گروه اندیشه: مقاله شهرداد روحانی، در صفحه اندیشه روزنامه اعتماد، بر پتانسیل عظیم ایران در زمینه گردشگری و اهمیت بهرهگیری از آن برای توسعه اقتصادی و خروج از انزوا تأکید دارد. شهرت روحانی بیشتر به دلیل تنظیم و رهبری ارکستر کنسرت «یانی» است که به همراه ارکستر سلطنتی فیلارمونیک در فضای باز در پارتنون واقع در آتن پایتخت یونان انجام شد. اما روحانی در مقاله خود به توسعه ایران و رفاه ایرانیان در حوزه گردشگری و ظرفیت های آن می اندیشد. اندیشه ای عمیق که حکایت از احاطه او در این زمینه می کند. ابتدا نویسنده به ضرورت شناخت عمیق و منصفانه تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران، بهویژه از طریق مطالعه آثار متفکرانی چون زرینکوب و اسلامی ندوشن، برای ارتقای اخلاق عمومی و همزیستی جهانی اشاره میکند و در نهایت، قدرت عشق و هنر را نیروی محرکه بهبود جهان میداند. این مقاله به قلم یک آهنگساز (که از بازدید تختجمشید الهام گرفته) به دو موضوع اصلی میپردازد: پتانسیل عظیم گردشگری ایران و غفلت از آن: نویسنده با اشاره به عظمت و شگفتی آثار تاریخی ایران (مانند تختجمشید، شهر سوخته و میدان نقش جهان) که تحسین جهانیان را برمیانگیزد، ابراز تأسف میکند که با وجود این ظرفیت حیرتانگیز، ایران در زمینه جذب گردشگر و کسب درآمد از این صنعت بسیار عقبمانده است. او صنعت گردشگری را راهی برای کاهش مشکلات اقتصادی، ایجاد اشتغال، توسعه زیرساختها، جذب سرمایهگذاری، تنوع بخشیدن به اقتصاد و مهمتر از همه، ایجاد تفاهم و دوستی با ملتهای جهان و خروج ایران از انزوا و فقر میداند. نویسنده در ادامه بر اهمیت شناخت عمیق، منصفانه و بدون تعصب از تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران و غرب اشاره، و بر لزوم مطالعه آثار نویسندگانی چون دکتر عبدالحسین زرینکوب و دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن تأکید میکند. او زرینکوب را نویسندهای حقطلب، منصف و دارای نگاهی باز میداند که هم به نقاط قوت و هم به نقاط ضعف فرهنگ ایرانی پرداخته و به خواننده دیدگاهی روشن و دور از تعصب میدهد. در مورد اسلامی ندوشن نیز، روحانی بر تأکید او بر اخلاق و ادب در فرهنگ و تمدن ایرانی اشاره میکند و فساد اخلاقی کنونی جامعه را "مادر همه افتها" میداند. در نهایت، مقاله بیان میکند که شناخت درست گذشته، نهتنها بینش ما را وسعت میبخشد، بلکه کمک میکند تا با اتخاذ راه اعتدال و عقلانیت، بهتر و خوشتر زندگی کنیم و آموزههای مفید فرهنگ خود را به جهانیان معرفی کنیم. مقاله با خاطرهای از آکروپولیس و گفتوگویی با یک خانم یونانی (که اشاره به قدرت هنر و عشق داشت) به پایان میرسد و بر این باور تاکید میکند که قدرت عشق و هنر، نیرویی است که میتواند جهان را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کند. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:
****
شهر سوخته، تختجمشید، طاق بستان، میدان نقش جهان، سیوسه پل، قلعه الموت و... نمادهای برجسته تاریخ کهنسال ایران هستند و تحسین هر انسان هنردوست و هنرشناسی را برمیانگیزند. واقعیت این است که در این سو و آن سوی ایران، ما با آثار تاریخی فراوانی روبهرو هستیم که هر کدام ویژگیهای خاص خودشان را دارند و بسیار هم شگفتانگیز هستند. من نیز در خرداد ۱۴۰۴ که در ایران بودم، این فرصت را یافتم که برخی از این آثار را ببینم و لذت ببرم. اما در سفری که به شیراز داشتم و به بازدید تختجمشید رفتم، شور و شوق بیشتری در خودم احساس کردم. عظمت بنای تختجمشید خیلی مرا تحت تأثیر قرار داد.
