با این روزگار وارونه، نمی‌دانیم ما کج راه می‌رویم یا فلک بر مداری کج می‌چرخد؛ دو راه بیشتر نداریم، یا باید کاری کنیم که روزگار با ما راست باشد یا باید کاری کنیم که خودمان کج بشویم تا روزگار کج مدار به نظرمان راست بیاید اما آن قدر روزگار آشفته است که نمی‌دانیم چه چیزی راست است و چه چیزی کج، تا خودمان را با آن‌ها میزان کنیم.

گروه کتاب خبرآنلاین - مطالعه کتاب آن هم در ایام نوروز، شاید برای خیلی از ایرانی ها، کار جالبی نباشد خاصه وقتی که سفر، دیدوبازدید و تلویزیون عزیز، وقتی برای مردم نمی گذارد ولی به هر حال اگر هوای مطالعه مفید و آموزنده و ملاقات نوروزی با یار مهربان به سرتان زد، با ما همراه شوید...

 

مجموعه داستان طنز «تفریحات سالم» نوشته زنده یاد عمران صلاحی که از سوی نشر ویستار منتشر شده از آن دست کتاب هایی است که مطالعه اش در نوروز به شدت می چسبد! طنزهایی ظریف و خواندنی که مشکلات اجتماعی - اقتصادی و سیاسی کشور را هم مدنظر داشته است.

این مجموعه شامل بیش از 100 داستان کوتاه طنز آمیز است که ماجرای اغلب آنها در فضای شهری و دوران معاصر اتفاق می افتد. قرارگرفتن کاراکترهای داستان در شرایطی که با وضعیت روحی و شخصیتی آنها متناقض است دستمایه خلق فضایی طنز گونه از سوی عمران صلاحی شده است که در عین می تواند برای مخاطب هم درس آموز باشد.

 

عنوان این مجموعه از یکی از داستانها گرفته شده و برخی دیگر از داستان های آن عبارتند از: «راویان اخبار، وداع با اسلحه، خدا رفتگان همه را بیامرزد، آرد و عسل، لطفا شماره گیری نکنید، پشت چراغ قرمز،  کمربند ایمنی، دسته جمعی، آدمخوار و...» 

 

 

خبرآنلاین دو بخش از طنزهای این کتاب خواندنی را برای کاربران گرامی خود منتشر می کند:

 

روزی خرچنگی دسته گلی می‌خرد و به خواستگاری قورباغه‌ای می‌رود. قورباغه به تقاضای او جواب رد می‌دهد.
خرچنگ می‌پرسد: «شغل آبرومندانه ندارم که دارم. قیافه ندارم که دارم، پس چرا زنم نمی‌شوی؟»
قورباغه می‌گوید: «برای این‌که تعادل نداری و کج راه می‌روی.»
خرچنگ می‌گوید: «تعادل جسم مهم نیست،‌ آدم باید تعادل روحی داشته باشد.»
قورباغه می‌گوید: «به هر حال همین است که گفتم.»
خرچنگ می‌گوید: «بشر قابل اصلاح است. اگر من عیبم را برطرف کنم، زنم می‌شوی؟»
قورباغه می‌گوید: «ببینیم و تعریف کنیم.»
روز دیگر خرچنگ به خودش عطر و ادکلن می‌زند، شیک و پیک می‌کند و به خانه‌ قورباغه می‌رود.
قورباغه می‌گوید: «به من قول داده بودی که دیگر یک وری راه نروی.»
خرچنگ می‌گوید: «خودم را اصلاح کرده‌ام. از خانه‌ات که بیرون رفتم می‌توانی از پنجره، راه رفتنم را ببینی.»
قورباغه از او پذیرایی می‌کند. وقتی خرچنگ خداحافظی می‌کند و از در بیرون می‌رود، قورباغه کنار پنجره می‌آید، پرده را پس می‌زند و نگاه می‌کند. با کمال تعجب می‌بیند خرچنگ دارد درست راه می‌رود. خوشحال می‌شود.


روز سوم، قورباغه با تقاضای ازدواج خرچنگ موافقت می‌کند عروسی سر می‌گیرد و بزن و بکوب راه می‌افتد و قورباغه خوشحال و خندان به خانه‌ بخت می‌رود. ماه عسل به خیر و خوشی می‌گذرد. قورباغه از خرچنگ چیزی به جز راستی نمی‌بیند.
با پایان ماه عسل، مرخصی خرچنگ هم تمام می‌شود. روزی که قرار است به اداره برود، زودتر از خواب پا می‌شود، اصلاح می‌کند، صبحانه‌اش را می‌خورد، کیف سامسونت‌اش را برمی‌دارد و از در بیرون می‌رود. قورباغه کنار پنجره می‌آید تا با نگاهش او را بدرقه کند. با کمال تعجب می‌بیند خرچنگ دارد کج کج راه می‌رود. بغی گلویش را می‌فشارد و می‌زند زیر گریه.
عصر که خرچنگ، خسته و کوفته از سر کار برمی‌گردد، قوباغه گریه کنان می‌گوید: «تو مرا فریب داده‌ای. به من گفته بودی اصلاح شده‌ای، اما من دیدم که باز هم کج کج راه می‌روی.»
خرچنگ می‌گوید: «عزیزم، من نمی‌توانم هر روز نوشابه‌ غیربهداشتی بخورم!»
نتیجه اخلاقی
حالا حکایت ماست با این روزگار وارونه، نمی‌دانیم ما کج راه می‌رویم یا فلک بر مداری کج می‌چرخد. دو راه بیشتر نداریم، یا باید کاری کنیم که روزگار با ما راست باشد یا باید کاری کنیم که خودمان کج بشویم تا روزگار کج مدار به نظرمان راست بیاید. اما آن قدر روزگار آشفته است که نمی‌دانیم چه چیزی راست است و چه چیزی کج، تا خودمان را با آن‌ها میزان کنیم.


*

خواننده‌ای در نامه‌ای به یکی از روزنامه‌های صبح تهران می‌نویسد:
- گویا قرار است که خلیج فارس را به دریای خزر متصل کنند. می‌خواستم متذکر شوم که در دریای شمال، مردم بدون دغدغه شنا می‌کنند. در صورت اتصال خلیج فارس به دریای شمال، احتمال ورود کوسه نیز وجود دارد. خواهشمندم طوری این اتصال صورت گیرد که کوسه‌های خلیج فارس نتوانند به دریای خزر راه پیدا کنند.
این روزنامه به خواننده گرامی خود چنین پاسخ می‌دهد:
- کارشناس امور دریایی ما توضیح داده است که چون این اتصال از طریق کانالی است که عمق چندانی ندارد و با توجه به این که کوسه‌ها وارد آب کم عمق نمی‌شوند، لذا چنین خطری آب‌های دریای خطر را تهدید نمی‌کند.


این خواننده گرامی قانع نمی‌شود، سؤال‌های دیگری می‌کند و جواب‌های دیگری می‌گیرد که در آن روزنامه به چاپ نمی‌رسد. اما شما می‌توانید آن‌ها را بخوانید.
خواننده: شما کوسه‌ها را خیلی سطحی فرض کرده‌اید. اگر شما از میان علفزاری چندین بار عبور کنید، آن‌جا تبدیل به جاده می‌شود. این کانال کم عمقی را هم که شما می‌فرمایید، چنین حالتی دارد، کوسه‌ها با توجه به قدرتی که دارند اگر چند بار وارد این کانال شوند، آن را عمیق می‌کنند، ‌وقتی هم که عمیق شد، کوسه‌ها شناگر را به خطر می‌اندازند.


روزنامه: کوسه‌ها به محیط زیست دریای جنوب عادت کرده‌اند و نمی‌توانند در جای دیگری زندگی کنند. از این گذشته، موجودات دریای جنوب – چه انسان و چه حیوان- با ذائقه کوسه‌ها سازگارترند. نگرانی شما بی‌مورد است.


خواننده: شاید کوسه‌ها بخواهند تغییر ذائقه بدهند. شاید دلشان بخواهد که در دریاهای دیگر سر و گوشی آب بدهند و سیر و سیاحتی بکنند. بالاخره آن‌ها هم دل دارند. ترس ما هم از همین است. ما می‌ترسیم وقتی در سواحل خزر داریم شنای قورباغه می‌کنیم، کوسه ماهی خطرناکی سربرسد و یک چای ما را اره کند. اگر شما باشید، ‌می‌توانید با یک پا شنای قورباغه کنید؟ مجسم کنید اینجانب از آب درآمده‌ام، دوش گرفته‌ام و حالا می‌خواهم لباس‌هایم را بپوشم. هرچه می‌خواهم دستم را توی آستینم بکنم نمی‌رود بعد معلوم می‌شود که یکی از دست‌هامان را از دست داده‌ایم. اگر شما به جای ما بودید چه احساسی داشتید؟


روزنامه: اولاً شناهای زیادی وجود دارد. اگر کوسه یک پای شما را قطع کرد، ‌مجبور نیستید شنای قورباغه بکنید. می‌توانید روش‌تان را تغییر دهید و به پشت شنا کنید.


خواننده: ما نمی‌دانیم کوسه‌ها چرا این‌قدر به پای آدم علاقه دارند. این همه هشت پا توی خلیج فارس ریخته است. چرا به سراغ آن‌ها نمی‌روند؟ چرا فکر نمی‌کنند آدم‌ها پای اضافی ندارند. نوشته‌اید اگر پایمان را از دست دادیم، از شیوه‌های دیگر در شنا استفاده کنیم. از راهنمایی شما بسیار سپاسگزارم. اما نگرانی ما نه تنها از بین نرفته، بلکه بیشتر هم شده است. ما با این که دوست داریم در دریای شمال شنا کنیم، تن ماهی جنوب را بیشتر می‌پسندیم. اگر دریای جنوب به کانال دریای شمال وصل بشود، تداخل ایجاد می‌شود. ماهی‌های جنوب می‌آیند به شما و ماهی‌های شمال می‌روند به جنوب آن وقت تکلیف ما چه می‌شود؟


روزنامه: مگر تلویزیون است که اگر این کانال نشد، ‌سراغ کانال‌های دیگر بروند؟ این کانال باید مدت‌ها پیش از این زده می‌شد. تصور بفرمایید اگر هزار سال پیش این کانال را کنده بودند،‌ سندباد بحری هم می‌توانست با کشتی به دریای خزر بیاید. داستان‌های هزار و یک شب هم می‌توانست در سواحل بحر خزر اتفاق بیفتد و ادبیات حال و هوایی دیگر پیدا کند. شاید در مورد کوسه‌ها هنوز نگران باشید. با حفر این کانال، ‌ممکن است کوسه‌ماهی‌های خلیج فارس از جاذبه‌های توریستی دریای شمال استقبال کنند و همگی روانه‌ آن‌جا شوند. در این صورت شما می‌توانید برای شنا به سواحل خلیج فارس بروید و خیالتان کاملاً راحت باشد که هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
 

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 205430

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۰:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۰
    3 1
    بهتر نیست هر روز یه معرفی کتاب داشته باشید که بشه آن رو آن لاین هم خرید... بهتر از خراب کردن اعصاب مردم با خبرهای سیاست داخلی و خارجی نیست...
  • مهدی IR ۱۱:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۲
    1 1
    آیا می شود کتاب های معرفی شده را از طریق همین سایت خریداری نمود ؟