به گزارش خبرآنلاین، «بزرگترین ناگفته های شگفت انگیز علمی» با زیر عنوان صد داستان خواندنی درباره اختراعات و اکتشافات از سوی انتشارات ققنوس روانه بازار نشر شد. این کتاب خواندنی که نوشته ریک بیر با ترجمه مینا علاء است از مجموعه علم و ماجراهای علمی ناشر منتشر شده است؛ کتابی که همراه با تصاویر و طرحهایی خاطرهانگیز به صد اختراع جهان، سابقه و چگونگی شکلگیری و روش استفاده آن در بین مردمان اشاره کرده است.
ناشر در توضیح این کتاب معتقد است:«در داستانهای این کتاب، ناپدیدشدن اسرارآمیز، جدالی مرگبار، زلزله و حتی بازی گلف هم وجود دارد! بعضی صحنهها چنان تکان دهندهاند که گویی از فیلم سینمایی برگرفته شده است. مانند دویست راهبی که با گرفتن دستهای یکدیگر، دایره بزرگی را تشکیل دادند و همزمان به آنها شوک الکتریکی وارد شد.»
خبرآنلاین در ادامه دو بخش از این کتاب را برای کاربران گرامی خود منتشر می کند:
بنجامین فرانکلین، یکی از مشهورترین دانشمندان زمان خود بود. مردی که برق را در ظرف شیشه ای مسخر کرد، مخترع میله برقگیر، چراغ خوراک پزی فرانکلین، عینک دوکانونی و حتی سوند مجاری ادرار نیز بود. تحقیقات و یافته هایش در هر شاخه ای از علم گسترده است؛ اما یکی از آنها کمک کرد، دری به آینده هواشناسی و پیش بینی وضعیت هوا باز شود.در روز 21 اکتبر 1734، فرانکلین امیدوار بود، خسوف ماه را که قرار بود ساعت 8.30 شب رخ دهد، بیند؛ اما اواخر بعد از ظهر بادی از سمت شمال شرق وزیدن گرفت و طوفان شدیدی فیلادلفیا را به مدت 2 ساعت در بر گرفت.
طوفان، وسیع و مهیب بود و روزنامه های شهرهای دیگر گزارش کردندکه تمام شهر آسیب دیده است. هنگامی که فرانکلین یکی از روزنامه های بوستون را خواند، به جای صدمات و آسیب طوفان، شرح خسوف توجه او را جلب کرد. او با برادرش که در بوستون زندگی می کرد، تماس گرفت و دریافت که طوفان تا دست کم یک ساعت بعد از خسوف به بوستون نرسیده بود...او و بسیاری دیگر باور داشتند که مسیر طوفان های سهمگین که به نام نورایسترز یا طوفان های شمال شرقی شهرت داشت، از سمت شمال شرق به جنوب غرب است، چون جهت وزش باد چنین بود. حالا در می یافت که مسیر طوفان ها درست در جهت عکس است. با دستیابی به این اطلاعات، او درباره مسیر طوفان ها و سیستم فشار نظریاتی مطرح کرد که به نحو چشمگیری درست بود.
بیش از 150 سال بعد، ویلیام موریس دیویس جغرافیدان نوشت که مشاهدات دقیق فرانکلین «سرآغاز علم پیش بینی وضع هوا و هواشناسی بوده».
*
کینگ کمپ ژیلت، فروشنده ای دوره گرد و مردی خیالباف بود. او به تمام شهرها سفر می کرد تا اجناسش را بفروشد در حالی که رویای خلق جامعه آرمانی را در سر می پروراندکه عاری از فقر، جرم و جنایت و جنگ باشد. همچنین آرزوی ابداع وسیله یا راهی را داشت تا او را به شهرت و ثروت برساند اما برای هیچ یک از اختراعاتش، نتوانست پولی به دست آورد.
چیزی که زندگی ژیلت را عوض کرد، سر بطری نوشابه بود. ژیلت، فروشنده ویلیام پینتر، مخترع سر بطری بود. پینتر به ژیلت گفت که کلید موفقیتش تولید محصولی بوده است که مشتریان پس از یکبار مصرف، آن را دور می انداختند و جدیدش را می خریدند. ژیلت سالها وقت صرف کرد تا فهرستی از کالاهای یکبار مصرف را تهیه کند.
یکروز صبح در سال 1895، تیغ ریش تراشی اش را برداشت تا صورتش را اصلاح کند. در آن دوران، تیغ ها لبه فولادی کلفتی داشتند که آن ها را باید مرتب به چرم می کشیدند تا تیز بمانند. تیغ ژیلت آنقدر کند شده بود که به چرم کشیدنش نیز فایده ای نداشت، باید آن را پیش چاقو تیز کن می برد تا تیزش کند.
این جا بود که فکر بکری به ذهنش رسید. ژیلت نخستین سالی که محصولش را به بازار عرضه کرد، 51 تیغ و کمتر از دویست لبه تیغ فروخت. سال بعد، نودهزار تیغ و 15 میلیون لبه تیغ فروخت. ژیلت تا آخر عمرش، بیش از بیست میلیون تیغ در سال فروخت.
چرا لبه تیغی به نازکی کاغذ و آنقدر ارزان نسازیم تا بتوان پس از یکبار مصرف آن را دور انداخت؟ هشت سال طول کشید تا ژیلت به این فکر جامه عمل بپوشاند اما تیغ ژیلتی که در سال 1903 به بازار آمد برای همیشه ریش تراشی را عوض کرد. همچنین راه را برای فرهنگ یکبار مصرف امروزی باز کرد که در نوع خود تحولی بود...
«آن را یافتم. ثروتمند شدیم.» این جمله ای بود که ژیلت پس از آنکه فکر تیغ یکبار مصرف به ذهنش رسید، در نامه ای به همسرش نوشت.
کتاب «بزرگترین ناگفتههای شگفتانگیز علمی» از مجموعهی «علم و ماجراهای علمی» با قیمت 7000 تومان از سوی انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
6060
نظر شما