به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در اواخر بهار ۱۳۴۲ خبرنگاران مجله «آسیای جوان» پروژهای برای خود تعریف کردند و آن اینکه در هر شماره طی مطلبی قمارخانههای شهر را که با پوششهایی چون کلوبهای تفریحی و... فعالیت میکردند برملا کنند و مردم را از آمد و رفت به این مکانهای خانمانبرانداز بازدارند. این اقدام آنها اما چندان بیخطر هم نبود و آماج تهدیدهای قمارخانهدارها قرار گرفتند اما در سوی مقابل شماری از کسانی که همسرانشان اسیر دست این سودجویان شده و یا خود گرفتار آنان بودند با ارسال نامههایی به مجله یادشده از برای آگاهی مردم و برخورد مسئولان مربوطه، قمارخانهها و قمارخانهدارها در نقاط مختلف تهران را معرفی میکردند. در ادامه یکی از گزارشهای یادشده را که به تاریخ دوم تیر ۱۳۴۲ در «آسیای جوان» منتشر شد میخوانیم:
میخواستیم این هفته به مطلب قمار و قماربازها خاتمه بدهیم و از مسئولین امور بخواهیم که به این ننگ اجتماعی پایان داده و با بستن قمارخانهها و کلوبهای شبانه که تحت عناوین مختلف فقط برای قمار و قماربازی تاسیس و تشکیل شدهاند مردمی را از شر این عناصر کثیف و آلوده رهایی بخشند؛ ولی متاسفانه در اثر وصول نامههای زیاد نهتنها از تصمیم خود منصرف شدیم بلکه تصمیم قطعی گرفتیم تا به دست آوردن نتیجه نهایی و رسوا نمودن صاحبان اماکن فساد و گل گرفتن در خانههای ننگینشان به مبارزه پیگیر و بیامان خود ادامه دهیم و چندان در این راه بکوشیم که دیگر حتی برای مدت محدودی هم که باشد سفره قمار در شهر ما پهن نشود و یک مشت مردم گمراه و فریبخورده با آبرو و شرف خود در کنار سفرههای قمار بازی نکنند.
نامههایی که در این هفته به دفتر مجله رسیده همه حاکی از جنایتهای صاحبان قمارخانههاست. نویسندگان نامهها اغلب نادم و پشیمان و واخورده، مطالبی را عنوان میکنند که من از درج آن مطالب واقعا شرم دارم [...]
خانم ملیحه – ی نامهای دلگداز فرستاده و ما را به خدا و رسول سوگند میدهد که کاری بکنیم که شوهرش از راه قمارخانه برگردد. من وقتی که نامه این خانم را میخواندم واقعا آتش گرفتم چون چند جای نامه سیاه شده بود؛ اول متوجه نبودم ولی در آخر نامه این سطور خودنمایی میکرد:
«آقای سردبیر این نقطههای سیاه اشک چشم من است که بر روی کاغذ چکیده. بیایید محض رضای خدا، محض انسانیت و شرافت برای خاطر نوعدوستی من و بچههای مرا نجات دهید و اگر کاری از شما ساخته نیست لااقل مرا راهنمایی کنید و به مقام مسئولی معرفی کنید که بروم دامنش را بگیرم و از او بخواهم که قمارخانه جلال فروردین را ببندد تا شوهرم دوباره به خانه بازگردد.»
موضوع را درز بگیرید!
در بین نامههای رسیده یک نامه دوخطی هم جلب توجه میکند. این نامه را نوچههای اسکندر قمارخانهدار برای ما فرستادهاند و به قول خودشان از ما خواستهاند که موضوع را درز بگیریم و الا فلا. یعنی چه؟ یعنی اینکه آقایان چند تا چاقوکش به سراغ ما میفرستند و احیانا جنجالی بپا میکنند.
ما هیچ جوابی به این نامه نمیدهیم و منتظریم ببینیم آیا این آقایان واقعا اینقدر شهامت دارند که به گفته خودشان عمل نمایند. البته جواب دیگری برای آقای اسکندر امیری داریم و آن هم نامه یکی از مشتریان اوست که عینا درج میشود:
«چند شب پیش در منزل اسکندر امیری صحبت شما بود، امیری میگفت که باج به فلک نمیدهم قمارخانه دارم که دارم بگذار در مجله آسیای جوان هرچه میخواهند برعلیه من بنویسند این نوشتهها به نفع من تمام میشود چون معروفتر میشوم. آقا من خودم یک قمارباز هستم الان هم به منزل اسکندر میروم ولی این مرد غیر از قمارخانهچیهای دیگر است چون در منزل ایشان بساط قمار برپا نیست بلکه بساط مفتبری است. الان من یک چشمه از کارهای او را به شما میگویم؛ وقتی که آسبازی شروع میشود ایشان با چند مفتبر قرارداد دارد وقتی که بازی به جاهای باریک رسید یعنی کلان شد آن وقت به عنوان اینکه آب خوردن میخواهد، خلاصه چیزی جلوی خودش میگذارد و یواشکی یک یا چند آس به طرف خودش که از مفتبرها است میدهد و بعضی وقتها هم داخل قوطی سیگار رد میکند و بعد همه سر دویست تومان مدنیبند [قمارباز حرفهای]، البته کسی نمیفهمد و من هم که یکدفعه فهمیدم از ترس اینکه دیگر راهم ندهد حرف نزدم. با تقدیم احترام – حسین»
ولی باید انصاف داد که نهتنها در شهر ما اسکندر امیری نیست که قمارخانه دارد و باج قمار میگیرد بلکه همانطور که در شمارههای گذشته نیز گفتیم، اگر قمارباز نباشد قمارخانه هم نخواهد بود. ما از مردان و زنانی که به این بلای بزرگ اجتماعی دچار هستند تقاضا میکنیم به خاطر حفظ خانوادهشان، به خاطر حفظ آبرو و حیثیت خودشان این کار ننگین را ترک کنند و از قمارخانهدارها هم میخواهیم که از کار کثیفشان دست بردارند و الا ناگزیریم اطلاعات خود را در اختیار مامورین مسئول گزارده با ذکر اسامی و محل کار آنان را به جامعه معرفی و رسوا نماییم. مطلب دیگری که بسیار مهم و قابل توجه میباشد موضوع کلوبهای شبانه و غیرشبانه از قبیل باشگاه کسری، خشایار، البرز، ایران و غیره میباشد که باشگاه رنگینکمان نیز ازجمله آنهاست. این باشگاهها که با طمطراق تمام زیر عنوان باشگاه و کلوبهای تفریحی افتتاح شده جز راه انداختن قمارهای کلان وظیفه دیگری ندارند زیرا آنان نیز خوب تشخیص دادهاند که راه پول درآوردن چگونه است...
۲۵۹
نظر شما