خاطرات ناصرالدین‌شاه: صبح باشی گریه می‌کرد؛ می‌گفت اسب خودم لگد به شانه‌ام زد

حسین‌بیک نایب توپخانه که مدت‌ها در قاین بود و نصرت‌الدوله هرچه احضار می‌کرد نمی‌آمد، حالا آمده بود؛ نصرت‌الدوله آورد حضور.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدین‌شاه قاجار در خاطرات روز ۲۲ تیر ۱۲۴۹ (۱۳ ربیع‌الثانی ۱۲۸۷) خود نوشت: در منزل توقف شد. نصرت‌الدوله، امین‌الملک مطالب‌شان را عرض کردند، مرخص شده رفتند شهر. الی عصری کار داشتم. حسین‌بیک نایب توپخانه که مدت‌ها در قاین بود و نصرت‌الدوله هرچه احضار می‌کرد نمی‌آمد، حالا آمده بود؛ نصرت‌الدوله آورد حضور. مرد کوتاه‌قد ریش‌کمِ موی‌زردِ چشم‌کوچک، صاحب ده پانزده نشان. اصلش دهخوارقانی است از طایفه بهارلو است. بسیار رشید زرنگ به نظر آمد. باز مامور قاین شد.

شب بعد از شام مردانه شد. پیشخدمت‌ها، علی‌رضاخان و غیره آمدند. نقال آمد نقل گفت، بعد خوابیدیم. شیرازی...

صبح باشی گریه می‌کرد؛ می‌گفت اسب خودم لگد به شانه‌ام زد.

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار از ربیع‌الاول ۱۲۸۷ تا شوال ۱۲۸۸ ق به انضمام سفرنامه کربلا و نجف، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، ص ۲۸

۲۵۹

کد خبر 2089358

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین