۰ نفر
۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۱
از پیروزی روایت تا روایت پیروزی

در چنین شرایطی، رویکرد تبلیغاتی داخلی نیز باید به‌طور بنیادین بازتعریف شود. اگر روایت رسمی همچنان بر اساس الگوی دهه ۶۰ بماند، فقط با قشری محدود از جامعه ارتباط خواهد داشت.

در جنگ علیه ایران، راهبرد اسرائیل تنها به ترورهای برق‌آسا و حملات نظامی، محدود نمی‌شود؛ بلکه عملیات روانی نیز به‌عنوان بخشی اساسی از این تقابل به‌کار گرفته شده است. از همان آغاز روشن بود که هدف تل‌آویو صرفاً تغییر در محاسبات نظامی تهران نیست؛ بلکه تضعیف روحیه عمومی، شکستن انسجام روانی جامعه و بهره‌کشی از شکاف‌های داخلی در دستور کار دشمن قرار دارد.

برآورد اولیه اسرائیل و متحدانش – به‌ویژه در حلقه اطراف ترامپ – این بود که با آغاز حملات، جامعه ایران که از نگاه آنان با گسست عمیق دولت-ملت مواجه است، تاب ایستادگی نخواهد داشت و به‌سرعت به‌سوی فروپاشی پیش خواهد رفت. رسانه‌های فارسی‌زبان، تکرار واژگانی چون «غافلگیری»، «نفوذ» و «بی‌ثباتی داخلی» و نیز تمرکز بر ترور چهره‌های نمادین، همگی بخشی از راهبردی‌اند که جنگ را نه در زمین، بلکه در ذهن‌ها دنبال می‌کند.

در همین چارچوب، تل‌آویو می‌کوشد واشنگتن – و به‌ویژه ترامپ – را به مداخله مستقیم نظامی بکشاند. این شیوه پیش‌تر هم آزموده شده بود؛ نظیر همان عملیات روانی که در سال ۹۷ با بهره‌برداری از وقایع دی ۹۶ روی ترامپ انجام شد و او را به خروج از برجام متقاعد کرد. به ترامپ چنین القا شد که ملت ایران چنان عاصی‌اند که با بازگشت تحریم‌ها، جمهوری اسلامی حتی جشن چهلمین سال انقلاب را در بهمن ۹۷ نخواهد دید.

اما آن‌گونه که دشمن اسرائیلی انتظار داشت، اوضاع پیش نرفت. نه‌تنها نشانی از فروپاشی دیده نشد، بلکه در بسیاری موارد، همبستگی ملی و حساسیت به تهدید خارجی افزایش یافت. عملیات روانی اسرائیل، اکنون بیش از هر زمان دیگری شکست‌خورده می‌نمایاند؛ به‌ویژه آنکه تصویرسازی از «ایران در آستانه فروپاشی»، نه آمریکا را وارد جنگ کرده و نه در تغییر واقعی معادلات داخلی موفق بوده است.

در چنین شرایطی، رویکرد تبلیغاتی داخلی نیز باید به‌طور بنیادین بازتعریف شود. اگر روایت رسمی همچنان بر اساس الگوی دهه ۶۰ بماند، فقط با قشری محدود از جامعه ارتباط خواهد داشت. نسل امروز، نه تجربه جنگ را دارد و نه به زبان آن دوران احساس نزدیکی می‌کند. مخاطب امروز، پیچیده، چندلایه و پرسش‌گر است؛ بنابراین، تبلیغات یک‌سویه و دستوری کارآمد نخواهد بود.

به‌جای آن، باید روایت‌هایی انسانی، شفاف، صادقانه و همدلانه، با زبانی برگرفته از فرهنگ و دغدغه‌های این نسل را جایگزین و تبلیغ کرد. در این روایت‌های ملی از جنگ، محور وحدت، «ایران» قرار دارد، نه صرفاً «ساختارهای رسمی». امید، نه ترس؛ شفافیت، نه پنهان‌کاری؛ گفت‌وگو، نه دستور؛ این‌ها اصولی‌اند که می‌توانند سرمایه اجتماعی را بازسازی کنند و توان ایستادگی در برابر جنگ روانی خارجی را افزایش دهند.

از سوی دیگر، میدان نبرد روایت‌ها تنها محدود به افکار عمومی داخلی نیست. اسرائیل می‌کوشد با تصویرسازی اغراق‌آمیز از فروپاشی داخلی در ایران، افکار عمومی جهان را نیز با خود همراه کند. در این میان، حضور خبرنگاران خارجی در ایران – در چارچوبی مشخص و هدایت‌شده – نه‌تنها تهدید نیست، بلکه فرصتی برای ارائه روایت عینی و کاستن از اثر جنگ روانی در سطح بین‌المللی است. مواجهه هوشمندانه با رسانه‌های خارجی، می‌تواند همان‌قدر که اسرائیل را در جلب حمایت جهانی ناکام می‌گذارد، تصویر ایران را نیز از میان غبار روایت‌های تحریف‌شده، شفاف‌تر کند.

در این میان، حضور رسانه‌های خارجی در ایران فقط یک اقدام نمادین نیست، بلکه متغیری تعیین‌کننده در شکست جنگ روانی اسرائیل در سطح افکار عمومی جهان، به‌ویژه در غرب و حلقه اطراف ترامپ محسوب می‌شود. تصویرسازی اسرائیل از جامعه ایران به‌عنوان جامعه‌ای در آستانه فروپاشی، آماده شورش و بی‌اعتماد به حاکمیت، پایه کل راهبرد تل‌آویو برای توجیه مداخله نظامی یا انفعال جهانی در برابر آن است. اما خبرنگاران خارجی می‌توانند با روایت زندگی روزمره مردم، تاب‌آوری آنها؛ همبستگی اجتماعی و نظم شهری، این تصویرسازی یک‌سویه را بر هم زنند و نقش ایران را از «مهاجم» به «قربانی» تغییر دهند. به‌ویژه در دوره‌ای که تصمیم‌سازی در آمریکا و محافل غربی بیشتر بر پایه روایت‌های رسانه‌ای شکل می‌گیرد تا تحلیل‌های ژئوپلیتیکی کلاسیک، این روایت عینی میدانی اهمیتی راهبردی می‌یابد.

29219

کد خبر 2080731

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین