشتهام که این یکی، بیش از تمام آنها با شخصیت مشیری هماهنگی دارد و بازتاب دهنده روحیات اوست.
این روزها وقتی می بینم جوانان به شعر فریدون مشیری علاقه دارند و کتاب هایش را زیاد می خوانند، تازه متوجه می شوم چگونه بعد از مرگ هم می توان زنده ماند.
57245
نظر شما