گروه اندیشه: مصاحبه زیر با دکتر غلامرضا ظریفیان استاد تاریخ دانشگاه تهران توسط فاطمه زارع پیرحاجی انجام، و در صفحه اندیشه روزنامه ایران منتشر شده است. ظریفیان در این مصاحبه درباره پیام جهانی عاشورا و درسهایی که از قیام امام حسین (ع) میتوان برای زندگی امروز گرفت، به ویژه در مواجهه با ظلم و استبداد، صحبت میکند. او تأکید می کند که پیام امام حسین (ع) فراتر از مرزهای دینی است و بر مفاهیمی مانند آزادی، اخلاق، گفتوگو و عدم پذیرش ذلت استوار است. این استاد دانشگاه همچنین، به شباهتهای بین نظام اموی و نظام صهیونیستی اشاره می کند و راهکارهایی برای ایستادگی در برابر تجاوزگران امروزی با الهام از مکتب حسینی ارائه می کند. ظریفیان با شواهد تاریخی ثابت میکند که نظام اموی و رژیم صهیونی، دو روی یک سکهاند؛ هر دو «قدرت» را به جای «خدا» مینشانند تا انسان را به بندگی بکشانند! او از متفکران بزرگ دنیا مثال میآورد تا نشان دهد دنیا شیفته مکتب حسینی است و اسرائیل، نظام اموی زمانه ماست. این گفت و گو در زیر از نظرتان می گذرد:
****
پیام های فراتاریخی نهضت حسینی
جناب دکتر ظریفیان، پیام عاشورا برای زیستجهان امروز ما چیست؟
امام حسین(ع) در دو ساحت با ما سخن گفته است: اول، بهعنوان امام مسلمانان و با زبان دینی؛ دوم، بهعنوان شخصیتی که پیامهایش با پیروان همه ادیان قابل ارتباط است. بنابراین، امروز مخاطب او میتواند مجموعهای از انسانهای دیندار ـ مسلمان، مسیحی، یهودی و غیره باشد. از نگاه «آنتوان بارا» نویسنده کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت»، آموزههای امام حسین(ع) با «انسان بما هو انسان» مرتبط است. او این پیامها را صرفاً تاریخی نمیداند، بلکه گزارههایی انسانی و اخلاقی میبیند که در طول زمان همواره قابل فهم و اقتباساند.
بنده هیچکس مباش، که خداوند تو را آزاد آفریده است
در چهارچوب عقلانیت مدرن چطور میتوان از مکتب حسینی بهره گرفت؟
در چهارچوب عقلانیت مدرن، یکی از اصلیترین آموزههای امام حسین(ع) این است که انسان، موجودی آزاد است و باید سرنوشت فردی و جمعی خود را تعیین کند. انسانی که از این حق الهی و طبیعی صرفنظر کند، دچار بحران هویت خواهد شد. امام حسین(ع) میفرماید: «بنده هیچکس مباش، که خداوند تو را آزاد آفریده است». بندگی واقعی، بندگی خداست؛ در این بیان، سخن از آزادی در برابر سلطه و استبداد است. در شب عاشورا، امام با شفافیت کامل به یارانش میگوید که اگر با من بمانید، این انتخاب شماست. این آموزه نشان میدهد حتی در اوج ایمان «آزادی انسان» محترم است.
در بدترین شرایط هم از دایره اخلاق خارج نشویم
عاشورا را باید به عنوان نماد «گفتوگوپذیری» شناخت یا «گفتوگوگریزی»؟
در سراسر حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا، منطق گفتوگو و شفافسازی حضوری پررنگ دارد. امام در هیچ موقعیتی از گفتوگو پرهیز نکرد، حتی وقتی جنگ آغاز شده بود. او نسبت به دشمنانی که شمشیر کشیده بودند، مهرورزی و دلسوزی نشان میداد و میکوشید آنان را از جهالت نجات دهد. نکته مهم برای امروز همه انسانها همین است؛ در بدترین شرایط هم از دایره اخلاق خارج نشویم. از لحظهای که نامه یزید رسید ـ با فرمان بیعت یا قتل ـ تا شهادت، تمام تلاش امام(ع) این بود که جنگ رخ ندهد. او در هر فرصت با منطق گفتوگو و زبان صلح، مسألهاش را تبیین میکرد و پایبند بود که اگر اختلافی هست، راهحل تفاهم است، نه خونریزی. بارها توضیح داد که بیعت با یزید را نمیپذیرد چون نظام یزیدی پر از ظلم، فساد و بیعدالتی است. اما تا مجبور به ستیز نشد، از مسیر گفتوگو خارج نگردید و فقط با منطق از باورش دفاع کرد.
انسان ـ مسلمان یا غیرمسلمان ـ نباید تحقیر شود
«اخلاق» در سیره سیاسی امام حسین(ع) چه شأنیتی دارد؟
امام حسین(ع) قهرمان اخلاق است و اخلاق را به عنوان بزرگترین نیاز بشر امروز یادآوری میکند و آنجا که دید نظام اموی انسان را خوار و برده میخواهد، خط قرمز خود را اعلام کرد: «هیهات من الذله». از نگاه او، انسان ـ مسلمان یا غیرمسلمان ـ نباید تحقیر شود. اگر دین دارید، دین باید اخلاق و عدالت بیاورد؛ اگر دین ندارید، آزاده باشید؛ چون آزادی شأن ذاتی انسان است و اگر میان آزادی و تحقیر قرار گرفتید، حق دارید جان بدهید اما تحقیر نشوید. جنگ امام حسین(ع)، جنگ علم در برابر جهل بود. او میکوشید جهل را که به خشونت و ابزار دین برای سرکوب بدل شده بود، با آگاهی از میان بردارد.
