حناچی از ترامپ شناسی ظریف می گوید/ درس های "جنگ ۱۲ روزه" برای حکمرانی، تاب‌آوری و مقابله با دشمن خارجی / اتحاد ملی پس از تهاجم، راهگشای توسعه است

وقتی تاریخ معاصر اروپا و جهان را بررسی می‌کنیم، روشن است جنگ‌ها نقاط کانونی مهمی در تحولات جوامع بوده‌اند. مثلا پس از جنگ جهانی دوم، غرب تلاش برای دستیابی به توسعه پایدار در همه زمینه‌ها را در دستور کار قرار داد. آیا ما هم می‌توانیم از چالش‌های نظامی اخیر برای دستیابی به توسعه استفاده کنیم؟

گروه اندیشه: این روزها انسجام ملی و توسعه بحث روز است. روزنامه اعتماد،  مهدی بیک اوغلی نیز در این باره گفت و گویی با پیروز حناچی استاد دانشگاه و شهردار سابق تهران انجام داده است. ویژگی بارز حناچی آن است که هم در قامت مدیر اجرایی، و استاد دانشگاه، استراتژی و راهبرد را خوب می‌شناسد. او در این مصاحبه به بررسی دیدگاه‌های مختلف درباره چگونگی ساختن "ایران قوی" پس از حمله اسراییل و آمریکا به ایران، و ایجاد انسجام و اتحاد ملی می‌پردازد. حناچی با اشاره به اینکه مردم در مقابل حمله خارجی مقاومت کردند و دشمن را غافلگیر ساختند، بر لزوم حفظ و تداوم این انسجام برای رسیدن به توسعه پایدار تاکید می‌کند. در نهایت، توجه به مطالبات مردم و جبران اشتباهات گذشته (از جمله کاهش مشارکت در انتخابات) را راهی برای تبدیل این انسجام به فرصت‌های بزرگ برای کشور می‌داند. این استاد دانشگاه، به تحلیل چگونگی تبدیل انسجام و اتحاد ملی شکل گرفته اخیر در ایران به یک ارزش افزوده برای توسعه پایدار کشور می‌پردازد. او با اشاره به "جنگ ۱۲ روزه" (اشاره به حمله اخیر رژیم صهیونیستی و پاسخ ایران) و مقاومت مردم که محاسبات دشمن برای فروپاشی را برهم زد، بر "نبوغ خاص" ایرانیان در بزنگاه‌ها تاکید می‌کند. حناچی در این مصاحبه تاکید می کند که چگونه می‌توان این انسجام را حفظ و به ابزاری برای رشد و توسعه کشور بدل کرد. او معتقد است که حاکمیت باید واکنش‌های درستی نسبت به رفتار مردم داشته باشد و به مطالبات آنان توجه کند. عواملی که باعث ناراحتی مردم می‌شوند و انسجام را هدف قرار می‌دهند، باید کنار گذاشته شوند. او بر استفاده از مکانیسم‌هایی مانند نظرسنجی‌های بی‌طرفانه برای شناسایی این مطالبات تاکید می‌کند. در ادامه، او به آسیب‌شناسی ضعف‌های ایران در مواجهه اخیر می‌پردازد، از جمله نیاز به پدافند غیرعامل قوی‌تر (مثل پناهگاه‌ها در نقاط پرتراکم) و آمادگی بیشتر مردم. همچنین، نویسنده به اهمیت درس گرفتن از جنگ‌ها برای توسعه اشاره می‌کند، همان‌طور که کشورهای غربی پس از جنگ جهانی دوم انجام دادند. حناچی در بخش دیگری از مصاحبه به راهکارهای مواجهه با رهبران خارجی مانند ترامپ می‌پردازد و بر اهمیت شناخت روش "گیج‌کنندگی" او و توجه به "هنر معامله"اش تاکید می‌کند. در نهایت، شهردار سابق تهران انسجام و اتحاد داخلی را "نوشداروی هر چالش و بحرانی" می‌داند و با مثال‌هایی از گذشته (مانند سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ و نقش مشارکت بالای مردم در انتخابات در جلوگیری از حمله آمریکا به ایران)، نشان می‌دهد که کاهش مشارکت‌های انتخاباتی و رشد اعتراضات داخلی می‌تواند چراغ سبزی برای دشمنان جهت آغاز پروژه براندازی باشد. به عقیده او، تلاش برای پر کردن شکاف‌های اجتماعی و حضور دولت جدید در ایران، از دلایل اصلی شکل‌گیری اتحاد و انسجام اخیر است. این مصاحبه در زیر از نظرتان می گذرد:

****

اهمیت دستیابی به موتور پیشرانی برای تحقق توسعه در ایران

 انسجام و اتحاد ایرانیان پس از تهاجم اخیر برای بسیاری از تحلیلگران یک شگفتی و معادله بزرگ است . فکر می‌کنید چطور می‌توان این انسجام درونی را به ابزاری برای توسعه و رشد کشور بدل کرد؟

آنچه که طی ۱۲ روز جنگ تحمیلی در ایران رخ داد، تمام نشانه‌های یک پروژه براندازانه را داشت. اینکه سران نظامی کشور ترور شوند، فرآیندهای پدافندی، اداری، اعتباری و بانکی و... هک شوند، فرودگاه‌ها و مراکز زیربنایی و صداوسیما بمباران شوند و تلاش برای ترور سران سیاسی در دستور کار قرار بگیرد (خوشبختانه توفیقی پیدا نکردند) برای این بود که نظام دچار فروپاشی شود. گزاره‌ای که جلوی این هدف را گرفت، مقاومت مردم بود. مقاومت مردم همه این پیش‌فرض‌ها را در هم ریخت. دشمنان تصور می‌کردند با شلیک نخستین گلوله مردم به خیابان‌ها می‌ریزند و فروپاشی سیاسی رخ می‌دهد.

اما مردم اجازه ندادند. لرد کرزن یکی از مستشاران انگلیسی که در دوران قاجار در ایران حضور داشت، می‌گوید: «ایرانیان یک نبوغ خاص دارند که این نبوغ و درک خاص در بزنگاه‌ها بیشتر خود را نمایان می‌کند.» عینیت این درک درست و نبوغ ایرانی را در جنگ ۱۲روزه به عینه می‌توان دید. مردم با انسجام و مشارکت و همبستگی خود همه محاسبات را در هم ریختند.

علت پیدایش  وحدت و انسجام دشمن خارجی است

 همه می‌دانند که مردم ایران طی سال‌های اخیر نقدهای جدی به حاکمیت و اعتراضات فراوانی هم به بهانه‌های مختلف به عملکرد مسوولان داشتند. چه اتفاقی رخ می‌دهد که در کشاکش حمله اسراییل همه این نقدها، اعتراضات و شکاف‌ها، جای خود را به انسجام و اتحاد و همراهی می‌دهد؟

علت پیدایش چنین وحدت و انسجامی دشمن خارجی است. معمولا یکی از تبعات عینی تهدیدات خارجی شکل‌گیری اتحاد ملی است. اما وحدت ایرانیان جلوه‌های متفاوتی داشت. در اغلب کشورهای جهان پس از بروز بحران نوعی آشفتگی و تلاش برای بقا مشاهده می‌شود. اما در ایران، مردم نه تنها به هم کمک می‌کنند، بلکه امنیت بی‌نظیری هم در کشور حاکم است. با اینکه جمعیت زیادی از تهران خارج شده‌اند، اما مردم احساس عدم امنیت ندارند. 

عکس العمل درست حاکمیت عامل تداوم اتحاد و انسجام ملی

اما بسیاری معتقدند تداوم این اتحاد و انسجام مهم‌تر از ظهور آن است. چطور می‌توان این انسجام اجتماعی را تداوم بخشید؟
فکر می‌کنم حاکمیت برای تداوم این اتحاد باید عکس‌العمل‌های درستی نسبت به این رفتار مردم داشته باشد. موضوعاتی که مردم را ناراحت کرده و انسجام را هدف می‌گیرد باید کنار گذاشته شوند. در یک کلام باید به مطالبات مردم توجه شود. موضوعاتی که باعث حساسیت مردم می‌شود و اکثریت مردم خواستار تحقق آن هستند ‌باید مورد توجه حاکمیت هم قرار بگیرد. در دنیا مکانیسم‌هایی برای شناخت این مطالبات وجود دارد، مثلا انجام نظرسنجی‌های بی‌طرفانه و مستند در این خصوص می‌توانند کمک کنند. از سوی دیگر در چنین اتفاقاتی که تهدید هستند اگر بتوان تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد، می‌توان موج‌های عظیم انسجام ایجاد کرد. فکر می‌کنم درس گرفتن از حمله اسراییل، جمع‌بندی درست پرونده، شناسایی ضعف‌ها و جلوگیری از تکرار ضعف‌ها واجد اهمیت هستند.

اسراییل بدون کمک‌های ناتو و آمریکا چند روز هم نمی‌توانست تاب حملات ایران را بیاورد

از این منظر در مورد تهاجم اسراییل به ایران چه نوع آسیب‌شناسی می‌توان انجام داد؟

من فکر می‌کنم رقابت اصلی میان ایران و اسراییل، ‌رقابت تاب‌آوری بود. طبیعی است کشوری مانند ایران با این میزان جمعیت، این تاریخ، این میزان مساحت و.... قابل مقایسه با اسراییل نیست. من حتی فکر نمی‌کنم امریکا به تنهایی در زمینه کمک به اسراییل ورود کرده باشد، بلکه کشورهای عضو ناتو به‌طور کامل اسراییل را کمک می‌کردند. اسراییل بدون این کمک‌ها، حتی چند روز هم نمی‌توانست تاب حملات ایران را بیاورد. 

نقاط آسیب پذیر ایران در جنگ ۱۲ روزه

چطور می‌توان تاب‌آوری کشور و مردم را در برابر رخدادهای بیرونی افزایش داد؟

ما در شهرسازی و در اداره امور شهرها، عوامل تهدیدکننده را شناسایی می‌کنیم. مثلا زلزله، سیل و...عوامل تهدیدکننده هستند. جنگ هم یک عامل تهدیدکننده می‌تواند باشد. باید ابعاد مختلف این تهدید بررسی شود. از کجا از جهت جنگی تهدید می‌شویم، دشمن ما واجد چه شرایطی است و ما چه نقطه ضعف‌هایی داریم که باید آن ها را بپوشانیم. اتفاقی که در این ۱۲ روز افتاد، نشان داد که ما در برخی موارد، آسیب‌پذیر هستیم. مثلا ما مردم را آماده این نوع تهدیدات نکرده بودیم.

به عنوان مثال ما در نقاط پرتراکم نیاز به پناهگاه‌هایی داریم تا مردم به آن ها پناه ببرند. به این پیش‌بینی‌ها پدافند غیرعامل گفته می‌شود. نمونه‌های دیگری هم وجود دارد. باید این نمونه‌ها شناسایی شده و ضعف‌ها برطرف شوند. وقتی تاریخ معاصر اروپا و جهان را بررسی می‌کنیم، روشن است جنگ‌ها نقاط کانونی مهمی در تحولات جوامع بوده‌اند. مثلا پس از جنگ جهانی دوم، غرب تلاش برای دستیابی به توسعه پایدار در همه زمینه‌ها را در دستور کار قرار داد. آیا ما هم می‌توانیم از چالش‌های نظامی اخیر برای دستیابی به توسعه استفاده کنیم؟

از منظر اجتماعی و حکمرانی افزایش مولفه‌هایی که ما را به انسجام درونی و اجتماعی می‌رساند و آن را ادامه می‌دهد، رضایت مردم است. هر چیزی که باعث دلخوری مردم می‌شود باید کنار گذاشته شود. پس از جنگ جهانی دوم، حتی کشورهایی که درگیر جنگ نبودند از جنگ استفاده کردند تا خود را ارتقا دهند. مثلا سوییس بی‌طرف بود و درگیری مستقیمی با جنگ نداشت. همین سوییس برای مردمش پناهگاه‌های ویژه جنگ حتی پناهگاه‌های اتمی تدارک دیده است. وقتی با رژیمی مانند اسراییل سر و کار داریم حتی برای چنین مواردی هم باید پیش‌بینی‌هایی داشته باشیم. اما در رخداد اخیر متوجه شدیم در این بخش‌ها ضعف‌هایی وجود دارد.

از میان سیاستمداران ایرانی، فردی که ترامپ را خوب شناخت، دکتر ظریف بود

 به نظر می‌رسید، مقامات ایرانی در مواجهه با شخصیتی مانند ترامپ هم باید پیش‌بینی‌هایی داشته باشند. برای ترامپ یک جمله، یک اظهارنظر و یک نقد یا تعریف مهم است و به آن واکنش نشان می‌دهد. در حالی که برای سیاستمداران حرفه‌ای معمولا صحبت‌هایی که پشت درهای بسته زده می‌شود، دارای اهمیت است. از منظر رفتارشناسی با ترامپ چگونه باید رفتار کرد؟

فکر می‌کنم از میان سیاستمداران ایرانی، فردی که ترامپ را خوب شناخت، دکتر ظریف بود. ظریف پس از پیروزی ترامپ اعلام کرد ما از این به بعد با سیاست خارجی توییتری برخورد خواهیم داشت. انگار ترامپ به‌طور دایم گوشی در دست دارد و توییت می‌زند و توییت‌ها و اظهارات دیگران را می‌خواند. ترامپ از روش گیج‌کنندگی استفاده می‌کند. به همه مقامات مسوول و سیاستمداران ایرانی، پیشنهاد می‌کنم کتاب هنر معامله به سبک ترامپ را بخوانند. ترامپ در این کتاب با صراحت می‌گوید: «در هنگام معاملات بزرگ باید حرف‌های ضد و نقیضی بزنید تا هدف اصلی‌تان در میان آن ها پنهان شود.» اگر سیاستمداران ایرانی این کتاب را خوانده باشند از رفتارهای اخیر ترامپ تعجب نمی‌کنند. او به دنبال یک معامله بزرگ است و می‌داند باید هدفش را میان مواضع ضد و نقیض پنهان کند.

هر زمان ایران انسجام داخلی داشته، دشمن عقب‌نشینی کرده

یعنی شما فکر می‌کنید که ترامپ به دنبال یک معامله بزرگ با ایران است؟ اما راه مقابله با ترامپ چیست؟

اساسا راه مواجهه با ترامپ و هر نوع دشمن خارجی دیگری انسجام است. انسجام و اتحاد نوشداروی هر چالش و بحرانی است. ایران از سال‌های پس از انقلاب بارها به این نتیجه روشن رسیده است. هر زمان ایران انسجام داخلی داشته، دشمن عقب‌نشینی کرده. جایی که حداکثر انسجام داخلی وجود دارد، حداکثر تحقق اهداف هم وجود دارد.

یک نمونه بارز تاثیر اتحاد در عقب‌نشینی دشمن حدفاصل سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ نمایان شد. در آن برهه امریکا ناچار شد به عراق حمله کند، چون در ایران دولت اصلاحاتی روی کار بود که بیش از ۷۶درصد رای مردم را پشت خود داشت. شک نکنید اگر شرایط این‌گونه نبود امریکا به جای عراق، ایران را برای حمله انتخاب می‌کرد. بنابراین تبدیل این تهدید به فرصت از طریق مولفه‌هایی ممکن است که ما را به حداکثر انسجام برساند.

 از اصلی‌ترین دلایل حمله اسراییل و امریکا به ایران، کاهش مشارکت‌های انتخاباتی و رشد اعتراضات است  

 با این پیش‌فرض فکر می‌کنید، چه عاملی باعث چراغ سبز امریکا به اسراییل برای حمله به ایران شد؟

شک نکنید یکی از اصلی‌ترین دلایل حمله اسراییل و امریکا به ایران، کاهش مشارکت‌های انتخاباتی و رشد اعتراضات در ایران طی سال‌های اخیر بود. اینکه در ابتدای گفت‌وگو حمله اسراییل به ایران را در راستای یک پروژه براندازی تفسیر کردم در راستای همین واقعیت است. آنها فکر کردند چون مشارکت در انتخابات ایران به ۳۰ و ۴۰ و ۵۰درصد رسیده، پس می‌توان به ایران حمله کرد. معتقدم یکی از اقدامات هوشمندانه رهبری این بود که در آخرین انتخابات سراسری ریاست‌جمهوری در ایران، تلاش کرد این شکاف و گپ را پر کرد. تصور کنید اگر با دست فرمان قبلی حرکت می‌کردیم و یک دولت حداقلی در ایران روی کار بود، غرب با دامنه وسیع‌تری از تدارک تهاجم خود را آغاز می‌کرد. حضور دولت آقای پزشکیان یکی از دلایل اصلی شکل‌گیری این اتحاد و انسجام درونی در کشور است.

216216

کد خبر 2084529

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار