ریحانه اسکندری: در شرایط جنگ و وحشت، جاییکه بیشتر سخنان قدرتمندانه تنها بازتاب سیاست و منافع است، هنوز هم برخی صداهای روشنفکرانه جسورانه حقیقت را فریاد میزنند.
این گزارش، ما را با پنج صدای برجستهی فلسفی و انتقادی از دورههای مختلف تاریخ؛ از اواخر دهه ۱۹۶۰ تا امروز، که نهتنها اشغال فلسطین را محکوم کردند، بلکه بنیانهای فلسفی، اخلاقی و سیاسی آن را تحلیل کردند همراه میکند.
آنها در آثارشان ساختار سلطه، نقش استعمار، ارتقای حقوق بشر و گزینههای سیاسی برای آینده مشترک فلسطینیان و اسرائیلیها را بررسی کردهاند.
ادوارد سعید منتقد برجسته شرقشناسی و صدای فلسطین در غرب
این فیلسوف متولد ۱۹۳۵ در اورشلیم است. استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا که به فعالیت جدی پس از جنگ ششروزه (۱۹۶۷) شناخته میشود. جنگ شش روزه یا جنگ ژوئن ۱۹۶۷ که در زبان عربی به حرب حزیران شناخته میشود، یک درگیری نظامی کوتاه اما شدید از ۵ تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ بین اسرائیل و ائتلافی از کشورهای عربی شامل مصر، سوریه و اردن بود که با پشتیبانی نیروهایی از عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت در گرفت.
این فیلسوف در یکی از کتابهایش با نام «شرقشناسی» (۱۹۷۸)، نشان داد چگونه شرق توسط غرب به عنصری تهدیدآمیز تصویرسازی شد؛ تصویری که برای مشروعیتبخشیدن به استعمار و اشغال فلسطین بهکار رفت.
سپس، در مقالهی «صهیونسیم از دیدگاه قربانیانش» (۱۹۷۹) توضیح داد که: «صهیونیسم ادامهی مستقیم امپریالیسم غربی است. روایت رسمی، فلسطین را به سرزمینی خالی تبدیل کرده است.»
در کتاب «مسئلهی فلسطین» (۱۹۷۹) او همچنین هشدار داد که اسرائیل با تمرکز بر امنیت خود درواقع زندگی و آیندهی فلسطینیان را گروگان گرفته است.
او با دقت به تاریخ اشغال نگاه کرد و گفت: «فلسطینیان فقط از سرزمینشان اخراج نشدند؛ روایتشان نیز از حافظهی جهانی حذف شد.»
او همچنین در معرفی ایدهی دولت واحد سکولار برای یهودیان و عربها پیشگام بود، پیش از آنکه «پیمان اسلو» (۱۹۹۳) شکل گیرد، با آن مخالفت کرد؛ چرا که معتقد بود بدون بازگشت کامل حق فلسطینیان این قرارداد، خود نماد تداوم اشغال است.

جودیت باتلر: یهودیت اخلاقی در برابر صهیونیسم
باتلر زاده ۱۹۵۶ در ایالات متحده، فیلسوف و نظریهپرداز فمینیست و استاد در دانشگاه یو سی برکلی است.
در «راههای جدایی: یهودیت و نقد صهیونیسم» (۲۰۱۲)، باتلر بررسی میکند که چگونه یهودیت نه بهعنوان یک دولت ـ ملت؛ بلکه بهعنوان اخلاق بغرنج، میتواند با نقد صهیونیسم همراستا باشد.
او تصریح میکند: «هیچ دولت دموکراتیکی حق ندارد مزیت جمعیتی یک گروه را تضمین کند.»
او بهشدت طرفدار جنبش بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم اسرائیل است و در مصاحبهاش با «دموکراسی امروز» (۲۰۲۳) گفت:«ما باید همه با هم دستبهدست هم دهیم تا پایان نسلکشی را فریاد بزنیم.»
باتلر تفاوت اساسی میان یهودیت و صهیونیسم را برجسته میکند و با اتکا به نظریاتی از لویناس و بوبر، دولت مشترک دموکراتیک یهودی فلسطینی را پیشنهاد میدهد. این پیشنهاد، بهویژه از منظر اخلاق اجتماعی که با تنوع هویتی سر و کار دارد، یک گفتمان پیشرو در فلسفه سیاسی است.
نکتهای جالب این است که او حتی جملهی «فلسطینیان بیچهرهاند» را نه بهعنوان نقلقول مستقیم از لویناس، بلکه بهعنوان وضعیت اخلاقی تحلیل وضعیت جنگی، بهکار برده که باعث واکنش علمی مبنی بر برداشت از فلسفه لویناس در زمینه انسانیت را ایجاد کند.

نوآم چامسکی زبانشناس انقلابی علیه پروپاگاندای اسرائیل
این متفکر زاده ۱۹۲۸ در فیلادلفیا، استاد برجستهی زبانشناسی در امآیتی، و از برجستهترین روشنفکران منتقد نظام سلطه آمریکا و اسرائیل است. خودش یهودی و فرزند مهاجران یهودی شرقی است.
چامسکی یکی از نخستین روشنفکرانی بود که پس از جنگ ۱۹۶۷ از اسرائیل بهعنوان یک نیروی اشغالگر نام برد و حمایت بیقید و شرط آمریکا از آن را نشانهای از امپریالیسم جهانی دانست.
او در کتاب «مثلث سرنوشتساز: آمریکا، اسرائیل و فلسطینیها»(۱۹۸۳) مینویسد: «اسرائیل، بهجای آنکه پناهگاهی برای مردم مظلوم باشد، به ابزاری برای قدرتطلبی آمریکا در خاورمیانه بدل شده است.»
او در سخنرانیهایش بارها اشاره کرده که جنایات اسرائیل از دید رسانهها پنهان میماند، چرا که یک «اجماع تولیدشده» در رسانههای غربی وجود دارد که نمیگذارد تصویری واقعی از فلسطین دیده شود: «وقتی فلسطینیها سنگ پرتاب میکنند، آن را تروریسم مینامند؛ وقتی اسرائیل بیمارستان را بمباران میکند، آن را دفاع مشروع مینامند.»
چامسکی با همکاری ادوارد هرمن، در کتاب «تولید رضایت» (۱۹۸۸)، نشان داد که رسانههای آمریکایی چگونه روایات را دستکاری میکنند تا اشغالگری اسرائیل توجیه شود و مقاومت فلسطینیان «نامشروع» جلوه کند.
چامسکی از دهه ۱۹۸۰ به بعد همواره بر تشکیل دو دولت تأکید کرده اما بارها هشدار داده که سیاستهای اسرائیل بهویژه پس از ساخت شهرکهای غیرقانونی، عملاً این امکان را از بین برده است:«راهحل دو دولت مرده، و آنچه مانده آپارتایدی است که جهان سکوتش را در برابر آن حفظ کرده.»

اسلاوی ژیژک رادیکالترین صدا علیه مظلومنمایی اسرائیل
ژیژک فیلسوف اسلوونیایی، متولد ۱۹۴۹، نظریهپرداز روانکاوی و مارکسیسم، مشهور به تحلیلهای فرهنگی، فلسفی و سیاسی غیرمتعارف است. از آغاز دهه ۲۰۰۰ بهویژه در دوران جنگ غزه، وارد تحلیل صریحتر از مسئله فلسطین شد.
ژیژک اسرائیل را نمونهای تمامعیار از «قربانیای که تبدیل به جلاد شده» معرفی میکند و هشدار میدهد که صهیونیسم از زخم هولوکاست، ابزاری برای اعمال خشونت ساخته است. او در سال ۲۰۱۴ به رسانه گاردین گفت: «اسرائیل امروز مثل کسی است که پس از آنکه بارها کتک خورده، حالا خودش به کتکزنندهای حرفهای بدل شده.»
او با ارجاع به نظریه فروید درباره «بازگشت امر سرکوبشده»، میگوید اسرائیل ناتوان از رویارویی با تراژدی یهودیان، خشونت خود را بر فلسطینیان فرافکنی میکند.
در مصاحبهای در سال ۲۰۱۸، ژیژک گفت: «بدترین شکل خشونت، آن خشونتی است که خود را بهعنوان دفاع از حقیقت و بقا توجیه میکند.»
او از سیاست سکوت روشنفکران غربی نیز بهشدت انتقاد کرده و آن را همدستی با ظلم دانسته است.
ژیژک برخلاف چامسکی یا باتلر، بیشتر بهشکلی رادیکال از زوال کلی ساختار دولت ـ ملت صهیونیستی سخن میگوید. از نظر او، نه دو دولت، نه یک دولت، بلکه نوعی ساختارشکنی ریشهای در «منطق جداسازی» است که باید رخ دهد.

