مریم پیروزه: صنعت انیمیشن با رونق پلتفرمها به یک سرگرمی همهگیری تبدیل شده که امروزه افراد کوچک و بزرگ در کنار هم به تماشای آثار مختلف مینشینند، زیرا انیمیشنها با پرداختن درباره موضوعات اجتماعی، سیاسی، فلسفی در دل فضایی رنگی و بچهگانه علاوه بر بچهها بزرگسالهارا مورد هدف قرار دادند.
در میان تاریخ پر فراز و نشیب هنرهای تصویری ایران، کمتر نقطهای بهاندازه «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» توانسته تأثیری چنین ژرف و بنیادین در شکلگیری انیمیشن ایرانی داشته باشد. آنچه امروز از انیمیشن هنری در ایران میشناسیم، بخش بزرگی از آن مدیون تجربههای جسورانهایست که در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، در استودیویی کوچک در دل کانون آغاز شد؛ تجربههایی که نه صرفاً بهقصد سرگرمسازی کودکان، بلکه با نگاهی تربیتی، فلسفی و حتی اعتراضی شکل گرفتند.
وقتی زرینکلک به میدان آمد
ماجرا از زمانی جدی شد که نورالدین زرینکلک، پزشک و هنرمند نوگرای ایرانی، پس از تحصیل در اروپا به ایران بازگشت. او با شناختی که از انیمیشن مدرن جهان داشت، پیشنهاد داد بخشی برای تولید فیلمهای انیمیشن در کانون راهاندازی شود. پیشنهادش پذیرفته شد و بدین ترتیب، نخستین استودیو تخصصی انیمیشن ایران در کانون پا گرفت؛ جایی که بعدها به خانهای برای بزرگترین هنرمندان تصویری معاصر تبدیل شد.
انیمیشن، نه فقط برای کودکان
برخلاف تصور رایج، انیمیشنهای تولیدشده در کانون محدود به مخاطب کودک نبودند. از همان آغاز، نگاه هنرمندان این حوزه فراتر از «قصههای ساده کودکانه» رفت. آنها به سراغ مفاهیمی چون تنهایی، جنگ، فلسفه، قدرت، عدالت و حتی خشونت رفتند؛ اما در قالب نماد و استعاره. آثاری مانند «سوءتفاهم» و «ماهی سیاه کوچولو» نمونههایی درخشان از این نگاهاند؛ فیلمهایی که هم در سطح داخلی تاثیرگذار بودند و هم در سطح بینالمللی جوایز معتبری را کسب کردند.
نسلی که تاریخ ساخت
از دل کانون، نسل درخشانی از انیمیشنسازان برخاست. هنرمندانی چون فرشید مثقالی، علیاکبر صادقی، مرتضی ممیز و بهرام عظیمی هر یک سهم بزرگی در تثبیت زبان بصری انیمیشن ایرانی داشتند. آثار آنان نهتنها چشمنواز و خوشساخت بود، بلکه اغلب حامل پیامهای اجتماعی یا فلسفی عمیقی بود که آن را از جریانهای سطحی انیمیشنهای تجاری جدا میکرد.
بدون سانسور، با آزادی خلق
یکی از مهمترین ویژگیهای فعالیت در کانون پرورش فکری، آزادی نسبی هنری بود. در دورانی که فضای فرهنگی ایران در حال پوستاندازی بود، هنرمندان کانون در محیطی کمنظیر از خلاقیت و اعتماد فعالیت میکردند. آنها نه مجبور بودند مطابق با خطمشیهای ایدئولوژیک فیلم بسازند، نه تابع ذائقه بازار بودند. همین آزادی، سبب شد که بسیاری از آثار آن دوره، ماندگار، جسور و پیشرو شوند.
بازتاب جهانی، سکوت داخلی
با آنکه آثار کانون در جشنوارههای بینالمللی خوش درخشیدند و بارها تقدیر شدند، اما در داخل کشور، بهویژه در سالهای پس از انقلاب، بسیاری از این آثار کمتر دیده شدند. برخی از آنها به بایگانی رفتند و برخی دیگر تنها در محافل دانشگاهی مورد بحث قرار گرفتند. با این حال، تأثیر آن دوران طلایی بر انیمیشن ایران ماندگار شد و بسیاری از انیمیشنسازان نسل جدید، مسیر خود را با الهام از آن دوران آغاز کردهاند.
یک نهاد، چند نسل تأثیر
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، فقط یک تولیدکننده نبود؛ یک مدرسهی بینامونشان بود، یک کارخانهی اندیشه. هرچند در دهههای بعدی، جایگاه تولید انیمیشن در کانون کمرنگتر شد، اما تأثیری که بر مسیر انیمیشن ایران گذاشت، انکارناپذیر است. امروز هم اگر انیمیشن ایران میخواهد به زبان جهانی برسد، بیشک باید از ریشههای خود در کانون الهام بگیرد.
در تاریخ هنر معاصر ایران، دوره انقلاب اسلامی و پس از آن، جنگ هشتساله ایران و عراق، نهتنها در عرصه سیاست و اجتماع دگرگونیهایی عمیق ایجاد کرد، بلکه بر ساختارهای فرهنگی و هنری کشور نیز تأثیرات شدیدی گذاشت. انیمیشن بهعنوان شاخهای نوپا از هنرهای تصویری، اگرچه در دهههای پیشین با حمایت نهادهایی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جان گرفته بود، اما با وقوع این تحولات تاریخی، وارد مرحلهای از رکود، بازتعریف و سپس تحول شد.
انقلاب ۱۳۵۷؛ پایان یک دوره آزاد، آغاز یک عصر ایدئولوژیک
با پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از نهادهای فرهنگی ـ از جمله کانون پرورش فکری ـ دچار بازنگریهای محتوایی و ساختاری شدند. آن فضای آزاد و خلاقانهای که در دهه ۵۰ خورشیدی برای تولیدات هنری وجود داشت، جای خود را به نظارت و محدودیتهای شدیدتر داد. انیمیشن هم از این قاعده مستثنا نبود.
تولیدات انیمیشن بهشدت کاهش یافت؛ بسیاری از پروژهها متوقف شدند یا دیگر مجوز ساخت نگرفتند.
مضامین جدید باید با اصول اخلاقی، دینی و انقلابی تطبیق مییافتند. فضای تجربی و نمادین جای خود را به روایات مستقیم و آموزنده داد.
جنگ تحمیلی؛ تداوم رکود با چاشنی تبلیغاتی
در طول سالهای جنگ (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷)، اگرچه انیمیشن همچنان در حاشیه قرار داشت، اما تلویزیون با درک ظرفیتهای این مدیوم، به تولید محدود اما هدفمند آثار انیمیشنی روی آورد.
انیمیشنهایی با درونمایههای حماسی، مذهبی و انقلابی تولید شدند؛ نمونههایی مانند انیمیشن «زهره و زهرا» با محوریت ارزشهای خانواده، دیانت و ایثار و «بچههای مسجد» تأکید بر مشارکت نوجوانان در فعالیتهای مذهبی و اجتماعی.
این آثار، اغلب با امکانات بسیار محدود و تکنیکهای ساده ساخته میشدند، اما در آن دوره بهنوعی پاسخ رسانهای به نیاز تربیتی نظام نوپای جمهوری اسلامی بودند.
دهه ۱۳۷۰؛ تکنولوژی، جبران عقبماندگی
با پایان جنگ و شروع دوران بازسازی در دهه ۱۳۷۰، کشور به سمت نوسازی زیرساختها و مدرنسازی صنایع فرهنگی رفت. یکی از نتایج ملموس این روند، ورود فناوری دیجیتال به حوزه انیمیشن بود.
نرمافزارهایی مانند ۳D Studio Max، Flash و After Effects وارد بازار ایران شدند و برای نخستین بار، امکان تولید انیمیشن با ابزار دیجیتال فراهم شد.
آموزشگاههای خصوصی و دانشگاهها رشتههایی در حوزه انیمیشن، گرافیک رایانهای و جلوههای ویژه ارائه دادند.
هزینه تولید کاهش یافت و دسترسی هنرمندان جوان به ابزارها آسانتر شد.
این تحولات سبب شد تا انیمیشن از زیر سایه تلویزیون خارج شود و بهعنوان یک قالب هنری مستقل و در حال رشد، دوباره مطرح شود.
دهه هفتاد؛ شروع دیجیتال، امیدی تازه برای جان گرفتن انیمیشن
با پایان جنگ و شروع دوران بازسازی، ورق بهتدریج برگشت. مهمترین نقطه تحول، ورود فناوریهای دیجیتال به کشور بود. نرمافزارهایی نظیر ۳D Studio Max، Macromedia Flash و After Effects، امکان انیمیشنسازی را سادهتر، ارزانتر و دسترسپذیرتر کردند.
در همین دوره، دانشگاهها و آموزشگاههای تخصصی انیمیشن شکل گرفتند. دانشگاه هنر، دانشگاه صداوسیما و موسسات خصوصی به آموزش تکنیکهای دو بعدی و سه بعدی پرداختند.
با اینکه تولید انیمیشن همچنان زیر سایه صداوسیما بود، اما جوانههایی از تولیدات مستقل به چشم میخورد. انیمیشنها بیشتر رویکرد اخلاقی، تربیتی و بومیسازیشده داشتند و مخاطب اصلی آنها، کودکان تلویزیونی بودند.
دهه هشتاد؛ تولد شخصیت، شکلگیری سبک بومی
دهه ۱۳۸۰ را میتوان دوره تثبیت بازار انیمیشن کودک در ایران دانست. استودیوهایی مانند «سحاب فیلم»، «هفتسنگ» و «گنبد کبود» شروع به تولید انبوه آثار کارتونی کردند. در این دوره:
شخصیتپردازی ایرانی تقویت شد؛ کاراکترهایی مانند مبارک، حسن کچل، و قهرمانان قصههای فولکلور وارد انیمیشن شدند.
شکرستان بهعنوان محصولی با طراحی سنتی و روایت طنز، چهرهای نو از انیمیشن ایرانی ارائه داد.
حجم بالایی از آثار کوتاه، میانبرنامهای و تبلیغاتی با استفاده از فلش ساخته شد.
تلویزیون همچنان اصلیترین حامی انیمیشن بود، اما برای نخستینبار بازارهای جدیدی همچون نمایش خانگی، جشنوارههای داخلی، و مخاطبان آنلاین نیز به رسمیت شناخته شدند.
دهه نود؛ ورود به سینما، حضور جهانی
دهه ۱۳۹۰ دوران شکوفایی نسبی انیمیشن ایران بود؛ نه فقط به دلیل رشد تکنولوژی، بلکه بهخاطر سرمایهگذاریهای هدفمند و تلاش برای ورود به سینمای بلند و بازار بینالمللی.
اکران فیلم های سینمایی تا سالهای زیادی خالی از هرگونه پویانمایی بود تا اینکه برای اولین بار انیمیشن کمدی «تهران ۱۵۰۰» به ساخته بهرام عظیمی در سال ۹۲ در سینماهای سراسر کشور اکران شد که آن را اولین قدم شروع حرکت انیمیشن ایرانی میدانند این انیمیشن با حضور چهرههای سرشناس هنری در اکران نوروزی سال ۹۲ فروشی نزدیک به ۴ میلیارد تومان را تجربه کرد. « تهران۱۵۰۰» علاوه بر اینکه نقطه شروع اکران انیمیشن است، نخستین انیمیشن راه یافته جشنواره فجر است که سیامین دوره از جشنواره میزبان این پویانمایی بود.
انیمیشنها فجر را برای خود کردند
سال ۹۴ را میتوانیم سالی غنی برای صنعت انیمیشن ایرانی دانست در این سال با حضور ۸ انیمیشن در جشنوارهفجر برای اولین بار یک بخش جداگانه به پویانمایی ها اختصاص داده شد و سیو چهارمین دوره از جشنواره فجر انیمیشنهای موفقی را به اکران رساند. «فهرست مقدس» کارگردانی محمدامین همدانی، «در مسیر باران» به کارگردانی حامد کاتبی، «پادشاه آب» به کارگردانی مجید اسماعیلی، «قلب خورشید» به کارگردانی احمد علمداری و «بازمانده» به کارگردانی احسان طاهری، «نبرد خلیج فارس ۲» به کارگردانی فرهاد عظیما و«کلهآهنی» ساخته غلامرضا ملااحمدی از آثار راه یافته جشنواره هستند که«خلیج فارس۲» نامزد بهترین کارگردانی در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر و برنده جشنواره فیلم عمار شد و « فهرست مقدس» یکی از آثاری بود که در همان سال به روی پرده سینماها رفت.
در خلاصه «فهرست مقدس» میخوانیم که صد سال قبل از ظهور دین اسلام و در شهر نجران کشور یمن، روایتی دراماتیک،رمانتیک و تراژیک در جریان است. هاران در سفرهایش این روایتهای جذاب را به تصویر میکشد
در این سال انیمیشن «شاهزاده روم» که در سیوسومین جشنواره فجر به اکران درآمده بود به پرده سینمایی سراسر کشور رفت «شاهزاده روم» ساخته هادی محمدیان روایتی بود از مادر حضرت صاحبالزمان (ع) که با استقبال خوبی مواجه شد، استقبال ۱۵ میلیونی مخاطبان و فروش ۵ میلیارد تومانی «شاهزاده روم» را به پرمخاطبترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران تا آن روز و البته سومین فیلم پرفروش سال ۱۳۹۴ تبدیل کرد. و سپس در کشورهای انگلستان، لبنان، عراق، کویت، امارات متحده عربی، مجارستان، فرانسه، استرالیا و کانادا روی پرده سینما رفت و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
فیلشاه فیلم محبوب لبنان
برخلاف ۹۴، سال ۹۵ بسیار در صنعت انیمشن کم فروغ شد ولی سال ۹۶ با اکران فیلشاه دوباره مردم را به سینماها برد. سیوپنجمین دوره جشنواره فجر روی خوشی به بخش پویانمایی نشان نداداما «فیلشاه» توانست جای خود را در بخش سودای سیمرغ این دوره پیدا کرد و در اکران عمومی سال ۹۶ با فروشی نزدیک به هشت میلیارد تومان مواجه شد و با گذشتن از رکورد «شاهزاده روم» بهعنوان پرفروشترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران معرفی شد. «فیلشاه» پیش از ایران، در کشور لبنان به روی پرده رفت و مطابق گزارش مالک نسخه عربی این انیمیشن، با جذب حدود ۸۵ هزار مخاطب موفق به فروش نیم میلیون دلاری شده و توانست به سومین فیلم پرمخاطب گیشه سینماهای لبنان تبدیل شود.
حضور دوباره انیمیشن
اما در سیو هفتمین دوره از جشنواره فجر دوباره حضور انیمیشن ها پر رنگ شد و میزبان سه پویانمایی «شب آفتابی» با حمایت بنیاد سینمایی فارابی، «آخرین داستان» ساخته اشکان رهگذر و «بنیامین» کارگردانی محسن عنایتی شد. از میان آنها «آخرین داستان» برای اولین بار در ایران با جشنواره بینالمللی پویانمایی کودک و نوجوان اصفهان، در شهریور ۱۳۹۷ به نمایش در آمد.
«بنیامین» انیمیشن دیگر جشنواره که داستانی پیرامون زندگی قوم بنیاسرائیل در مصر باستان را روایت میکند. در آذر سال ۱۳۹۸ روی پرده رفت. و داستان پسربچهای را روایت که برای نجات جان مادرش از دست سربازان فرعون مجبور میشود به سفر خطرناکی برود. او در این سفر اتفاقاتی را تجربه میکند که دیدگاهش نسبت به جامعه و زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد.
لوپتو رقیب پسر دلفینی شد
بعد از دوسال سینمای بدون انیمیشن سال ۱۴۰۱ با دو انیمیشن «پسر دلفینی» به کارگردانی محمد خیراندیش و «لوپتو» ساخته عباس عسکری دوباره پای انیمیشن را به سینماها باز کرد.
داستان «پسر دلفینی» پس از انفجار و سقوط یک هواپیما در دریا آغاز میشود و در ادامه او که زندگی آرامی در زیر امواج دارد، پس از آنکه متوجه میشود انسان است، تصمیم میگیرد برای پیدا کردن مادر واقعی خود به خشکی سفر کند...
این انیمیشن قبل از اکران درایران درکشور روسیه به اکران درآمده و توانست به فروش خوبی برسد؛ بر طبق آمار سایت kinometro روسیه، این فیلم پس از شش هفته اکران، مجموعاً در روسیه و کشورهای مشترک المنافع ۱٫۱۴۳ میلیون دلار معادل ۳۲٫۶ میلیارد تومان فروخته است.
«لوپتو» انیمیشنی در ژانر کمدی و ماجراجویانه که توانسته جایزه ویژه دبیر در جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و پروانهزرین برای بهترین دستاورد فنی و هنری بخش بینالملل را بدست آورد و به دهمین جشنواره یونیورسال کیدز استانبول نیز راه یابد. داستان فیلم سرگذشت پسری است که تلاش میکند کاگاه پدرش را از نابودی نجات دهد و او را از این مخمصه بیرون بکشد. این فیلم تاکنون با بیش از ۱۸ میلیارد تومان فروش پس از بچه زرنگ ، پرفروش ترین انیمیشن تاریخ ایران است؛ این انیمیشن در گیشه موفق ظاهر شد و بهنوعی رقیب پسر دلفینی در گیشه محسوب میشود.
بچه زرنگ فیلشاه را شکست داد
بچهزرنگ پر فروش ترین انیمیشن تاریخ ایران در ۵ مهر ۱۴۰۲ به اکران عمومی درآمد و با فروش ۶۲میلیارد۵۰۰ این عنوان را برای خود کرد البته نخستین بار ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ در چهلویکمین دوره جشنواره فجر به نمایش گذاشته شد و حامد جعفری سیمرغ بلورین بهترین فیلم پویانمایی را برای تهیه کنندگی بچهزرنگ دریافت کرد. داستان این انیمیشن از این قرار است که محسن رحمتی پسر بچهای است که عاشق ابرقهرمانهای فیلمهاست و همیشه تلاش میکند تا با وسایل ابرقهرمانیاش به هرکس و هر چیزی کمک کند. اما در یک اتفاق نادر، محسن با ببری مواجه میشود که از گونه حیوانات منقرضشده ایران است...
انیمشنهای بینالمللی
سال ۱۴۰۳ سال پر باری از نظر اکران انیمیشن بود و با سه انیمیشن «ببعی قهرمان» به کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی و «شنگول منگول» ساخته کیانوش دالوند و فرزاد دالون و «پسر دلفینی۲» دوست داران این ژانر را راهی سینماها کردند ببعی قهرمان در چهلودومین جشنواره فجر برای اولین بار اکران شد و داستان ببعی را نقل میکند که همیشه مجلات جغد قهرمان درباره پرواز را میخواند در سر رؤیای پرواز دارد و میخواهد مانند یک پرنده پرواز کند. این انیمیشن در طول کران خود برنده پروانه زرین بهترین پویانمایی از سی و ششمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان شد.
شنگول منگول اثر اقتباسی آزاد از داستان فولکلور «گرگ و هفت بزغاله» است این پویانمایی ماجرای سه بزغاله جوان را روایت میکند که میخواهند صلح را در شهر حیوانات برقرار و حفظ کنند. این انیمشین در اکران بینالمللی با عنوان The Gools (گولها) شناخته میشود که از آخر اسم شخصیتهای اصلی داستان گرفته شده است و در سینمای چین با عنوان گولهای کنگفوکار شناخته میشود و علاوه بر این کشور ها در کشور بلغارستان، روسیه، امارات، هند، عربستان سعودی و ترکیه اکران شد.

در میان ۱۲ فیلم اکران شده در سینماهای ۱۴۰۴ انیمیشنها جای خود را پیدا کردهاند و مخاطب زیادی از میان بزرگسالان و کودکان برای دیدن دو انیمیشن رویاشهر و پسر دلفینی ۲ به سینماها میروند. انیمیشن سینمایی «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی که از ۳ اردیبهشتماه روانه پرده سینماهای سراسر کشور شده است، در دو روز اول اکران با جذب نزدیک به ۱۱ هزار مخاطب، میلیاردی شد و در جایگاه اول آثار اکران شده کودک و نوجوان ایستاد، البته این آثار برای اولین بار در چهلودومین دوره جشنواره فجر به اکران در آمدو قصه نوجوانی به نام «آرات» را روایت کرد که رویای قهرمانی در سَر دارد و در سفری ماجراجویانه همراه با دوستانش برای رسیدن به شهر رویایی خود، واقعیتهای تازهای را کشف میکند.
پسر دلفینی انیمیشن دیگر که سروصدای زیادی به پا کرده است. فصل دوم این انیمیشن به کارگردانی محمدخیراندیش در چهلوسومین دوره جشنواره فجر اکران شد و برنده سیمرغ بلورین بهترین پویا نمایی و سیمرغ بلورین بهتریم فیلم از نگاه تماشاگران شد. در این فصل، پسر دلفینی به چهرهای محبوب و قهرمان در بین موجودات دریایی و مردم جزیره تبدیل شده است. این در حالی است که او هیچ دوستی ندارد و خیلی احساس تنهایی میکند و به همین خاطر با همکاری ناخدا، سفید و یک کوسه شروع به قهرمان بازی میکند. این انیمیشن از زمان اکرانش یعنی ۳ اسفند ۱۴۰۳ تا به امروز حدود ۱۴ میلیارد به فروش رسیده و از محبوبیت بالایی برخوردار بود که از نظر محمدخیر اندیش کارگردان اثر دلیل این استقبال.....
با اکران فصل دوم «پسردلفینی» و محبوبیتش در بین مردم خبرآنلاین به گفتگو با محمد خیراندین نویسنده و کارگردان این انیمیشن نشست:
از نظر شما نقطه شروع صنعت انیمیشن در ایران به چه سالی برمیگردد؟
جهش اصلی در صنعت انیمیشن که امروز شاهدش هستیم از دهه ۹۰ شروع شد و سازنده پویانماییها از نظر تکنیکی پیشرفت کردند و توانستیم تولیدات سینایی باکیفیت داشته باشیم و درعینحال در انیمیشن کوتاه هم کارهای خوبی تولید کردیم که در عرصه بینالمللی جوایز زیادی کسب کردند. در دهه ۹۰ با روی پرده رفتن آثاری که کیفیت سینمایی داشتند مانند «شاهزاده روم»، «فیلشاه»، «تهران ۱۵۰۰» و در قرن جدید آثاری چون «پسردلفینی»، «بچهزرنگ» و «لوپتو» دلیلی شدند تا انیمیشنهای ما از مرزها رد شوند و به فروش خوبی برسند درواقع تمام این آثار در کنار هم در رشد انیمیشن دخیل هستند.
انیمیشن ایرانی چقدر توان رقابت با کشورهای دیگر دارد؟
بعضی از کشورها در تولید انیمیشن پیشرو هستند و مانند یک غول در این صنعت عمل میکنند که کشور ما خیلی با آنها فاصله دارد؛ مانند آمریکا، ژاپن و در فاز دوم کشورهای هند، چین، کره، اسپانیا، کانادا، آلمان، فرانسه و انگلستان قرار دارند که از میان اینها پیشبینی میشود چین در آینده نزدیک بسیار جلوتر از بقیه قرار بگیرد؛ زیرا از سمت دولت حمایت میشود و از سرمایهگذاریهای عجیبوغریبی برخوردار است و در فاز بعدی کشورهایی قرار دارند که توانستند تولید سینمایی داشته باشند که ایران جز این کشورها است در اینجا باید بگوییم سهم ما از بازار باتوجهبه سرمایهای که میگذاریم سهم خوبی است و این میتواند هدف مناسبی در کوتاهمدت و میانمدت باشد تا اینکه هدفمان را رقابت با دیگر کشورها قرار بدهیم چون رقابت مسئلهای است که به این بستگی دارد چقدر میتوانیم از بازار سهم داشته باشم که در کشور ما بحث فرهنگی و اقتصادی دو مسئله مهم در تولید و ورود به بازار است.
با توجه به استقبال مردم از انیمیشن«پسر دلفینی» دلیل این موفقیت و محبوبیت چیست؟
چند عنصر در پسر دلفینی است که آن را شاخص میکند تا جایی که وقتی شماره ۲ آن هم اکران شد از استقبال مردم برخوردار بود چه در ایران چه در سایر کشورها از جمله روسیه در وهله اول کیفیت بالا پسر دلفینی شاخصی است که در این انیمیشن لحاظ شده و این ویژگی امری نیست که در آثار قبلی بهراحتی دیده شود و عنصر دوم روایت شخصیت یا خود شخصیت در جایی از صنعت انیمیشن قرار گرفته است که فقط برای خودش است و یک جای منحصربهفرد در تولیدات انیمیشنی پیدا کرده است ما شخصیتهایی را داشتیم که در طبیعت بزرگ شدند مثل «تارزان» و «پسرجنگل» ولی در دریا بزرگشدن و داشتن حالتی بین یک آدم طبیعی و ابرقهرمانی و مخصوصاً زندگی با دلفین روایتی است که فقط در پسر دلفینی میبینیم داستان پسری که در دریا با دلفینها بزرگ میشود یکشکل خاصی دارد که باعث میشود این شخصیت بر روی زبانها بیفتد. در روایت، ما به دو نکته توجه داشتیم اول اینکه ما برای بچهها داستان را تعریف میکنیم؛ یعنی این داستان درباره بچهها نیست؛ بلکه برای بچهها است و دوم اینکه این روایت درست است که برای بچهها ساخته شده ولی قصه، قصه جدی است هرچند که احساسات مختلف خوشحالی، ناراحتی، ترس و غم را در بچه برمیانگیزد؛ ولی کل داستان به شکلی جدی پیش میرود چونکه بچهها دوست دارند جدی گرفته شوند و نکته خیلی مهم این پویانمایی مبتنی بودن بر کهنالگو است که این کهنالگو همان آناهیتا، الهه آبها است که در ذهن ناخودآگاه بشری ما جای گرفته و میتواند با فطرت انسانها راحتتر صحبت کند.
۲۴۵۲۴۵
نظر شما