به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روزنامه سازندگی، روزنامه «اطلاعات» چند روز پیش آغاز صدمین سال انتشارش را جشن گرفت و مرحوم سیدمحمود دعائی بیشک مهمترین چهره و نماد این روزنامه پس از پیروزی انقلاب است. سیدعطاءالله مهاجرانی در کتاب «داستان انسان، سبک زندگی و سلوک زندهیاد سیدمحمود دعائی» با تمرکز بر وجوه مختلف زندگی شخصی، اجتماعی و رسانهای سیدمحمود دعائی، به بازخوانی بخشی از تاریخ معاصر ایران از زاویهای متفاوت پرداخته است. کتابی که انتشارات روزنامه «اطلاعات» آن را منتشر کرده و بهتازگی چاپ دوم آن منتشر شده است.
شکار خاطرات و مکاشفه شخصیت
سیدمحمود دعائی که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در عرصه سیاست رسانه فعالیت مستمر و موثری داشت، مدیریت مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات را نیز برعهده داشت. کتاب «داستان انسان» وجوهی از فعالیتهای او را در این دوره مستند کرده و با نگاهی توصیفی به چگونگی اداره این مجموعه رسانهای و نوع مواجهه دعائی با تحولات سیاسی و اجتماعی در زمان مسئولیتش میپردازد.
مهاجرانی که سابقه چند دهه رفاقت و همکاری با دعائی را داشته در این کتاب با بهرهگیری از سخنان، یادداشتها و خاطرات برجای مانده از زندهیاد دعائی، تلاش کرده تصویری از سبک زندگی، باورها و شیوه ارتباط او با جامعه و اطرافیان ارائه دهد و در دیباچه کتاب مینویسد: «داستان انسان، فرصتی بود برای اندیشیدن و مکاشفه شخصیت سیدمحمود دعائی. آنچه از او روایت شده و یا او خود روایت کرده بود را بارها خواندم. در خاطرات بیش از ۴۰ سال دوستی جستوجو کردم. در سفر و حضر، نکتهها را به یاد آوردم و دوباره و چندباره با یاد صدای خوشنوای او خاطرات برایم زنده شد. از اعضای خانواده و از هرکس نشانی و یادی و خاطرهای از او داشت، جستوجو کردم. گویی شخصیت او مانند پازل یا معمایی به قطعات مختلف تقسیم شده بود و تکههای خاطره در گوشه و کنار در دلها و ذهنها زندگی میکرد و بر زبانها میگشت. باید این خاطرهها را شکار کرد و کنار هم قرار داد. نسبت بین خاطرات را سنجید تا شمایل و طرح شخصیت و منش و سلوک سیدمحمود دعائی را دریافت. البته او به تعبیر آیتالله سیدعبدالله فاطمینیا، شخصیتی مکتوم و به تعبیر دکتر ابوالقاسم قاسمزاده پیچیده داشت. او میتوانست سکوت کند، زمام نفسش را در کف بگیرد، تأمل و تحمل کند. او میتوانست پایاب شکیباییاش را در افقهای دوردست قرار دهد. و از دست نخواهد شد، پایاب شکیبایی از این رو در بسیاری موارد با سکوت و تبسم و گاه یک کلمه سخن میگفت. میبایست از همان سکوت و تبسم و یک کلمه به آستانه و یا آسمان وجود او راه برد و سخن او که بسیاری مواقع همان خط سوم به روایت شمس است را شناخت. درواقع مکاشفه یک انسان، چنانکه در کتاب حکمتهای بیابان آمده، سفری معنوی است، سفری بهغایت دشوارتر و پیچیدهتر از سفر به سوی آسمانها، ژرفاهای آسمانهای جان، ژرفتر از آسمان این جهان است.»
نقش مادر
تصویری که مهاجرانی در «داستان انسان» از دعائی ارائه میدهد در عین حال که ناظر به زندگی فردی اوست در بستر تحولات گستردهتری چون انقلاب اسلامی ایران و شرایط اجتماعی دهههای پس از آن قرار میگیرد. ازجمله بخشهای قابل توجه کتاب، اشاره به ارتباطات خانوادگی دعائی بهویژه نقش مادر او در شکلگیری برخی ویژگیهای فکری و رفتاریاش است. در بخش «والایی مقام محمود» آمده:
«آیتالله محمدجواد حجتیکرمانی در سخنرانی تالار وحدت، در بزرگداشت نام و یاد سیدمحمود دعائی، از مادر سیدمحمود به عنوان شکلدهنده شاکله شخصیت او یاد کرده است. مادر مادر مادر! شاید این تکرار سه بار نام مادر، اقتباس از حدیث نبوی باشد. البته حجتیکرمانی با بلاغتی که در سخن دارد، با یاد مرحوم آسیدمحمد دعائیزارچی پدر سیدمحمود دعائی، سه بار میگوید عفا الله عنه! همه ما شاهد بودیم که سیدمحمود دعائی همیشه با احترام از پدرش یاد میکرد. حتی وقتی فهمیده بود، پدرش با طلبگی او موافق نیست چند سالی در بازار کرمان و کارخانه برق به حسابداری و دفترنویسی پرداخته بود؛ تا سرانجام وقتی پدرش تشنگی و شیدایی و شوق فراوان او را برای تحصیل طلبگی میبیند، رضایت میدهد. بعدها سیدمحمود دعائی که در کودکی و نوجوانی و جوانی تا ۲۲ سالگی تصوری از پدر نداشت و مفهوم پدر برایش مفهومی انتزاعی شده و در دوردست قرار داشت، با آشنایی با امام خمینی، پدر آرمانی خود را مییابد؛ پدری که محبوب و به مثابه مراد بود و شخصیت سیدمحمود دعائی در حلقه حضور و تربیت او بالید و برکشید و با انقلاب تبدیل به چهرهای انقلابی و ملی شد. اما مادر در زندگی سیدمحمود دعائی در دوران شکلگیری و قوام شخصیت او، نقش تعیینکننده و سرنوشتساز داشت.»
