دیالوگ انتقادی شریعتی با اینجا و اکنون ما / در نگاه شریعتی با اقتصاد نامطلوب به جامعه ایده‌آل خود نمی‌رسید

سیدجواد میری: در نگاه شریعتی، شما اگر بخواهید جامعه مطلوب داشته باشید، با اقتصاد نامطلوب به جامعه ایده‌آل خود نمی‌رسید، و در چنین وضعیتی، ارزش‌های اخلاقی و دینی والا را نمی‌توانید در سطح جامعه گسترش و بسط بدهید. پس ما باید برای عبور از این وضعیت ناهنجار یا آنومی، به بنیان‌های اصلی جامعه یا همان سازوکاری که معیشت زندگی مردم را شکل می‌دهد، التفات بنیادین پیدا کنیم.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا دستجردی در سرویس دین‌واندیشه ایبنا در مقدمه گفت و گویش با دکتر سیدجواد میری نوشت: دوم آذر سال‌روز تولد علی شریعتی پژوهشگر، اسلام‌شناس و جامعه‌شناس شهیر معاصر است. شریعتی که از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی برجسته ایران به شمار می‌رود، نگرشی نوین به تاریخ و جامعه‌شناسی اسلام عرضه کرد و بر آن بود که بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی، نیروی لازم برای تحقق عدالت اجتماعی است. ایبنا به مناسبت تولد شریعتی، با سیدجواد میری جامعه‌شناس که خود آثار و پژوهش‌هایی در باب شریعتی به رشته تحریر درآورده، به گفت‌وگو نشسته است. از آن میان است «اتودی نظری از تخیل جامعه‌شناختی شریعتی»، «بازخوانی انتقادی روایت شریعتی از هویت، ملیت، تشیع و زبان فارسی» و «شریعتی و هایدگر».

 دیالوگ انتقادی شریعتی با اینجا و اکنون ما / در نگاه شریعتی با اقتصاد نامطلوب به جامعه ایده‌آل خود نمی‌رسید
سید جواد میری

بسیاری، هرگاه از شریعتی سخن می‌گویند، او را به دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شمسی محدود می‌دانند. به‌نظر شما چرا باید امروز دوباره شریعتی را بخوانیم و آیا آرای او هنوز برای مسائل امروز ایران اعتبار دارد؟

به‌نظرم، لازم است در باب شریعتی، به گونه‌ای بحث کنیم که به‌نوعی به امروز ما نیز مرتبط باشد تا ببینیم آیا نظریات شریعتی به یک معنا هنوز هم اعتبار دارد یا خیر. یکی از دغدغه‌های امروزین جامعه ایرانی، نیز از مسائل و معضلاتی که جامعه امروز ما به‌صورت عینی و عملی با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، معیشت است. به دیگر سخن، اینکه اساساً بنیان‌های اقتصادی، عقل معاش و شیوه مواجهه ما با مسئله اقتصاد چیست و چگونه است؟ آیا مدیران جامعه ما درک درستی از مناسبات اقتصادی و اساساً بنیان‌های معیشتی جامعه دارند یا خیر؟ و بعد اینکه آیا نسبتی بین امر فرهنگی و ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و اقتصاد به مثابه مولفه‌ای بنیادین در جامعه وجود دارد یا خیر؟

اتفاقاً از جمله انتقادهای همیشگی شما به سیاست‌گذاری‌های امروز کشور، تک‌بعدی بودن نگاه‌هاست.

شاید یکی از مسائلی که به انحای گوناگون، جامعه ما را به خود درگیر کرده، نگاه‌های تک‌ضلعی یا تک‌بعدی مدیران و مسئولان جامعه است. برخی‌ها به اخلاق جامعه می‌پردازند و می‌گویند اخلاق باید درست شود، بعضی‌ها به اقتصاد می‌پردازند، بعضی‌ها بر فرهنگ تمرکز می‌کنند و برخی دیگر به جامعه می‌پردازند. اما هیچ‌گاه به‌صورت نظام‌مند به مولفه‌های گوناگون که هستی اجتماعی بشر را شکل می‌دهد پرداخته نمی‌شود و این، خود باعث شده که شیوه‌های مواجهه و سیاست‌گذاری‌های اجتماعی و سیاسی ما پاسخ‌گوی چالش‌ها و بحران‌هایی که جامعه با آن درگیر است، یا پیدا نشده یا اساساً در باب آن، هیچ تامل و تعمقی صورت نگیرد.

