به گزارش خبرآنلاین، او از 18سالگی شعر میسرود و مجموعههایی چون «یک بسته سیگار در تبعید»، «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» و ... از او به یادگار مانده است.
شعری که میخوانید، یکی از آثار منتشر نشده این شاعر است که یکی از دوستان او در اختیار خبرآنلاین قرار داده است.
این شعر هنوز کامل نبوده و بروسان آن را برای پدرش که در سال 61 و در عملیات آزاد سازی خرمشهر شهید شده، سروده بود.
با هم این شعر را می خوانیم:
تمام عمر دستت صرف شادی شد
دستهای تو مهربان بودند یکی بیشتر از دیگری
و چهرهات مثل وقتی که گلدانی را آب میدهند زیبا بود
مرگ با چهرهات چکار کرده
با سینهات که جای بازی من بود
دیده میشدی چون ماه کوچه و بازار
دیده میشدی چون شاخهای که از آب بیرون میزند
در تو انگار چیزی بود که برق میزد
میدانستم میدانستم این بهار که بیاید تو را چشم خواهند زد
پدرم برای تو چه بگویم
بگویم زخمم آنقدر عمیق شده که میتوان در آن درختی کاشت؟
بگویم غمینگم و مرگ کاری نمیکند
دستت را بر شانهام بگذار و مرگ را متوقف کن
دارم میروم دارم نامم را از دهان دنیا خالی میکنم
57244
نظر شما