هاوارد زین مورخ، منتقد نظامیگری اسرائیل
هاوارد زین، مورخ و فعال سیاسی آمریکایی، متولد ۱۹۲۲ و درگذشته در ۲۰۱۰، یکی از مشهورترین چهرههای تاریخنگاری انتقادی در آمریکا است. او در کتاب معروف خود «تاریخ مردم ایالت متحده آمریکا» (۱۹۸۰)، روایت رسمی تاریخ آمریکا را از منظر فرودستان و ستمدیدگان بازنویسی کرد. زین که از خانوادهای یهودی آمده بود، همواره از جایگاه اخلاقی یهودیت در برابر ظلم دفاع میکرد، اما این را دلیلی بر حمایت از صهیونیسم نمیدانست.
هاوارد زین در چند مقاله و سخنرانی، به صراحت اعلام کرد که سیاستهای دولت اسرائیل، نه تنها با اصول انسانی، بلکه با ارزشهای بنیادین یهودیت هم در تضاد است. او مینویسد: «هیچ مردمی نمیتوانند ادعای قربانیبودن کنند و همزمان دیگران را قربانی خود کنند. این دقیقاً همان کاری است که دولت اسرائیل با فلسطینیان انجام میدهد.» ( برشی از مصاحبه منتشر شده در سال ۲۰۰۴ توسط رسانه آمریکایی نیشن)
زین همواره جنگطلبی و استفاده از زور را محکوم میکرد، چه در ویتنام، چه در عراق، چه در سرزمینهای اشغالی. او معتقد بود که دولتها از دین، تاریخ و ترس، برای توجیه کشتار استفاده میکنند: «اگر قرار باشد هولوکاست ابزاری برای مشروعکردن اشغال سرزمین دیگران شود، ما نهتنها حقیقت تاریخی را تحریف کردهایم، بلکه روح آن را نیز دفن کردهایم.»
زین معتقد بود که آمریکا با حمایت بیچونوچرا از اسرائیل، به جای آنکه صلح را تقویت کند، آتش جنگ را شعلهورتر کرده است: «ما مالیات میدهیم تا خانهها را در غزه ویران کنند. ما مالیات میدهیم تا کودکان فلسطینی، قربانی بمبهای فسفری شوند. آیا این است معنای آزادی؟»

ایلان پاپه تاریخنگار یهودی ضدصهیونیست
پاپه، استاد دانشگاه و تاریخنگار اسرائیلی، نویسندهی کتاب «پاکسازی قومی فلسطین» (2006) است. او صراحتاً سیاست اسرائیل را نسلکشی تدریجی توصیف کرده و مینویسد: «اسرائیل از آغاز بر پایهی طرد و حذف بنا شده است». پاپه، که به دلیل مواضعش مجبور به ترک اسرائیل شد، خواهان بازنویسی تاریخ بر پایهی اسناد نظامی اسرائیل و روایت فلسطینیان است.
در این اثر که مهمترین کتاب اوست، پاپه با استفاده از اسناد بایگانیشده ارتش اسرائیل، نشان میدهد که در سال ۱۹۴۸ اخراج فلسطینیان نه نتیجهی جنگ، بلکه بخشی از یک طرح سیستماتیک بوده است که او آن را «پاکسازی قومی» مینامد.
او نقشهای به نام «طرح دالت» (Plan Dalet) را مورد بررسی قرار میدهد که هدفش اخراج اجباری فلسطینیها از سرزمینهایشان و ایجاد یک اکثریت یهودی در خاک فلسطین بود.
او میگوید: «آنچه در ۱۹۴۸ رخ داد، یک درگیری ناگهانی میان دو قوم نبود؛ بلکه اقدامی عامدانه و سازمانیافته از سوی نیروهای صهیونیستی برای خالیکردن سرزمین فلسطین بود.»
پاپه نه تنها راستگرایان اسرائیلی، بلکه چپگرایانی را نیز که بهگفته او «با زبان انسانی از اشغال دفاع میکنند» مورد نقد قرار میدهد. او معتقد است که صرف نقد جنایات جنگی کافی نیست؛ بلکه باید کل بنیان ایدئولوژیک صهیونیسم نقد شود.

صدای فلسفه، در برابر صدای موشک
در دنیایی که رسانهها با بمباران اطلاعات یکسویه سعی در شکلدهی به افکار عمومی دارند، صدای این فلاسفه؛ از ادوارد سعید و جودیت باتلر تا چامسکی، ژیژک و زین، همچون فانوسی در دل تاریکی بوده و هستند. هر یک از این متفکران، با پیشزمینههای متفاوت فکری، فرهنگی و دینی، در یک نقطه به وحدت رسیدهاند: محکومکردن اشغال، نقد پروپاگاندا، و افشای ریشههای ایدئولوژیک خشونت.
آنها از منظرهای مختلف نشان دادهاند که مشروعیتدادن به اشغال، دروغپردازی در روایتها، و نهادینهکردن ترس و جداسازی، بنیان فکری صهیونیسم دولتی امروز را میسازد. آنچه این متفکران میطلبند، نه فقط همدردی با مردم فلسطین، بلکه بازاندیشی در اصول انسانیست: آیا میتوان هم آزادیخواه بود و هم از اشغال دفاع کرد؟ آیا میتوان هم از هولوکاست گریست و هم چشم بر کشتار کودکان در غزه بست؟
در جهانی که مرز میان حقیقت و دروغ با گلوله و دیوار رسم میشود، وظیفهی فیلسوفان، و البته روزنامهنگاران و نویسندگانی چون تو، این است که قلم را در برابر دروغ بر زمین نگذارند و حقیقت را فریاد بزنند؛ حتی اگر این فریاد، آرام باشد، ولی ماندگار است.
تمامی نقل قول ها و تئوریها استفاده شده در این گزارش برگرفته از آثار منتشر شده و مصاحبههای انجام شده توسط متفکران ذکر شده است.
۵۹۲۴۴
نظر شما