وزیر نماز میت
همچنین در بخشهایی از کتاب به عملکرد او در موقعیتهای خاص اجتماعی و سیاسی پرداخته شده؛ ازجمله اقامه نماز میت برای برخی افراد که واکنشهای متنوعی از سوی جامعه و نهادهای مختلف در پی داشته است. مهاجرانی در بخش «نمازت کی شود هرگز نمازی!» با اشاره به اینکه دعائی به طنز میگفته: «من میبایست وزیر نماز میت میشدم» درباره یکی از بحثبرانگیزترین نماز میتهای او مینویسد: «برخی از این نمازها تبدیل به ماجرا شد. مثل نمازش بر مرحوم عبدالعلی ادیب برومند که در ۹۲ سالگی درگذشت و وصیت کرده بود، سیدمحمود دعائی بر او نماز بخواند. نماز دعائی دو تفسیر از سوی دو طیف کاملا متقابل و بلکه متضاد پیدا کرده بود: انقلابیون درون کشور و نظام میگفتند چرا ایشان بر دشمنان نظام و امام نماز میخواند؟ و براندازان خارجی که میگفتند: او از طرف حکومت مامور به اجرای نماز میت است تا مشاهیر درگذشته را به نظام وصل کند. حکومت جمهوری اسلامی به ازای هر میتی که دعائی بر او نماز بخواند، قبر مجانی میدهد و پول نماز میت هم از خانواده میت نمیگیرد. [نقل شده از سایت رادیو زمانه] در هم و در همین حد از بلاهت برهنه! نماز بر مرحوم ادیب برومند، شخصیت علمی و فرهنگی و شاعر و رهبر جبهه ملی، پیامدهای ویژهای داشت.»
شباهت دعائی و حاج آخوند
یکی دیگر از رفتارهای منحصربهفرد زندهیاد دعائی، ادای احترام به بزرگان فرهنگ و دین با حرکت نمادین دستبوسی بود. مهاجرانی در این مورد و مواجههاش با اولین نمونه از دستبوسی دعائی نوشته است: «اولین بار که دیدم دعائی خم شد و دست کسی را بوسید، دست پدرم بود. دعائی تازه نماینده شده بود. بعد از شهادت ۲۷ نفر از نمایندگان مجلس دوره اول، در فاجعه هفتم تیرماه ۱۳۶۰ برادرم محسن هم تازه شهید شده بود. سیدمحمود دعائی در انتخابات میاندورهای که در تابستان ۱۳۶۰ برگزار شد به مجلس راه یافته بود. از طریق سیدمحمد خاتمی با سیدمحمود دعائی آشنا شدم و به قول استاد اسلامیندوشن، گلمان با هم گرفت! وقتی آقای دعائی با پدرم دست داد و دست پدرم را توی دست نگه داشت و گفت: به به، چه دستهای کارگری مردانه و محکمی! دستهای پدرم مثل پارهآجر زیر و سخت بود؛ نشانی از یک عمر بیل زدن در زمین و کارگری و بنایی. پدرم لبخند زد، ناگاه دعائی خم شد و دست پدرم را بوسید. پدرم غافلگیر شده بود. دست و پایش را گم کرده بود بهت را در نگاهش دیدم، من شانه آقای دعائی را بوسیدم و سپاس…. شب در خانهمان که کنار مجلس بود، پدرم با تعجب گفت: من در عمرم فقط حاج آخوند را دیده بودم که دست دیگران را میبوسید، دست پیرمردان ده را میبوسید، دست کودکان را میبوسید.»
اگرچه کتاب «داستان انسان» از منظری شخصی تالیف شده اما رویکرد آن به گونهای است که میتوان آن را در رده آثار مستند تاریخی- اجتماعی نیز جای داد. مهاجرانی در خلال روایت زندگی دعائی، تلاش کرده ابعاد کمتر شناختهشدهای از شیوه مدیریت، زیست معنوی و کنشگریهای روزمره او را ثبت کند.
۲۵۹
نظر شما