به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، گرچه عزاداری برای حضرت امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا به شکل های مختلفی در طول تاریخ اسلام برگزار می شد، اما این مراسم، آن هم به صورت گسترده با دستور و حمایت حکومت، از زمان آل بویه در بغداد آغاز گردید. کامل شیبی می گوید: دسته های عزاداری در شکل جدید، نخستین بار در سال ۳۵۲ به وجود آمدند.
پیشینه عزاداری در اسلام
بنابر روایت حوزه، عزاداری برای شهدا در اسلام سابقه داشته و رسول اکرم نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت می گماشت.
ابن هشام می نویسد بعد از جنگ اُحد که رسول خدا به خانه خود می رفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آن ها ـ که بر کشتگانشان گریه می کردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید! سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع و زمانی که به خانه های خود بازگشتند، به زنان قبیله شان دستور دادند لباس عزا بپوشند و به درِ مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا که صدای گریه آن ها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده از آن ها سپاسگزاری کرد و فرمود: «به خانه های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید.
به نقل از ارشاد و لهوف، در رحلت حضرت پیامبر اکرم و شهادت امیرالمومنین و امام مجتبی علیهم السلام مردم بسیار گریستند و بلاد اسلامی سراسر اندوه و ماتم شد. در شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه سرایی کرد.
با شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش در محرم ۶۱ ق عزاداری وارد مرحله ای جدید شد و در گستره ای وسیع تر از جهان اسلام برگزار شد، با این تفاوت که دیگر تنها گریه و ندبه برای از دست دادن عزیز یا عزیزان نبود، بلکه از یک سو به ابزاری قاطع برای مبارزه با ستمگران و غاصبان تبدیل شد و از سوی دیگر تبیین کننده، حافظ و حامل اسلام راستین گردید. از این رو ائمه طاهرین در اقامه و اشاعه آن از هیچ کوششی دریغ نکردند، چنان که خانواده امام همچون زینب کبری و امّ کلثوم و امام سجاد برای شهدای کربلا به نوحه سرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین -ع - و یارانش نقشی مستقیم داشتند، درکوی و بازار عزاداری کردند.
سید بن طاووس دراین باره می نویسد: «زن ها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره های خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه!» بلند نمودند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی دیده نشده بود که مردم بیش از آن روز، گریه کرده باشند.» بنابر روایت مقاتل، زنان و مردان قبیله بنی اسد به هنگام دفن اجساد شهدا و بعد از آن نوحه سرایی و عزاداری می کردند. مردم مدینه هم به ویژه بنی هاشم همین که از شهادت امام حسین علیه السلام آگاه شدند به گریه و ندبه ای پرداختند که تا آن هنگام کسی ندیده و نشنیده بود.
عزاداری در ایران
آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساکن منطقه دیلمان ایران بودند که جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرامگور ساسانی میرسد. تا پیش از آن عصر شیعه قدرت سیاسی را در دست نداشت و با به قدرت رسیدن آل بویه، شیعیان توانستند عزاداری علنی داشته باشد و معزالدوله دیلمی که پایهگذار آل بویۀ عراق، خوزستان و کرمان بود دستور داد در روز عاشورا همه بازارها تعطیل شود و مردم در بیرون از منازل عزاداری کنند.
از همین روز تاریخ نگاران معتقدند اولین دستههای عزاداری که به طور رسمی در خیابانها با مرثیه خوانی و مقتل خوانی عزاداری کردند در این دوره اتفاق افتد. این نوع عزاداری تا پایان حکومت آلبویه مرسوم بود و با برآمدن سلجوقیان از تخت حکومت تقریباً ضعیف میشود.
در زمان مغول، تشیع نخست در سایه دادن آزادی به کیشها و پشتیبانی برخی پادشاهان مغول، خصوصاً غازانخان و خدابنده، در ایران پیشرفت بسیار کرد. غازانخان در سال ۷۰۲ هجری، مذهب تشیع را برگزید. در دوران وی، شیعیان فرصت یافتند تا مراکز شیعی را گسترش دهند و آیینهای مذهبی خود را در فضایی سالم و بدون تنش برگزار کنند از این رو، مراسم عزاداری، یکی از پدیدههایی بود که در این دوره رواج بیشتری یافت و خود را نشان داد. با توجه به اینکه استفاده از شعر به عنوان یکی از راهکارهای اساسی انتقال احساس و اندیشه، سابقهای طولانی دارد و همواره از آن استفاده شده است، شاعران شیعه ایرانی به سرودن اشعار در رثای امامان خود و ساختن نوحه برای سینهزنی اهتمام ورزیدند.
صفویه و مذهب رسمی شیعه
پس از آن عزاداری در سالروز حادثه عاشورا از حالت رسمی و عمومی به خانه ها و قلوب شیعیان عقب نشینی کرد، تا اینکه حکومت صفویان ظهور کرد. در منطقه شرق آناتولی و آذربایجان و قسمتهایی از قفقاز محل زندگی ترکهایی؛ معروف به قزلباش بوده است، قزلباشها چند قبیله بودند که ائتلاف ایشان را قزلباش میگویند؛ زمانی که شاه اسماعیل به کمک قزلباشها در ایران به حکومت میرسد و دولت صفویه را تاسیس میکند برای اولین بار در تبریز مذهب شیعه را مذهب رسمی دولتش اعلام میکند و عزاداری امام حسین علیهالسلام از همان تاریخ و دوباره به عنوان یک رسم رونق خاصی می گیرد، همین قزلباشها که نیروی نظامی دولت صفویه را تشکل میدهند و همراه با اسب و شمشیر و کتل و سنج و طبل بودند در ایام عاشورا همراه مردم عزاداری میکنند ولی چون نظامی هستند زمانی که عزاداری میکنند دستههای عزاداری ایشان بیشتر حالت حماسی و نظامی دارد.
شاه اسماعیل زمانی که زمام قدرت در تبریز را به دست گرفت، مذهب رسمی ایران را شیعه اعلام کرد و همین زمینه فراگیرتر شدن عزاداری سیدالشهدا علیه السلام را فراهم کرد. در ادامه و با قدرت گرفتن کامل صفویه در سرتاسر ایران، کم کم گونههای دیگری نیز به عزاداری اضافه شد، از جمله زنجیرزنی. هرچند برخی منشا زنجیرزنی را به هند و پاکستان نسبت میدهند.پس از دوره صفویه در دوران زندیه و قاجاریه نیز عزاداری با شور و حال خاصی ادامه یافت. برخی از مورخین معتقدند که علمای بزرگ شیعه و جلسات آنان نقش بزرگی در پرشور بودن عزاداری بر سید و سالار شهیدان در این دوره داشته است. ترکیب بند معروف محتشم کاشانی در این عصر سروده شد.
در زمان زندیه به خاطر اینکه شخص کریمخان مقید به آداب و مراسم مذهبی بود و به تقلید از شاهان صفوی در ماه محرم دسته جات عزاداری را برپا میکرد. در دوره قاجار هم خصوصاً در عهد ناصری دهه اول محرم عزاداری و حرکت دستهها در مساجد و تکایا و برگزاری مراسم دیگر به اوج خود رسید.
آغاز شبیه خوانی و تعزیه خوانی از دوره قاجار
دوره قاجار را میتوان سرآغازی بر شیوههای نوین عزاداری نیز نامید. چرا که آئینهایی همچون شبیه خوانی و تعزیه خوانی از این دوره و با تمایل شاهان قاجار به آن رواج یافت. در بین شاهان قاجار، ناصرالدینشاه در پرداختن به شعائر مذهبی و شیعهگری گوی سبقت را از همه ربود. با گذشت زمان و اثرگذاری نظامهای مقتدر، زمینهای فراهم شد تا عاشورا صرفاً صورتی تسلیبخش به خود بگیرد که عمدتاً در تقابل با شکل و هدف اصیل و اولی آن بود.
ویژگی شاخص دوران ناصری، رونق بیسابقه مجالس عزاداری و خصوصاً آیین تعزیه بود. مهمترین اقدام در این زمینه، ساخت «تکیه دولت» به دستور وی است که نقشی بسزا در رواج روزافزون مجالس تعزیه در ایران آن زمان ایفا کرد. از آن پس، رقابت درباریان و شاهزادگان در برگزاری مجالس و ساخت تکایای هرچه باشکوهتر، به تدریج این آیین را بهوسیله فخرفروشی و شهرتطلبی بزرگان مبدل ساخت و حتی گاهی برای شاه و درباریان بیشتر امری سرگرمیساز محسوب میشد. رونق آیین تعزیه، در مقابل، رکود مجالس روضهخوانی را به دنبال داشت؛ زیرا علاوه بر جذابیت و عوامپسندتر بودن ماهیت نمایشی تعزیه، رواج بُعد محتوایی تعزیه، ارکان روضهخوانی را متزلزل کرد. دیگر نکته مهم، ظهور مجالس تعزیه زنانه در این مقطع تاریخی است.اگرچه برگزاری این نوع مجالس عمومیت و توسعه چندانی نیافت و این مجالس، نهایتاً تا اواسط دوران حکمرانی احمدشاه بود و پس از آن، رو به افول نهاد. در این عصر، رونقیابی شبیهخوانی، منبر رفتن، وعظ کردن و روضه خواندن زنان، بحث غنا در مرثیهخوانی اهلبیت بهکاربردن تعابیر نادرست و دور از شأن اهلبیت در اشعار و نوحهها به بهانه زبان حال خواندن، اجرای پارهای حرکات عوامانه (نظیر فریاد کشیدن) یا استفاده از مال حرام و شبههناک در برگزاری مجالس روضه نیز به فهرست اعتراضات و انتقادات علما نسبت به مجالس روضه میافزود.
مخالفت پهلوی با عزاداری
روی کار آمدن دولت پهلوی، نقطه عطفی تاریخی در تحولات و تغییرات اجتماعی مراسم و مناسک عزاداری عاشورا در ایران است. در دوران پهلوی و به ویژه در نیمه دوم سلطنت رضاشاه، مذهب و شعائر مذهبی با سختگیریهای شدیدی مواجه شد و تحتالشعاع برنامههای تجددگرایانه رژیم قرار گرفت. از جمله این برنامهها، هجمه حکومت رضاشاه علیه آداب و سنتهایی بود که با عنوان مبارزه با خرافات همانند «قربانی کردن در اعیاد»، «قمه و زنجیرزنی» و «تعزیه و شبیهخوانی» ممنوع اعلام شد. در ادامه این سیاستها و با عنوان «مبارزه با فرهنگ غم و گریه»، هرسال اوضاع برای برگزاری مجالس عزاداری شیعیان سختتر شد. ممنوعیت برگزاری مجالس عزاداری بهصورت رسمی از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ شمسی برقرار بود از دیگر اقدامات رضاخان برای محدود کردن مجالس عزاداری، تخریب بنای تکیه دولت بود.
با سقوط رضاخان در شهریورماه ۱۳۲۰ شمسی و قدرت گرفتن محمدرضا و استقرار سلطنتش، سیاستهای دینستیزانه رضاشاه، کمابیش از سر گرفته شد، منتها آشکارا از شدت آن کاسته گردید. سالهای پیش از انقلاب و با شروع تحرکات اجتماعی و مبارزاتی پیرامون آن، موقعیت وعظ و منبر در این مجالس پررونق شد. کارکرد مؤثر آگاهیبخشی آن در هدایت نیروهای انقلابی آن زمان دیده میشود. هرچند دورکیم معتقد بود که مذهب رو به زوال خواهد رفت و اعمال و تشریفات بخش کوچکی از زندگی انسانها را در برخواهد گرفت، تجربه وسیعی نشان داد نهفقط چنین نشد، بلکه دین در جوامع مدرن ظهوری دوباره یافت. علاوه بر این، در جوامع اسلامی نیز دین همواره در متن زندگی اجتماعی مردم حضور داشته است.
پیروزی انقلاب اسلامی و ادامه سنتهای عاشورایی
انقلاب اسلامی ایران که توسط علمای شیعه و مراجع تقلید رهبری میشد، همچون خونی تازه به رگهای شیعیان و سنتهای عاشورایی جاری شد و شیعیانی که سالها از عزاداری آزادانه منع شده بودند را ترغیب کرد تا آئینهای عزاداری را پرشورتر و حماسیتر از گذشته برگزار کنند.
برگزاری جلسات عزاداری بزرگ و با حضور چندین هزار نفری مشتاقان سیدالشهدا علیه السلام مهمترین شاخصه عزاداری در دوره پیروزی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است.دوران جنگ تحمیلی را میتوان دوره تأثیرگذار دیگری در تاریخ حیات هیأتها و مجالس مذهبی دانست؛ زیرا با آغاز جنگ تحمیلی، گونه نوپدید هیأتهای انقلابی تکامل یافت و توانست خود را بهعنوان گونهای مستقل از هیأتهای سنتی تثبیت کند. شاخصه مهم این هیأتها، پررنگ شدن و محوریت یافتن «ادعیه و زیارات» در برگزاری مجالس مذهبی، تغییر محتوای سخنرانیها از بیان مسائل معمول و عامیانه به سمت تحلیل مسائل سیاسی روز، تبیین مسائل جنگ، انقلاب اسلامی و بیانات امام و نیز مباحث مربوط به اخلاق و خودسازی در جبههها بود. علاوه بر شاخصههای یادشده، تفاوت دیگر این هیأتها با هیأتهای سنتی، در سادگی آنها بود. بهخلاف هیأتهای سنتی، هر هیأت انقلابی ابزار و آلات خاصی را شامل نمیشد.
راهپیمایی پرشور و میلیونی اربعین حسینی نیز از جمله مصادیق بزرگ عزاداری شیعیان در سالهای اخیر بود که ایرانیان نقشی بسزا در برگزاری آن داشتند. از جمله شهید حاج قاسم سلیمانی که با همکاری یاران و همراهان ایرانی و عراقیش در ایجاد نظم و امنیت این مراسم تلاشهای فراوانی به خرج داد.
منابع:
ارشاد شیخ مفید
لهوف سید بن طاووس
فصلنامه علمی شیعه شناسی شماره ۵۸
تشیّع و تصوف کامل شیبی ترجمه قراگزلو
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
پایگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
نظر شما