رازماندگاری امام حسین (ع)
عمدهترین تفاوت «الهیات حسینی» و «الهیات اموی» در چیست؟
در تاریخ، شهیدان زیادی داریم که در راه ایمان کشته شدهاند، اما هیچکدام تا این اندازه زنده نماندند. رمز ماندگاری امام حسین(ع) «الهیات حسینی» است؛ الهیاتی که بندگی انسان را نمیپذیرد، با منطق سخن میگوید، خشونت را نقد میکند، بهدنبال صلح است و زیر بار تحقیر نمیرود؛ این آموزهها الهیات حسینی را زنده نگاه میدارد. «آنهماری شیمل» متفکر بزرگ آلمانی و مسیحی، در کتاب «مقدمهای بر اسلام» مینویسد: «وقتی به حسین مینگریم، با گوهر جاودانهای روبهرو هستیم؛ نه فقط برای مسیحیان، بلکه برای همه ادیان و انسانها.» باربرا براون، مسیحی دیگر که دو کتاب درباره امام حسین و حضرت زینب دارد، میگوید:«اگر ما مسیحیان کسی چون حسین داشتیم که چنین پیام انسانی روشنی دارد در همه جا مردم را به مسیحیت دعوت میکردیم.» گاندی در این رابطه میگوید:« این حسین بود که به من آموخت چگونه با دست خالی و منطق درست، در برابر ظلم بایستم.»
اشتراکات منطقی نظام صهیونی و اموی برای ماندن در قدرت
نظام صهیونی چه اشتراکاتی با نظام اموی دارد؟
اشتراکات زیادی بین «نظام صهیونیستی» و «نظام اموی» و همسانی میان ارزشهایشان وجود دارد. در نظام اموی، خدا ابزار است؛ نام خدا را میبرند، اما خدای واقعی امویها «قدرت» است. همین را در نظام صهیونیستی هم میبینیم؛ «قدرت» ارزشها را تعیین میکند. نظام اموی، نظامینبود که از خواست مردم برخاسته باشد. وقتی معاویه به زور حکومت را تسخیر کرد، بدون واهمه رفت بالای منبر، شمشیر کشید و گفت: «این شمشیر من را پیروز کرده و تا وقتی وفا دارید، به شما امنیت و رفاه میدهم. اگر شوریدید، هیچ تعهدی ندارم.» نظام صهیونیستی نیز با همین منطق بر سر کار آمد.
نظام اموی از ابتدا تا سقوطش، قرآن را بر سر نیزه کرد، شایعه ساخت، دروغ پراکند، انسانها را زندانی و قربانی کرد. از زر و پول و تکنولوژی بهره گرفت، سپس به قتل و غارت رفت و پاسخگو نبود. فقط اطاعت محض میخواست. دقیقاً همین را در اسرائیل میبینیم. این رژیم در خاورمیانه با سرکوب و تحقیر به دنبال مطیع کردن همه است و دیگران را به رسمیت نمیشناسد. همانطور که در عاشورا دیدیم، نظام اموی تفاوتی بین طفل ششماهه و پیرمرد نود ساله قائل نشد، رژیم صهیونی هم همین است؛ برای او هم کودک و پیرمرد تفاوتی ندارند. این دو نظام نزدیکاند، بنابراین راهی جز روشنگری و گفتمان با منطق خودشان نیست. وقتی در مذاکره برای صلح بودیم، به ما حمله میکردند؛ بنابراین همان کاری که امام حسین(ع) کرد، ما نیز باید انجام دهیم و تحقیر و تسلیم را نپذیریم.
سفیران انگلیس در دوره قاجار، «ایرانیان نبوغ بقا دارند»
با الگو گرفتن از مکتب حسینی چگونه باید در مقابل تجاوزگران امروز ایران ایستاد؟
دو گونه میتوان در برابر این نظام ایستاد: اول، با قدرت معنوی و نرم. قدرت نرم امروز ما «قدرت فرهنگ» ماست. «ایران فرهنگی» با همه رنگینکمانیاش، میزبان امام حسین(ع)، علی بن ابیطالب(ع)، چهارده معصوم(ع)، خیام، حافظ، سعدی، فردوسی، کوروش، شجریان و بسیاری دیگر است. «سرزمین بزرگ و تاریخی ایران» نخ تسبیح ایران فرهنگی است. به تعبیر یکی از سفیران انگلیس در دوره قاجار، «ایرانیان نبوغ بقا دارند» و این رمز بقای ماست. همین ایران فرهنگی، زیرساخت ایران واقعی است. همه باید در رسانهها و مراکز فرهنگی از آن پاسداری کنند و مردم ما را با همین تنوع و تکثر که برای ایران حاضرند هزینه بپردازند و تحقیر یا تسلیم نشوند، حمایت کنند. این رمز بقای ما و شکست رژیم اسرائیل خواهد بود. دوم این که باید توان دفاعی و اطلاعاتی خود را ارتقا دهیم تا در کنار قدرت نرم، از قدرت سخت نیز بهره ببریم.
216216
نظر شما