روزنامۀ شرق: دور جدید مذاکرات هستهای ایران و گروه 5+1 (اعضای دایمی شورای امنیت+ آلمان) در 25 فروردین 1391 برگزار میشود. برای موفقیت این دور از مذاکرات، دو طرف درگیر، نیازمند برداشتن قدمهای اعتمادساز اولیه هستند. یک راهکار عملی تاکید بر منافع «حداقلی» و «مشترک» دو طرف در حل مسایل سیاسی – امنیتی منطقهای است. بنبست به وجود آمده در آخرین دور مذاکرات در ژانویه 2011 مربوط به برداشتهای متفاوت دو طرف از «دستور کار مذاکرات» بود. گروه 5+1 با یک نگاه «حداقلی» خواهان تمرکز صرف مذاکرات بر موضوع هستهای ایران بود. روش این گروه، تحت تاثیر دیدگاه آمریکایی، فشار همه جانبه برای توقف غنیسازی اورانیوم در خاک ایران بود یعنی جایی که میتواند نقطه ضعف ایران در مذاکرات تلقی شود. در مقابل ایران با یک نگاه «حداکثری» خواهان هدایت مذاکرات در یک قالب کلی تامین «امنیت همگانی» و وارد کردن مسایل منطقهای بود. یعنی جایی که نقطه قوت و امتیاز ایران برای ایجاد برابری سیاسی در روند مذاکرات تلقی میشود. بر همین مبنا ایران در تمامی مذاکرات قبلی بر موضوعات منطقهای همچون همکاری برای حل و فصل بحرانهای منطقهای، مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در سطح منطقهای و بینالمللی، خلع سلاح عمومی هستهای در خاورمیانه و غیره تاکید داشته است. اما واقعیت این است که یک مذاکره پایدار باید هر دو جنبه فوق را همزمان در نظر بگیرد تا وزن برابری به دو طرف مذاکرهکننده بدهد.
برنامه هستهای ایران فراتر از جنبههای حقوقی، تکنیکی و نگرانیهای مربوط به اشاعه تسلیحاتی که گروه 5+1 بر آن تاکید دارد به موضوع امنیت همگانی و مسایل سیاسی در منطقه مربوط میشود. بنابر این نادیده گرفتن جنبه ژئواستراتژیک و منطقهای برنامه هستهای ایران از سوی مذاکرهکنندگان 5+1 خود نفی واقعیتهای موجود و مانعی در پیشبرد مذاکرات است. ایران و گروه 5+1 در سه موضوع مهم منطقهای با ابعاد تاثیرگذاری بر امنیت بینالمللی دارای منافع مشترک هستند. نخست، مشارکت حداقلی طالبان در حکومت آینده افغانستان است. مساله مذاکره با طالبان به یک معضل برای تمامی طرفهای درگیر در گروه 5+1 تبدیل شده است. گرچه طالبان ضدایرانی و ضدشیعی است و همکاری اولیه ایران با آمریکا در سرنگونی طالبان به همین منظور بود، اما بنظر میرسد که ایران با یک طالبان مدیریت شده با کمترین نقش در حکومت افغانستان مشکلی ندارد. این نقطه نزدیکی و مشترک منافع ایران با آمریکا و سایر اعضای گروه 5+1 است. دو طرف یک منفعت مشترک دیگر هم در این زمینه دارند و آن جلوگیری از بهرهبرداری ابزاری عناصر تندرو در پاکستان از افزایش نقش طالبان در آینده افغانستان است. دوم، حل بحران سوریه است حل بحران سوریه به دلیل ابعاد و آثار منطقهای آن همچنان نیازمند همکاریهای منطقهای و بینالمللی است. در اینجا ایران، چین و روسیه (و ترکیه) خواهان تاکید بر «راهحل منطقهای» یعنی حل بحران از زاویه تامین منافع منطقهای و نه منافع غربی هستند.
در مقابل، گروه غربی شامل آمریکا، اتحادیه اروپا، اعراب محافظهکار و اسراییل خواهان سرنگونی رژیم اسد و جایگزینی احتمالی آن با یک حکومت طرفدار غرب در سوریه است. با یک روش حداقلی منافع مشترک دو طرف میتواند اینگونه باشد: فشار به رژیم سوریه برای انجام تغییرات جدی و فوری با توجه به واقعیتهای منطقهای در مقابل تضمین به عدم مداخله سیاسی و احتمالی نظامی. بر این اساس دو طرف میتوانند با برگزاری یک کنفرانس در سطح دولتها بر راههای عملی شدن این موضوع کار کنند. سوم، خلع سلاح عمومی هستهای در خاورمیانه است. این موضوعی است که تمامی طرفهای درگیر به دلیل بعد امنیت منطقهای به نوعی دارای منافع مشترک در آن هستند. از یک نگاه واقعگرایانه، اینجا تنها جایی است که احتمالا ایران حاضر به گفتوگو با رقیب و دشمن اصلی خود یعنی آمریکاست. چون موضوعی استراتژیک و مربوط به امنیت ملی ایران است. نقطه مشترک منافع در اینجا به کار گرفتن یک روش «حداقلی» برای برداشتن قدمهای عملی با هدف فشار بر رژیم اسراییل برای خروج از سیاست «ابهام هستهای»، محکوم کردن استفاده از سلاحهای هستهای، امضای NPT و ورود به روند خلع سلاح تسلیحاتی خود است. از این دیدگاه، جنبه ژئواستراتژیک برنامه هستهای ایران خود نقطه تعادل در روند خلع سلاح هستهای اسراییل، خروج از استانداردهای دوگانه آمریکا و حرکت به سوی برقراری امنیت همگانی و صلح پایدار است.
برخلاف برخی دیدگاههای غربی که هدف ایران از گسترده کردن دستور کار مذاکرات هستهای را اتلاف وقت و سر باز زدن از مذاکرات جدی تلقی میکنند، به نظر میرسد که ایران در صورت اطمینان یافتن از تداوم مذاکرات در یک قالب برد- برد خواهان حل موضوع هستهای خود است. ایران ممکن است تحت فشار شدید اقتصادی باشد اما به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک همچنان در مسایل سیاسی- امنیتی منطقهای در موضع بالادست قرار دارد و در این چارچوب حاضر به ایفای نقش سازنده منطقهای برای حل و فصل معضلات استراتژیک خود از جمله برنامه هستهای با قدرتهای غربی است. تاکید گروه 5+1 در محدود ماندن دستور مذاکرات به موضوع هستهای، خود منجر به تضعیف و در نهایت توقف مذاکرات خواهد شد. مذاکرات پایدار هستهای باید جنبه ژئواستراتژیک و سیاسی برنامه هستهای ایران را هم در نظر بگیرد. بنابراین وقت آن رسیده که گروه 5+1 با گسترده کردن دستور مذاکرات آتی و تاکید بر منافع مشترک دو طرف در مسایل منطقهای زمینههای اعتمادساز اولیه برای ورود به مذاکرات موفق را فراهم کند.
دور جدید مذاکرات هستهای ایران و گروه 5+1 (اعضای دایمی شورای امنیت+ آلمان) در 25 فروردین 1391 برگزار میشود
کد خبر 206870
نظر شما