حال اگر این مقدمه را در ذهن داشته باشیم، سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا شریعتی در دهه چهل یا اواسط دهه پنجاه شمسی، که در ساحت و حوزه عمومی فعال بود، نیز آرا، اندیشه‌ها و نظراتش هم در ایران و هم در بیرون از ایران، در کلیت جهان اسلام و به یک اعتبار، در ساحت جهانی مطرح بود، آیا اصلاً در این باب سخن یا نظری دارد؟

 دیالوگ انتقادی شریعتی با اینجا و اکنون ما / در نگاه شریعتی با اقتصاد نامطلوب به جامعه ایده‌آل خود نمی‌رسید

با این مقدمه، آیا شریعتی در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی که در ساحت عمومی فعالیت داشت، به این موضوعات هم پرداخته بود؟

شریعتی کتابی دارد با عنوان «جهت‌گیری طبقاتی اسلام» که شاید نامش قدری رهزن باشد. وی در این کتاب، مشخصاً صفحه ۴۱، نکته‌ای را مطرح کرده، بعد به یک مطالعه از دانشگاه ملی اشاره می‌کند. عیناً این مطلب شریعتی را برایتان می‌خوانم، بعد، آن مطالعه‌ای را هم که به آن استناد کرده، می‌گویم، بعد بحث خودم را مطرح می‌کنم. شریعتی در این کتاب که در سال ۱۳۹۰ تجدیدچاپ شده، می‌گوید جوامعی که اقتصاد نادرست دارند، فرهنگ نادرستی هم دارند، ارزش‌های اخلاقی هم در آن‌ها رو به ضعف می‌رود.

اگر توجه بفرمایید می‌گوید جوامعی که اقتصاد نادرست دارند، فرهنگ‌شان هم نادرست است. پس ارتباط دیالکتیک یا تعاملی بین اقتصاد و فرهنگ دیده می‌شود. بعد به ارزش‌های اخلاقی می‌رسیم. من اضافه می‌کنم که در جوامعی که اقتصاد نادرست دارند حتی ارزش‌های دینی هم رو به ضعف می‌رود، یعنی به نظر می‌آید در اینجا با یک پلی‌لکتیک روبه‌رو هستیم، نه فقط دیالکتیک، که در یک سو، اقتصاد و مولفه‌های اقتصادی وجود دارد، در یک سو، فرهنگ و مولفه‌های فرهنگی و در سوی دیگر، اخلاق و مولفه‌های اخلاقی. اگر در هر کدام از این‌ها، نقصانی ایجاد شود، فقط در درون خود آن عضو باقی نمی‌ماند، بلکه به بقیه ساحات هستی اجتماعی نیز سرریز می‌شود.

 دیالوگ انتقادی شریعتی با اینجا و اکنون ما / در نگاه شریعتی با اقتصاد نامطلوب به جامعه ایده‌آل خود نمی‌رسید

این سخن شریعتی چقدر با بحث‌های جهانی آن دوران هم‌خوانی داشت؟

همان‌طور که می‌دانید یکی از بحث‌های بسیار جدی و بنیادین که در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی، نه فقط در ایران، بلکه در سطح جهان مطرح است، این بود که بسیاری می‌گفتند اقتصاد پایه و اساس هستی اجتماعی است. برخی هم می‌گفتند فرهنگ پایه و اساس هستی اجتماعی است. به‌باور شریعتی، در دعوا میان مارکسی‌ها و وبری‌ها، هم اقتصاد، هم فرهنگ و هم ارزش‌های اخلاقی مدخلیت دارند و در جایی که اقتصاد لنگ می‌زند، هم فرهنگ در کام نابودی کشیده می‌شود و هم ارزش‌های اخلاقی نحیف و ضعیف می‌گردند.

شریعتی برای این ادعای خود شواهد تجربی هم آورده؟

وی به مطالعه‌ای در دانشگاه ملی اشاره می‌کند و می‌آورد یک نفر در دانشگاه ملی، مطالبی راجع به بزهکاری کودکان به من داد. در این مطالب این‌طور گفته شده که به نسبتی که از جنوب شهر به بالا می‌آییم، آدم حسابی کمتر می‌شود، اما به خاطر امکانات اقتصادی، یک بچه پولدار، بهترین مدرسه، بهترین معلم، بهترین کتاب و بهترین پرورش را دارد و آن بچه بدبخت کارگر جنوب شهری که تازه از ده آمده و خودش متدین و مادرش هم پاک است، احتمال اینکه قاچاقچی، دزد یا جیب‌بر شود خیلی زیاد است.

 دیالوگ انتقادی شریعتی با اینجا و اکنون ما / در نگاه شریعتی با اقتصاد نامطلوب به جامعه ایده‌آل خود نمی‌رسید

از نظر شریعتی، اسلام در جوامع فقیر چه موضعی باید داشته باشد؟

شریعتی در اینجا می‌گوید برای فهم مسائل اجتماعی در نسبت با ساختار اقتصادی نمی‌توانیم با ارجاع به مفهوم امر فطری، معضلات را تحلیل کنیم، بلکه باید از سازه‌های مفهومی دیگر استفاده کنیم. خود شریعتی هم از یک سازه مفهومی به نام سرنوشت اقتصادی بهره می‌گیرد. به‌زبان دیگر، در نگاه شریعتی، در جایی که مسئله فقر اقتصادی به‌معنای یک اصل مطرح باشد، اما جامعه فقیر و از نظر اقتصادی عقب‌مانده باشد، دین یا اسلام به اصالت اقتصاد و به پیشرفت و برخورداری هرچه بیشتر اقتصادی تکیه می‌کند.

یعنی کسانی که امروز به انحای گوناگون تلاش می‌کنند فرهنگ، اخلاق و ارزش‌های اخلاقی را در جامعه، اصل نشان بدهند، اما به بنیان‌های معیشتی، اقتصادی و به چارچوب و ساختار اقتصادی بی‌تفاوت و بی‌التفات هستند، درک درستی از هستی اجتماعی و مناسبات اجتماعی و هستی جامعه ایران ندارند.

پس به نظر شریعتی، آیا می‌شود با اقتصاد نامطلوب به جامعه مطلوب و اخلاقی رسید؟

خیر امکان ندارد با اقتصاد نامطلوب به جامعه مطلوب رسید. در نگاه شریعتی، شما اگر بخواهید جامعه مطلوب داشته باشید، با اقتصاد نامطلوب به جامعه ایده‌آل خود نمی‌رسید، و در چنین وضعیتی، ارزش‌های اخلاقی و دینی والا را نمی‌توانید در سطح جامعه گسترش و بسط بدهید. پس ما باید برای عبور از این وضعیت ناهنجار یا آنومی، به بنیان‌های اصلی جامعه یا همان سازوکاری که معیشت زندگی مردم را شکل می‌دهد، التفات بنیادین پیدا کنیم، در غیر این صورت، سرنوشت اقتصادی صرفاً یک معیار یا شاخصه برای تعیین وضعیت معیشتی مردم نیست، بلکه کل هستی اجتماعی را به ورطه نابودی می‌کشد و این تصور از دین، اسلام و مذهب پدیدار می‌شود که می‌کوشد به‌صورت ایدئالیستی، بدون اینکه به زمینه، بستر و ساحات انضمامی هستی اجتماعی توجه کند، صرفاً تمام تلاش و هم‌وغم‌اش این است که ساختار احکام و ظاهر دین را بدون ارجاع به واقعیات اجتماعی حفظ کند. از نظر شریعتی، این نوع نگاه نه تنها اسلامی، دینی و مذهبی نیست، بلکه به‌نوعی فریب دادن افکار عمومی است.

از بایزید بسطامی پرسیدند اسم اعظم خدا چیست؟ گفت نان. گفتند مردک خجالت نمی‌کشی، من می‌پرسم اسم اعظم خدا چیست، چرا کفر می‌گویی؟ نان که اسم اعظم خدا نیست. گفت خدا شاهد است که وقتی مغولان به نیشابور حمله و مردم را قتل عام کردند، یک تکه نان نبود بخوریم، از هیچ‌کدام از مساجد اذان گفته نمی‌شد و من پیرمردی را دیدم که بلند صدا می‌کرد تکه‌نانی به من بدهید. من آنجا فهمیدم که اسم اعظم خدا نان است. این به چه معناست؟ به این معناست که اگر بنیان‌های معیشتی جامعه تهدید و دچار اختلال بنیادین و ساختاری شود، ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای اخلاقی جامعه هم نمی‌توانند کارکرد اصلی خود را داشته باشند.

حال اگر از این منظر نگاه کنیم، آیا باز آرا و اندیشه‌های شریعتی می‌تواند ره‌گشا باشد یا خیر؟

به‌نظر من، اگر میراث شریعتی را بازخوانی انتقادی کنیم، شریعتی یا بخش‌هایی از آرای شریعتی می‌تواند به انحای گوناگون، حتی امروز هنوز طنین‌انداز باشد، گویی دارد وارد دیالوگ انتقادی با اکنون و اینجای ما می‌شود، وقتی به این سخن شریعتی می‌اندیشیم که جوامعی که اقتصاد نادرست دارند، فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی‌شان هم لنگ می‌زند.

به‌نظر من، بحث شریعتی در باب طبقات و ارتباط آن با جامعه ایران و اساساً مفهومی که وی با عنوان سرنوشت اقتصادی مردم یا جامعه مطرح می‌کند، صرفاً اندیکاتور یا شاخصه اکونومتریکی نیست، بلکه شاخصه‌ای است که می‌تواند هم بر روی دین‌داری و اخلاق‌مندی و هم بر روی قانون‌مندی، شخصیت و منش اجتماعی تک‌تک افراد جامعه تأثیرگذار باشد.

۲۱۶۲۱۶

کد مطلب 2146657

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار