به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه اعتماد نوشت:
در رابطه با نشست فصلی شورای حکام و صدور قطعنامه در ابتدا باید گفت که هدف اصلی از فشارهای سیاسی روانی اخیر، امتیازگیری از ایران با سوءاستفاده از همزمانی چند رخداد مهم است. نخست، نزدیک شدن به پایان مهلت اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ که آخرین فرصت اروپا برای بهرهگیری از مکانیسم ماشه تلقی میشود؛ دوم، شرایط دشوار اقتصادی و داخلی ایران و سوم، تضعیف بخشی از بازدارندگی منطقهای ایران در سیاست خارجی.
این سه عامل به گونهای در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند که برخی بازیگران تلاش دارند حداکثر فشار را بر ایران وارد کنند تا با بازی روانی امتیاز بیشتری به دست آورند.
با این حال، همه بازیگران حاضر در این صحنه لزوما در یک مسیر واحد حرکت نمیکنند و اهداف متعددی را دنبال میکنند. از یکسو ایالاتمتحده به دنبال آن است که مذاکرات با ایران را به سرانجام برساند، البته با گرفتن بیشترین امتیاز ممکن. امریکا میداند نه درخواست غنیسازی صفر درصدی وجاهت قانونی و بینالمللی دارد و نه ایران آن را میپذیرد! ازسوی دیگر برای دولت امریکا، بهویژه دونالد ترامپ، دستیابی به توافق با ایران، چه موقت و چه دایمی، از اهمیت زیادی برخوردار است؛ بهویژه در شرایطی که پروندههایی مانند اوکراین، غزه و رقابت با چین و مشکلات با اروپا نیز به نتیجه مشخصی نرسیدهاند و در داخل کشور نیز با مشکلات اقتصادی و سیاسی مواجه است.
روند خروج مقامات از دولت ترامپ سرعت گرفته و نظرسنجیها نیز از کاهش محبوبیت او حکایت دارند. در چنین شرایطی، توافق با ایران میتواند دستاوردی مهم برای او باشد.
در مورد اروپا نیز باید گفت که با کنار گذاشته شدن ازسوی امریکا، تلاش دارد از شرایط کنونی بیشترین بهرهبرداری را بکند و فشارها را افزایش دهد تا نقش خود را در برنامه هستهای ایران و حفظ جایگاه بازیگری منطقهای و جهانی که با امریکا رقابت دارد، تثبیت کند.
بازیگر سوم، اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که خود در دو سطح عمل میکند. از یکسو، مدیرکل آژانس یعنی آقای رافائل گروسی وارد یک بازی پیچیده سیاسی شده و به نوعی نقش مخربی ایفا میکند که از اهداف و جاهطلبیهای شخصی او نیز ناشی میشود.
گزارشها حاکی از آن است که او بهدنبال دستیابی به سمت دبیرکلی سازمان ملل متحد است و تلاش دارد با استفاده از پرونده هستهای ایران، جایگاه و اعتباری برای خود ایجاد کند. از این منظر، برنامه هستهای ایران به ابزاری برای صعود شخصی او از نردبان برنامه هستهای ایران بدل شده است.
گروسی به جای تمرکز بر وظایف حرفهای با بستر فنی، بیشتر به فعالیتهای رسانهای و تبلیغاتی روی آورده است؛ اقداماتی که در چارچوب ماموریتهای آژانس نمیگنجد و صرفا به هدف کسب اعتبار شخصی از طریق خوشخدمتی به غرب صورت میگیرد. در داخل ایران نیز دیدگاه مثبتی نسبت به او وجود ندارد و بسیاری از کارشناسان معتقدند نباید برای گروسی، فراتر از یک کارمند فنی دبیرخانه آژانس، جایگاه سیاسی قائل شد یا او را در سطح مقامات رسمی پذیرفت. از نگاه این تحلیلگران، تعامل با مدیرکل آژانس باید صرفا در چارچوب فنی و تخصصی باقی میماند!مصاحبههای وی نیز به ویژه از منظر حفاظت اطلاعات و امنیتی نگرانکننده هستند.
ایران باید به طور صریح و شفاف به رفتارهای او اعتراض کند. خوشبختانه، در یادداشت توضیحی اخیر که دفتر نمایندگی ایران در آژانس توزیع کرده، به گزارش اخیر مدیرکل و همچنین عدم حرفهایگری در مدیریت فعالیتهای آژانس اعتراض شده است. در این گزارش اشاره شده که برخی اطلاعات منتشرشده، جنبه امنیتی و حفاظتی دارند و انتشار عمومی آنها میتواند خطرناک باشد.
در مجموع، رفتارهای گروسی از مسیر حرفهای فاصله گرفته و برنامه هستهای ایران را به مرغ عزا و عروسی و نردبانی برای اهداف شخصی خود تبدیل کرده است. نمایندگی ایران در وین و همینطور وزارت امور خارجه ضرورت دارد با نامه به دبیرکل سازمان ملل هم به این سبک عمل مدیرکل اعتراض کند و هم به عملکرد کلی آژانس که آشکارا با نگاه سیاسی و جانبدارانه همراه شده است.
درنهایت، هر چند سه بازیگر اصلی امریکا، اروپا و آژانس اهداف متفاوتی دارند، اما همگی از شرایط کنونی سوءاستفاده میکنند تا با فشار حداکثری از ایران امتیاز بگیرند. این درحالی است که برنامه هستهای ایران کاملا قانونی است، براساس حقوق بینالملل پیش میرود و پشتوانههایی چون برجام با قطعنامه ۲۲۳۱، ماده چهارم NPT و اصول حقوقی بینالمللی در زمینه حقوق قراردادها را با خود دارد. اما متاسفانه، هم سابقه و تاریخچه برنامه هستهای ایران و هم این جایگاه حقوقی عمدا با اهداف سیاسی ازسوی بازیگران یادشده نادیده گرفته میشود که بخشی نیز به اشتباه محاسبه در مورد نقاط ضعف ایران و مخصوصا آسیبدیدگی بازدارندگی سیاست خارجی ایران در خاورمیانه ناشی میشود!
با این همه اگر قطعنامهای علیه ایران تصویب شود، ایران واکنشی فراتر از صدور بیانیه و محکوم کردن نشان خواهد داد. اما در عین حال، اینگونه نیز به نظر میرسد که ایالاتمتحده علاقهمند به وقوع چنین سناریویی نیست، چراکه میداند واکنش احتمالی تهران میتواند روند مذاکرات غیرمستقیم را نیز تا حدی مختل کند.
از این منظر، پیشبینی محتمل آن است که یا قطعنامهای صادر نشود یا اگر هم صادر شود، از شدتعمل لازم برخوردار نباشد. حدس این است قطعنامهای توصیهای صادر شود که صرفا از ایران بخواهد سطح همکاریها را افزایش دهد.چنین رویکردی بیش از آنکه برای فشار بر تهران باشد، میتواند تلاشی برای حفظ فضای گفتوگو باقی بماند.
۲۷۳۰۲
نظر شما