فغان ز جغدِ جنگ و مرغوای او / که تا ابد بریده باد نای او ...
با آغازِ تهاجمِ نظامیِ غافلگیرانه و بمبارانِ شهرهایِ میهن ما، در برابرِ چشمانِ شگفتزدهٔ جهانیان (و «سازمانِ -منفعل- مللِ متحد»)، شاهدِ گشودنِ جبهه و جنگافروزیِ دیگری از سوی رژیم نژادپرستِ اسرائیل بودیم.
این تجاوز که اینک با تخریبِ گستردهٔ زیرساختهایِ ملی و کشتارِ جمعیِ مردمِ بیدفاع نیز همراه شده است، نه تنها میتواند آسیبِ مهلکی به بنیهٔ اقتصادی و روندِ رشد-و-توسعهٔ کشور یزند، که به تقویت جوِّ انحصار و انسداد و سرکوب، و تجزیه و هرجومرج، بیانجامد.
توانِ مقاومتِ ملی در برابرِ چنین تهدیدهایِ خطیری علیه صلح و امنیتِ منطقهٔ خاورمیانه، نیازمندِ تقویتِ روحیهٔ همبستگیِ ملی در دفاع از موجودیتِ کشور و تمامیتِ ارضیِ آن است، و نیز، برساختنِ زیرساختهای دفاعیِ قوی، ممانعت از نفوذِ قدرتهای متخاصم به درون، اجتناب از طرحِ شعارهای غیرواقعیِ افراطی در صحنهٔ خارجی و سرانجام، تغییرِ سیاستِ داخلیِ تضییق و تحدیدِ حقوق-و-آزادیهای شهروندی و پذیرش تنوع آراء و سلیقههای سیاسی-و-اعتقادی.
نیم قرنِ پیش، معلمِ ما ع. شریعتی(ش.م.ع.)، با ارزیابیِ موقعیتِ تاریخیِ تمدن-و-فرهنگِ ایرانزمین(و کشورهای مسلمان)، با آسیبشناسیِ نظری امتناعِ اندیشه و پیشبینیِ کاستیهای حنبشهای گذشته و امکانِ تحریفِ فکری و انحرافِ آنها، و با اعلامِ این شعار که «جنگِ خندق، جنگِ امروز است»، بر ضرورتِ تغییر-و-تحولِ فکری-روانی و انقلابی آگاهی(-و-رهائی)بخش تأکید ورزید. از کلام او، پس از وی، برداشتهای متناقضنمای(درست-و-نادرستی) پدید آمد. پیام او اما، جز فراخوان به توحیدِ «عدالت، آزادی، و عرفان(آگاهیِ معنوی)» و مبارزه با تثلیثِ «زر و زور و تزویر»(استحمار کهنه-و-نو) نبود.
پویندگانِ «راهِ» او در گذشته، «یادِ» آن آموزگار را با «کار»، «مبارزهٔ سیاسی»، و «خودسازیِ اخلاقی-معنویِ» خود، ارج نهادهاند و امروزه در شرایطِ کنونی، با مقاومتِ ملی و مدنی در برابرِ جنگافروزیهای نواستعماری و تلاشگریِ مردمی در دفاع از صلح و آزادی (و عدالت، توسعهٔ مادی و رشدِ معنوی).
نظر شما