تختجمشید بنایی است که ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به فرمان داریوش بزرگ ساخته شد؛ بنایی که عظمت آن واقعا انسان را مجذوب میکند. من در بازدیدی که از تختجمشید داشتم برای لحظاتی از جمع دوستان جدا شدم و در افکارم غرق شدم. در حال قدم زدن، محیط را تماشا میکردم و همان جا یک تِمهایی در ذهنم شکل گرفت، چون ما آهنگسارها معمولا اول باید یک تِم به ذهنمان برسد و سپس روی آن کار کنیم. خوشبختانه آنجا آن تِم در ذهن من حک شد و به خودم قول دادم اثری درباره تختجمشید خلق کنم که بتواند گویای عظمت و شکوه آن باشد. شما وقتی در محوطه تختجمشید قرار میگیرید واقعا به وجد میآیید و به راستی شعر مشهور ملکالشعرای بهار معنادارتر میشود:
هر طرفی سنگ سیه جان گرفت
راست شد و پیکر انسان گرفت
هر قدم از تیشه صاحب فنون
جانوری جست ز سنگی برون
در یادداشتی ذکر کرده بودم که پس از اجراهایی که با یانی در آکروپولیس داشتیم، او از قول مسوولان فرهنگی یونان به من گفت که گردشگران زیادی راهی یونان شده بودند تا به تماشای آکروپولیس بپردازند و این موجب شده بود که صنعت گردشگری و اقتصاد یونان رونق پیدا کند. حالا اگر از طرفی نگاهی به فهرست بلند آثار تاریخی در ایران، و از طرف دیگر به درآمد ایران از صنعت گردشگری داشته باشیم، فقط متأسف میشویم. با وجود ظرفیت حیرتانگیزی که ما در زمینه توسعه صنعت گردشگری داریم، ظرفیتی که میتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی ما را کاهش بدهد، غفلت و بیتوجهی در این زمینه بسیار چشمگیر است!
آثار تاریخی باشکوه کشورمان، هم به لحاظ سابقه تمدنی، هم به لحاظ زیباییشناسی، و هم به لحاظ ایجاد ظرفیتی بزرگ برای رونق صنعت گردشگری، بسیار قابل توجه هستند. عقلانیت حکم میکند در کنار انواع کارهایی که باید برای رشد و توسعه اقتصادی ایران انجام شود، آثار تاریخی نیز مورد توجه قرار بگیرند و به جهانیان معرفی شوند که این هم فرصتی برای توسعه روابط مختلف با مردم جهان فراهم میکند و هم اینکه موجب میشود کشورمان از این حالت انزوا، فقر و فرسودگی خارج شود. اکنون، کشورهایی وجود دارند که ظرفیتهای آن ها در زمینه صنعت گردشگری، خیلی کمتر از ایران است، اما در صنعت گردشگری، درآمدهای چشمگیری دارند و در نتیجه توانستهاند شغلهای فراوانی ایجاد کنند، زندگی مردم خودشان را بهتر کنند و فضای شادابی به وجود بیاورند.
زرینکوب وقتی به سراغ ادبیات ایران میرود، اینطور مینویسد: «ویژگیهای فکری فرهنگ ایرانی - تسامح، آزادی اراده و اغتنام فرصت - در این ادبیات به اوج اعتلایی که به قامت انسانیت است میرسد. تسامح نه فقط اختلاف در مذاهب و عقاید را نادیده میگیرد... به جایی میرسد که در گیر و دار کشتار و ویرانی عهد صلیبی و مغول ندا درمیدهد که بنی آدم اعضای یکدیگرند»
توسعه صنعت گردشگری فواید بسیار زیادی دارد، توسعه زیرساختها (در زمینه حمل و نقل، ارتباطات، اقامتگاهها و...) را در پی دارد، به جذب سرمایهگذاری کمک میکند، به اقتصاد تنوع میبخشد آن هم کشوری مثل ایران که اتکای زیادی به درآمد نفت دارد و مهمتر اینکه، وقتی مردم کشورهای مختلف بیشتر به ایران سفر کنند، زمینه تفاهم و دوستی با ملل به معنای واقعی کلمه وسعت پیدا میکند. ایران کشوری است که با سابقه فرهنگی، تمدنی و ادبی فوقالعادهای که دارد، میتواند یکی از مراکز مهم گردشگری در جهان باشد.
ارزشهای فرهنگی
اما واقعیت این است که این تمام ماجرا نیست. ظرفیتهای فرهنگی، هنری و ادبی ایران نیز بسیار قابل اهمیت است. ما برای اینکه تاریخ ایران را بشناسیم، برای اینکه با سابقه فرهنگی و تمدنی ایران آشنا بشویم، برای اینکه زیباییهای هنر و ادبیات ایرانرا دریابیم باید کتاب بخوانیم. شناخت عمیق و دقیق محصول مطالعه است. با شعار دادن و تنبلیکردن کاری از پیش نمیرود. خوشبختانه ما نویسندگانی داریم که تاریخ، فرهنگ و ادبیات ما را به خوبی معرفی کردهاند و این کار را بدون تعصب ورزیدن و جزماندیشی انجام دادهاند.

برای مثال آثار دکتر عبدالحسین زرینکوب و دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در این زمینه بسیار قابل توجه هستند. آنها نویسندگانی بودند که منصفانه و محققانه قلم میزدند، به این معنا که هم ضعفها و هم قوتها را میدیدند و چون نگاه انتقادی هم در نوشتههای خود داشتند، این امکان را به خوانندگان خود میدهند که بهتر فکر کنند. آنها دچار خودشیفتگی ملی نبودند بنابراین اگر ویژگیهای مثبت فرهنگ، تاریخ و ادبیات ایران را معرفی میکردند از نقاط ضعف آن هم غافل نبودند.
آنها از نگاهی باز برخوردار بودند، یعنی هم به فرهنگ و تمدن ایران میپرداختند و هم پذیرای ویژگیهای مثبت فرهنگ و تمدن غرب بودند. متاسفانه چنین رویکردی در میان بسیاری از ایرانیان وجود ندارد که همین یکی از عوامل عقبماندگی ایران در دوران جدید است. دکتر عبدالحسین زرینکوب، یکی از نویسندگان بزرگ ایران بود که حقطلبی و نگرش منصفانه در آثارش بسیار برجسته است. او فرهنگ ایران، فرهنگ غرب، تاریخ ایران و ادبیات ایران را به خوبی میشناخت و قلم بسیار قدرتمندی هم داشت.
جوانان ایران اگر میخواهند تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران را بهتر بشناسند و درک عمیقتری داشته باشند، مجموعه آثار زرینکوب بهترین منبع مطالعاتی است که در اختیار دارند. جوانان ما این نکته را فراموش نکنند که عمر انسان کوتاه است و فرصت اندک. بنابراین باید قدر عمر خودشان را بدانند و اگر زمانی برای مطالعه در نظر میگیرند باید به سراغ بهترین کتابها بروند تا بیشترین بهره را ببرند. کتابهای زرینکوب هم از پشتوانه علمی بالایی برخوردار هستند، هم با قلم روان و دلپذیری نوشته شده و هم اینکه خواننده را به درک و فهم بهتری از فرهنگ، تاریخ و ادبیات میرساند.
زرینکوب چون ایدئولوژیک فکر نمیکند و تعصبی در کارش نیست، به افکار روشنی میبخشد. مجموعه آثار زرینکوب بهترین منبعی است که ما را با گذشته ایران آشنا میکند و چون ناشی از ذهنی باز و دور از تعصب، خرافه و توهم است، کمک میکند تا ما خودمان و جهان را بهتر بشناسیم و راه اعتدال و عقلانیت را در پیش بگیریم. زرینکوب وقتی به سراغ ادبیات ایران میرود، اینطور مینویسد: «ویژگیهای فکری فرهنگ ایرانی - تسامح، آزادی اراده و اغتنام فرصت - در این ادبیات به اوج اعتلایی که به قامت انسانیت است میرسد. تسامح نه فقط اختلاف در مذاهب و عقاید را نادیده میگیرد... به جایی میرسد که در گیر و دار کشتار و ویرانی عهد صلیبی و مغول ندا درمیدهد که بنی آدم اعضای یکدیگرند.»
دقت کنیم، نگرش زرینکوب در همه آثارش میل به معرفی زیباییهای فرهنگ و ادب ایران دارد، زیباییهایی که مرزهای متوهمانه میان انسانها را از میان برمیدارد. برای او، انسانیت از همه چیز مهمتر است و به همین خاطر باید گفت به عبارتی، جهانی میاندیشد. زیرا اگر هم به سراغ ادبیات ایران میرود، ویژگیهای انسانی و اخلاقی را مهم میشمارد که میتوانند برای همه مردم جهان آموزنده باشند.
نگاه به گذشته
شناخت درست از تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران، هم ما را با سابقه فرهنگی ایران آشنا میکند و هم اینکه بینش ما را وسعت میبخشد. دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نیز نویسنده و متفکری است که با قلمی پرتوان به مقولات فرهنگی پرداخته است. به قول یکی از متفکران، تأکید اسلامی ندوشن بر فرهنگ و تمدن ایرانی برای برگرفتن نقاط قوت این فرهنگ و تمدن است. به تعبیری به یادآوردن میراث گذشته برای کسانی که در معرض این هستند که این میراث را فراموش کنند. البته وقتی شما میراث گذشته فرهنگ و تمدنتان را به دیگران گوشزد میکنید ممکن است بر مولفهها و عناصر مختلف آن فرهنگ و تمدن تأکید کنید، اما دکتر اسلامی ندوشن بیشتر بر مولفه اخلاق و ادب در فرهنگ و تمدن ما تأکید میکند.

مقصود اینکه در پرداختن به فرهنگ و تمدن، میتوان بر معماری، یا به طور کلیتر بر هنر، فناوری یا علومی که در آن فرهنگ و تمدن پدید آمده و بالیده تأکید کرد. اما دکتر اسلامی ندوشن وقتی تأکید بر فرهنگ و تمدن گذشته ما ایرانیان و میراث فرهنگی ما میکند، بیشتر بر اخلاق برآمده از فرهنگ و تمدن ایرانی تأکید میکند. وقتی که مثلا آثار کسانی مثل فردوسی یا حافظ یا سعدی یا مولانا را مورد بررسی قرار میدهد و خوانندگان را تشویق میکند که به آثار این بزرگان رجوع کنند باز جنبه اخلاقی در آثار این بزرگان است که مورد تأکید اوست.
باید فرهنگ و تاریخ و ادبیات خودمان را بشناسیم و سپس در معرفی آموزههای مفید آن به جهانیان کوشا باشیم. چنانکه در اوایل قرن گذشته، شخصیت فرزانهای مثل محمدعلی فروغی که دغدغه اصلی او سعادت مردم ایران بود، تلاشهای موثر و ماندگاری در عرصه فکری و فرهنگی انجام داد
به قول یکی از متفکران «او بیشترین دغدغه روشنفکری خود را به اخلاقیتر کردن مخاطبان خودش و ضرورت اخلاقیزیستن معطوف کرده بود، حتی برای اصلاح امور اجتماعی» بر این اساس، وقتی اسلامی ندوشن به این سوال جواب میدهد که ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟ مینویسد: «تربیت اجتماعی ارتباط تنگاتنگ با اخلاق دارد، یعنی روش زندگیای که اجتماع بر پایه آن ادامه عمر میدهد. آنچه از گوشه و کنار میشنویم و میبینیم، گسیختگی اخلاقی به درجه نگرانکنندهای رسیده است. هیچکس به هیچکس اعتماد ندارد، آمار زندانیان، چک بیمحل و طلاق و تقلّبهای عجیب و غریب و... در حد فجیعی است. آیا در میان این سمینارها و همایشهای بیشمار، کسی به این فکر نیست که یک بحث همه جانبه، بینقاب و بیتعارف درباره اخلاق عمومی تشکیل بدهد؟ گمان میکنم که این از نان شب واجبتر است. چگونه آیندهای میخواهیم به جوانان تحویل بدهیم؟»
به اعتقاد او «اُفت اخلاقی، مادر همه اُفتهاست. اگر در جامعهای قانون نباشد، میتوان آن را از نو برقرار کرد، ولی اگر اخلاق، یعنی پایبندیها و حفاظها از هم فرو ریخت، دیگر امید چندانی باقی نمیماند.» با این حال، او در نگاه به آینده، ناامید نبود و در کتاب «ایران را از یاد نبریم» توصیههایی کرد و نوشت: «ایران سزاوار آن است که خوشبخت و سرفراز باشد و برای آنکه خوشبخت و سرفراز شود، باید هم به خود وفادار بماند و هم به استیلای علم بر جهان کنونی ایمان بیاورد و در آموختن آنچه نمیداند غفلت نورزد.»
در جمعبندی این مقاله، فقط خواستم بگویم که وقتی ما به سراغ تاریخ، فرهنگ و تمدن قدیمی خودمان میرویم، باید به جستوجوی چه چیزهایی بپردازیم تا بتوانیم بیشترین سود را ببریم. عقلانیت حکم میکند که باید از هر آنچه در فرهنگ و تمدن خودمان و دیگر فرهنگها و تمدنها، میتواند به سود ما باشد تا بهتر و خوشتر زندگی کنیم، بیاموزیم و سود ببریم. باید فرهنگ و تاریخ و ادبیات خودمان را بشناسیم و سپس در معرفی آموزههای مفید آن به جهانیان کوشا باشیم. چنانکه در اوایل قرن گذشته، شخصیت فرزانهای مثل محمدعلی فروغی که دغدغه اصلی او سعادت مردم ایران بود، تلاشهای موثر و ماندگاری در عرصه فکری و فرهنگی انجام داد.
خاطرهای از آکروپولیس
در پایان دوست دارم خاطرهای نقل کنم که مدتهاست ذهن مرا به خود مشغول کرده و همیشه دوست داشتم آن را با هموطنان خودم در میان بگذارم. زمانی که اجراهای ما در آکروپولیس انجام شد و استقبال گستردهای را هم در پی داشت، خانمی به دیدن من آمد و گفت، روزگاری اسکندر به ایران رفت و پرسپولیس (تختجمشید) را سوزاند و امروز شما با هنرتان این جا را سوزاندید. میدانید، مقصود آن خانم در حقیقت، اشاره به قدرتِ هنر و قدرتِ عشق بود. من از آن روز تاکنون خیلی به حرف آن خانم فکر کردهام. واقعیت این است آنچه میتواند جهان را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کند، قدرت عشق و هنر عشق ورزیدن است. عشق و نفرت، هر دو نیروهای سوزانندهای هستند. انتخاب با ماست؛ کدام را برگزینیم؟

216216
نظر شما