پشت پرده توطئه جهانی و ضرورت انسجام ملی / گشودگی سیاسی، تنها ضامن قطعی آتش‌بس بیرون  / دوست و دشمن در این جنگ مشخص شد

در دل این بحران، میهن‌دوستی نهفته اما ریشه‌دار، آشکار شد.از این پس باید به هر رویکردی که شکاف داخلی را تشدید کرده و به حذف سرمایه‌های واقعی کشور منجر می‌شود، با دیده تردید و خیانت نگریست. نفوذ واقعی از سمت کسانی است که نخبگان و عقول برتر را خانه‌نشین کرده‌اند. همان‌گونه که منتقدان با درک شرایط، کنار وطن ایستادند، حاکمیت نیز با بازنگری در رویه‌های معیوب گذشته، همه جریانات سیاسی حامی وطن را به رسمیت بشناسد، حصرها و محبوسان سیاسی را آزاد کند و فرصت‌های رسمی را به همه صداها اختصاص دهد.

گروه اندیشه: «مردم برای «کلمه فخیمه ایران» ایستادند» تیتر یادداشت ابوالفضل فاتح است در روزنامه اعتماد. به اعتقاد فاتح، «آتش‌بس اعلامی میان ایران و اسرائیل،  نه پایان بحران، بلکه مکثی تاکتیکی در دل توطئه‌ای عمیق و چندلایه است که پایداری آن در ابهام قرار دارد. پس از دوازده روز جنگی طاقت‌فرسا و ستمگرانه، اسرائیل و آمریکا این آتش‌بس را نه از موضع قدرت، بلکه به دلیل ناکامی در اهداف اولیه، هزینه‌های غیرمنتظره، فشار افکار عمومی داخلی و ترس از گسترش بحران پذیرفتند. پاسخ قاطع و تاب‌آوری ایران فراتر از پیش‌بینی‌های دشمن بود.»

فاتح تاکید می کند که «غرور تکنولوژیک و تفوق هوایی دشمن در برابر اراده ملی ایران شکست خورد و با پاسخ‌های موشکی بی‌سابقه‌ای مواجه شد. تصور مهاجمان از همراهی داخلی ناراضیان نیز نقش بر آب شد؛ ایرانیان در برابر تجاوز بیگانه هرگز کوتاه نمی‌آیند و فضای واقعی مردم در چنین مواقعی با فضای مجازی متفاوت است. این جنگ، تصویر ایران را در منطقه و نزد رقبا دگرگون ساخت، قدرت بازدارندگی ایران را احیا و به سطح جدیدی رساند و بر معادلات آینده تأثیرگذار خواهد بود.»

از نظر فاتح، «جهان دید که غرب با پیشرفته‌ترین تکنولوژی به جنگ ملتی برخاست که دهه‌ها تحت فشار حداکثری بوده، اما بدون دستاورد استراتژیک وادار به آتش‌بس شد».  به بیان فاتح، «در این ۱۲ روز، مثلث مردم، نیروهای دفاعی (به‌ویژه موشکی) و ساختار مدیریت کشور ذره‌ای تزلزل نشان ندادند. کلام رهبری عالی کشور مبنی بر «بیچاره می‌شوید» بی‌اساس نبود. البته، آسیب‌های بزرگی نیز به ایران وارد شد، از شهادت غیرنظامیان، دانشمندان و فرماندهان ارشد گرفته تا تخریب زیرساخت‌ها. ضعف‌های راهبردی خطرناکی نیز آشکار شد: غافلگیری و عدم آمادگی غیرقابل توجیه در برابر شبیخون قابل پیش‌بینی، ضعف و شکاف اطلاعاتی و امنیتی در برابر امواج نفوذ و ناکارآمدی وحشتناک پدافندی که باید فوراً برای آن‌ها چاره‌ای اندیشید.»

آنچه برای آینده بیش از هر چیز اهمیت دارد، منابع است

ابوالفضل فاتح تأکید می‌کند که «در پیوند شوم صهیونیسم جهانی، سرمایه‌داری بین‌المللی و ارتش‌سالاران ناتو، آنچه برای آینده بیش از هر چیز اهمیت دارد، منابع است. تمدن مجازی به منابع واقعی نیاز دارد. حقیقت آن است که ترامپ، اوکراین را برای معادنش، غزه را برای سواحلش، عربستان، قطر و امارات را برای دلارهایش، و ایران را به خیال خود برای نفت، گاز و معادنش می‌خواهد.» او می افزاید: «سرمایه‌های ایران هزاران هزار و غیرقابل شمارش است. هر انسان هوشمندی می‌داند که هدف نهایی این شبیخون ناجوانمردانه مدرن، تسلط و تاراج منابع است، چه با تجزیه و چه بدون آن! و اگر مسیر هموار بود، ابایی از نابودگری‌های ضد بشری بی‌سابقه نداشتند.»

فاتح در ادامه می نویسد که «اگر می‌توانستند، برنامه آن‌ها برای ایران فراتر از عراق، سوریه، افغانستان و لبنان بود. با فروپاشی یکی از بزرگترین کشورهای مستقل منطقه، آن‌ها در اندیشه پاکسازی ژئوپلیتیکی و جارو کردن منطقه بودند و دیر یا زود به پاکستان، ترکیه، چین و روسیه نیز هزینه‌های سنگینی تحمیل می‌کردند و به آسانی از این سودا دست نخواهند کشید. بی‌تردید، ماجرا پایان نیافته؛ ما با توقفی تاکتیکی مواجهیم. آتش‌بس به معنی پایان بحران نیست. اسرائیل به عنوان وابسته‌ترین حکومت نیابتی منطقه، بارها نشان داده که آتش‌بس را فرصتی برای بازسازی و ارزیابی مجدد می‌بیند. خطر تحرکات نیابتی، خرابکاری یا ترورهای خطرناک و دیگر تحرکات امنیتی وجود دارد، چرا که این جنگ سال‌ها طراحی شده بود. آن‌ها در حال طراحی شبیخون بعدی هستند و هر زمان که بتوانند، اقدام خواهند کرد.»

به گفته فاتح، «جنگ دوستان واقعی و متحدان را آشکار می‌سازد. مرجع عالیقدر تشیع، گروه‌های مردمی منطقه، افکار عمومی جهان و چندین رسانه منطقه‌ای به صحنه آمدند.» فاتح این سوال را مطرح می‌کند که «آیا زمان آن نرسیده است که برای خروج از بن‌بست تنهایی استراتژیک یا خلأ مزمن در پشتیبانی راهبردی بین‌المللی چاره‌ای اندیشیده شود؟»

نکته پایانی:

ابوالفضل فاتح در پایان می‌گوید «در دل این بحران، میهن‌دوستی نهفته اما ریشه‌دار، آشکار شد. بسیاری از ایرانیان خارج از کشور، اعم از منتقدان و خاموشان، بی‌هیاهو اما استوار، برای ایران ایستادند. آن‌ها دریافتند که پای «کلمه فخیمه ایران» در میان است. این سرمایه‌ای است که باید پاس داشته شود. ملت ایران و اکثریت نخبگانش در بزنگاه تاریخی نشان دادند که فراتر از گسل‌های سیاسی، آماده ایستادن بر سر استقلال و تمامیت خویش‌اند.» 

فاتح سپس به نیاز راهبردی ایران می پردازد و می نویسد: «نیاز راهبردی کشورمان، «یکپارچگی ملی و بازسازی درون» است که از آن «ملی‌شدن دفاع» زاده می‌شود. هزینه اصلی بر دوش مردم است. تصمیمات کلان باید با مشارکت مردم، شفافیت و بازشناسی همه ظرفیت‌های وفادار به ایران گرفته شود. در کنار اقتدار موشکی و ظرفیت‌های دفاعی، هیچ چیز به اندازه اراده و انسجام داخلی، موجب بازدارندگی راهبردی و ناامیدی متجاوزان نیست. مردم کاستی‌ها را درک می‌کنند، اما تحمل بی‌عدالتی، تبعیض و نادیده گرفتن کرامت‌ها دشوار است.»

او ادامه می دهد: «از این پس باید به هر رویکردی که شکاف داخلی را تشدید کرده و به حذف سرمایه‌های واقعی کشور منجر می‌شود، با دیده تردید و خیانت نگریست. نفوذ واقعی از سمت کسانی است که نخبگان و عقول برتر را خانه‌نشین کرده‌اند. فاتح انتظار دارد، همان‌گونه که منتقدان با درک شرایط، کنار وطن ایستادند، حاکمیت نیز با بازنگری در رویه‌های معیوب گذشته، همه جریانات سیاسی حامی وطن را به رسمیت بشناسد، حصرها و محبوسان سیاسی را آزاد کند و فرصت‌های رسمی را به همه صداها اختصاص دهد. استمرار انسجام ملی، نیازمند گشودگی سیاسی است.» به گفته فاتح، «تنها ضامن قطعی آتش‌بس بیرون، آتش‌بس درون است. نهایتاً، از انتقام الهی نباید غافل بود؛ هیچ امپراتوری ابدی نیست و دیر یا زود سیلی محکم‌تری از جانب خداوند بر چهره نتانیاهو و دیگر عاملان نسل‌کشی و تجاوز خواهد خورد.»

216216

کد خبر 2082199

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار