۰ نفر
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۲
گفت‌وگو و اقناع مسیر اعتماد و وفاق اجتماعی

در جهانی که سیاست و جامعه بدون زبان شکل نمی‌گیرند،گفت‌وگو و اقناع صرفاً یک مهارت فردی نیست، بلکه زیربنایی فرهنگی و تمدنی برای حکمرانی پایدار، بازتولید اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی است.

گفتگو منبعی برای خرد جمعی ، سیاستگذاری کارامد است . در این چارچوب نظری سیاست عرصه گفتگو میان اراده‌های خردمند است. در این میان البته  به تعبیر هادی خانیکی قدرت و سیاست اگر با گوهر گفتگو سرشته نباشند و تجربه‌های ذهنی و زبانی، اگر برآمده از خودکامگی‌های تاریخی باشند، در غیاب ساختارهای اجتماعی و سازوکارهای فرهنگی مناسب، سد راه گفتگو می‌شوند و عرصه را برای گفتگوهای واقعی تنگ می‌کنند.
 اقناع، قلب تپنده‌ی این فرآیند است؛ فرآیندی که از یونان باستان تا امروز، دغدغه‌ی اندیشمندان و نظریه‌پردازان حوزه عمومی بوده است. 

ارسطو، حکیم آتنی اقناع را بر سه ضلع بنیادین استوار می‌سازد: اتوس (اعتبار و منش گوینده)، پاتوس (برانگیختن احساس مخاطب) و لوگوس (منطق و استدلال). این سه‌گانه همچنان می تواند الهام‌بخش کنشگران سیاسی و اجتماعی در مسیر شکل‌گیری وفاق ملی و امید اجتماعی باشد . هر کسی که بخواهد مخاطبی را قانع کند، باید پیام خود را به گونه‌ای تنظیم کند که شامل واقعیت‌ها و استدلال‌های منطقی (لوگوس)، برانگیختن جنبه احساسی استدلال (پاتوس) و نمایش جایگاه اخلاقی و اعتبار ظاهری خود (اتوس) باشد.

واقعیت این است که در سیاست، آن‌که سخن می‌گوید به همان اندازه مهم است که آن‌چه می‌گوید. منش، پیشینه و صداقت گوینده، زیرساخت اعتماد اجتماعی را شکل می‌دهد که سخن را نگه کن که دانا چه گفت و به تعبیر حضرت مولانا من ندیدم در جهان گفتگو هیچ اهلیت به از خُلق نکو.
از سوی دیگر روایت و سخنی که دل را نلرزاند، ذهن را نیز درگیر نمی‌کند. گفت‌وگوی عاطفی، مقدمه‌ای است برای همدلی اجتماعی و احیای امید جمعی. در کشاکش بحران اما این منطق است که زبان خشونت را به سکوت و گفت‌وگو بدل می‌کند. گفتاری که بر استدلال تکیه دارد، به وفاق می‌انجامد و تعارض را به تفاهم بدل می‌سازد به عبارتی دیگر سخن چون به داد و خرد برنهد / دل مرد را ز آتش اندر کند 

در دوره معاصر هم مفید است به یورگن هابرماس، فیلسوف معاصر آلمانی اشاره شود که گفت‌وگو را شرط لازم زیست‌جهان دموکراتیک می‌داند و بیان می کند  تنها در فضای گفت‌وگوی آزاد، برابر، و بدون سلطه، می‌توان به اجماع عقلانی دست یافت. این رویکرد، پایه‌گذار سرمایه اجتماعی پایدار و بسترساز اعتماد میان دولت و ملت خواهد بود.در این مسیر، آن‌چه اهمیت دارد، نه صرفاً توانایی سخن گفتن، بلکه توانایی شنیدن، درک متقابل، و خلق معنا به‌صورت جمعی است.

اینکه در زیست جهان امروز ما کدام یک اضلاع سه گانه اقناع ارسطو ساییده شده است ، مجال گفتگوی شکننده  است ، شاید به این دلیل است که هنوز گفتگو را یک فن می دانیم نه فلسفه زیست. 
واقعیت این است که در جهان امروز، مشروعیت سیاسی با اقناع و تبیین ساخته می‌شود، نه با تکرار؛ با گفتگو احیا می‌شود، نه با خطابه. بر این اساس فرهنگ سیاسی ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن است  از الگوی «تریبون و تک گو محور و یک‌سویه» به الگوی «اقناعی، گفت‌وگومحور و مبتنی بر استدلال» تغییر رویکرد داد .

کد خبر 2055217

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =