نفس‌های آخر زاینده‌رود و امیدی که شاید از سوی خلیج فارس می‌آید!

زاینده‌رود، شاهرگ حیاتی فلات مرکزی ایران، سال‌هاست که نفس‌هایش به شماره افتاده است؛ رودخانه‌ای که زمانی نماد زندگی در اصفهان بود، امروز گرفتار ترکیبی از بحران‌های طبیعی و مدیریتی است. درحالی‌که پروژه انتقال آب از خلیج فارس به‌عنوان راهکاری نوین در دستور کار قرار گرفته اما سؤال اصلی هنوز پابرجاست: آیا بدون شفافیت، نظارت و اصلاح حکمرانی آب، این تلاش‌ها به ثمر خواهد نشست؟.

 خبرآنلاین اصفهان؛ عاطفه علیان: «خبری خوب از راهی دور برای اصفهان»؛ دوشنبه، ۲۳ تیرماه، این توییت استاندار اصفهان، در فضای مجازی پیچید و اصفهانی‌ها را به این فکر انداخت که خبر خوب استاندارشان چیست؟؛ خبری که در توییت مهدی جمالی‌نژاد، استاندار اصفهان، بدون شرح و توضیح بیشتر منتشر شد و گمانه‌زنی‌ها را به سمت خط لوله‌ای دوخت که از دل کویر و بیابان‌های جنوب کشور می‌گذرد تا به خط پایان در پالایشگاه اصفهان برسد.

پالایشگاه نفت اصفهان یکی از مهم‌ترین و راهبردی‌ترین مراکز پالایش نفت خام در کشور به‌شمار می‌رود که نقشی کلیدی در تأمین سوخت مورد نیاز کشور ایفا می‌کند. این پالایشگاه با ظرفیت پالایش روزانه بیش از ۳۷۰ هزار بشکه نفت خام، بخش قابل‌توجهی از نیاز فرآورده‌های نفتی کشور به‌ویژه بنزین را پاسخ می‌دهد. طبق آمار رسمی، این پالایشگاه به‌تنهایی بیش از ۴۰ درصد بنزین تولیدی کشور را تأمین کرده و نیاز ۱۵ استان ایران را به‌طور مستقیم پوشش می‌دهد. اهمیت این موضوع در شرایطی دوچندان می‌شود که کشور درگیر تحریم‌های بین‌المللی بوده و اتکا به توان داخلی در حوزه تولید انرژی حیاتی است.

اصفهان به‌عنوان یکی از قطب‌های صنعتی ایران، همواره با محدودیت‌های شدید منابع آبی روبه‌رو بوده است. بحران خشکسالی، کاهش بارندگی و کاهش شدید دبی زاینده‌رود، تأمین آب مورد نیاز صنایع را به چالشی حیاتی تبدیل کرده است. پالایشگاه اصفهان، به دلیل وابستگی عملیاتی به منابع آبی برای خنک‌سازی، فرایندهای شیمیایی و سیستم‌های ایمنی، در معرض خطر کاهش ظرفیت تولید و حتی توقف عملیاتی قرار گرفت.

در این شرایط، ادامه فعالیت پایدار پالایشگاه مستلزم تأمین منبع آبی مطمئن، پایدار و مستقل از شرایط اقلیمی منطقه بود؛ مسئله‌ای که بدون مداخله ساختاری، می‌توانست به بحران گسترده در تأمین سوخت کشور منجر شود.

در پاسخ به این چالش، طرح انتقال آب از خلیج فارس به مناطق مرکزی ایران، به‌ویژه استان‌های صنعتی از جمله اصفهان، به‌عنوان راه‌حلی بلندمدت و راهبردی در دستور کار قرار گرفت. در قالب این پروژه عظیم، آب شور خلیج فارس پس از شیرین‌سازی، از طریق شبکه‌ای از خطوط لوله به فلات مرکزی ایران منتقل می‌شود. هدف از این طرح، تأمین پایدار آب مورد نیاز صنایع مادر از جمله فولاد مبارکه، مجتمع‌های پتروشیمی و پالایشگاه اصفهان است.

تضمین ادامه فعالیت پالایشگاه اصفهان نه تنها از منظر اقتصادی، بلکه از منظر امنیت ملی نیز حائز اهمیت است. توقف یا کاهش ظرفیت این پالایشگاه می‌تواند زنجیره تأمین انرژی ۱۵ استان کشور را مختل کرده و منجر به بحران سوخت در سطح ملی شود. از این‌رو، تأمین پایدار آب برای چنین زیرساخت حیاتی‌ای، سرمایه‌گذاری در امنیت انرژی کشور محسوب می‌شود.

پروژه‌ای فراتر از انتقال آب: روایت شکل‌گیری یک امید

علاوه بر این، انتقال آب از خلیج فارس به‌نوعی تغییر در نگاه راهبردی مدیریت منابع کشور است: از اتکا به منابع طبیعی محدود به‌سوی استفاده از فناوری و مهندسی در مدیریت منابع حیاتی. این تغییر نگاه، در درازمدت می‌تواند الگوی توسعه صنعتی پایدار در مناطق خشک و نیمه‌خشک ایران را متحول کند.

آب دریا، آب خلیج‌فارس، برای نخستین بار در طول تاریخ این استان خشک و تشنه، رسماً به یک پروژه صنعتی رسید؛ پروژه‌ای که کلیدواژه‌های آن «نجات زاینده‌رود» و «بازگرداندن سهم اصفهان از منابع طبیعی» است.

هر قدم کوچک برای زاینده‌رود، ارزشی دارد که به هزاران داستان امید و انتظار می‌ارزد. درست مانند «خبری خوب از راهی دور برای اصفهان» خبری که هنوز به انتهای راه نرسیده است؛ اما نور کوچکی است در انتهای تونل بحران آب

اما پشت این خبر ساده، چه داستانی نهفته است؟ آیا این آغاز فصل جدیدی برای زاینده‌رود و مردم اصفهان است؟ یا فقط یک نقطه روشن در دل تاریکی بحران آب؟

پروژه انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی، از سال ۱۴۰۱ با دستور مستقیم شهید رئیسی رئیس‌جمهور فقید کلید خورد. پروژه‌ای پیچیده و پرهزینه که هدف اصلی آن کاهش فشار بر منابع آبی زاینده‌رود بود.

با گذشت کمتر از سه سال، دستاوردی بزرگ به ثبت رسید: اتصال موقتی خط انتقال از کرمان-یزد به اصفهان و انتقال حدود ۳۰ میلیون مترمکعب آب شیرین‌شده در سال. این تنها بخشی از طرحی بزرگ‌تر است که فولاد مبارکه، ذوب‌آهن و دیگر صنایع بزرگ نیز در هفته‌های آینده به آن متصل خواهند شد.

گامی که می‌تواند سرنوشت آب اصفهان را تغییر دهد

در گفت‌وگویی از احسان انصاری، مدیرعامل شرکت واسکو، متوجه می‌شویم این انتقال آب «یک اتصال موقتی» نیست؛ بلکه گامی مهم در ساخت شبکه‌ای وسیع برای تامین پایدار آب صنایع است. به گفته او: «هدف اصلی ما قطع وابستگی صنایع بزرگ به منابع آبی محلی و زیرزمینی است. این پروژه می‌تواند سهم قابل توجهی در کاهش برداشت از زاینده‌رود داشته باشد.»

این در حالیست که سهم صنایع بزرگ از برداشت آب زاینده‌رود زیاد نیست اما قرار است برای هر مترمکعب این آب ۲ یورو پرداخت کنند. اما به قول رامین صادقی: این مسیر طولانی و زمان‌بر است اما «هر قطره‌ای که از دریا می‌آید، گامی است به سوی احیای زاینده‌رود».

زاینده‌رود، زمانی پرآب‌ترین رودخانه فلات مرکزی ایران، امروز درگیر معضلاتی است که حاصل ترکیبی از تغییرات اقلیمی، برداشت بی‌رویه و سیاست‌های ناهماهنگ است. کشاورزان شرق اصفهان که سال‌هاست منتظر جاری شدن دوباره آب در رودخانه‌اند، همچنان نگران هستند. تالاب گاوخونی که چند سالی است کاملاً خشکیده به کانون گردوغبار در ۵ استان کشور تبدیل شده است و در مجموع اوضاع خوب نیست.

همه می‌دانیم اگرچه رسیدن آب دریا به پالایشگاه و صنایع، هرچند یک گام مثبت است، اما بدون مدیریت درست مصرف و نظارت مستمر، نمی‌تواند مشکل اصلی را حل کند.

فرهاد مرندی، استاد دانشگاه و پژوهشگر منابع آب، معتقد است: این پروژه، نمادی از توان مهندسی ایران است، اما تا زمانی که حکمرانی غلط منابع آب اصلاح نشود، نمی‌توان انتظار داشت که فشار از منابع داخلی برداشته شود. باید از انتقال آب به عنوان بخشی از راه‌حل استفاده کنیم، نه به عنوان یک راه‌حل کامل.

اگر سال‌ها قبل صحبت از پالایشگاه، تداعی‌کننده مصرف بی‌رویه و برداشت‌های بی‌رویه از منابع آب بود، حالا آنها خود را در قالب بازیگرانی دیده‌اند که برای نجات منابع آبی پای کار آمده‌اند.

سرمایه‌گذاری در پروژه انتقال آب از خلیج فارس، نه فقط یک الزام زیست‌محیطی، بلکه فرصتی برای تضمین تداوم فعالیت اقتصادی و اشتغال در استان است. صنایع بزرگ متعهد شده‌اند پس از تکمیل زیرساخت‌ها، برداشت از منابع محلی را به صفر برسانند.

اما این تعهد نیازمند سازوکارهای شفاف نظارت و گزارش‌دهی مستمر است تا اطمینان حاصل شود که «آب دریایی که وارد چرخه شد»، به معنای «آب کم‌تر از زاینده‌رود و سفره‌های زیرزمینی» است.

چرا شفافیت مهم‌ترین رکن این پروژه است؟

همه می‌دانند که در گذشته، عدم شفافیت در میزان برداشت آب و مصرف واقعی، یکی از بزرگ‌ترین موانع در احیای زاینده‌رود بوده است. پروژه انتقال آب دریا فرصتی است برای ایجاد یک نظام شفاف، که بتواند هم اعتماد عمومی را بازگرداند و هم پاسخگوی مطالبات کشاورزان، صنایع و محیط‌زیست باشد.

مسئولان استان و وزارتخانه‌ها باید به سوال‌های مهم پاسخ دهند؛ از جمله:

چه میزان از برداشت آب زاینده‌رود واقعا کاهش یافته است؟

گزارش‌های مستقل و علمی درباره تغییرات سفره‌های زیرزمینی کی و چگونه منتشر می‌شود؟!

پاسخ این پرسش‌ها برای موفقیت نهایی پروژه حیاتی است.

زاینده‌رود را نجات می‌دهیم؛ اما چگونه؟

نجات زاینده‌رود فقط به معنای رسیدن آب نیست، بلکه به معنای بازسازی یک سیستم مدیریت منابع است؛ بازنگری در سیاست‌ها و حکمرانی غلط آبی، شفافیت در میزان برداشت، مشارکت فعال همه ذی‌نفعان و بخصوص توجه به محیط زیست.

پروژه انتقال آب از خلیج فارس، گامی است در این مسیر، نه یک نقطه پایان.

همانطور که بارها نوشته‌ام:

«هر قدم کوچک برای زاینده‌رود، ارزشی دارد که به هزاران داستان امید و انتظار می‌ارزد. درست مانند «خبری خوب از راهی دور برای اصفهان» خبری که هنوز به انتهای راه نرسیده است؛ اما نور کوچکی است در انتهای تونل بحران آب.»

کد خبر 2087209

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =