گزارش حیرت‌آور جهانگرد انگلیسی از محرم یزد در اوایل سلطنت رضاشاه

این مردان و پسران پشت خود را برهنه می‌کنند و زنجیرهای خود را بر آن فرود می‌آورند تا پشت‌شان کبود و زخم شود. عده دیگر سینه‌های برهنه خود را با آهنگ مخصوص با دست خود می‌زنند تا قرمز و حساس شود.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، فردریک چارلز ریچادرز، جهانگرد انگلیسی (و عضو انجمن سلطنتی نقاشان و حکاکان انگلستان)، که در سال ۱۹۲۵ م همزمان با آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی از راه بغداد و قصرشیرین به ایران آمده و برگزاری مراسم ماه محرم شهر یزد را از نزدیک دیده، آن را این‌طور توصیف کرده است:

در یزد مراسم ماه محرم با چنان شور و حرارتی برگزار می‌شود که بعضی اوقات به یک اضطراب و التهاب مذهبی مبدل می‌گردد. در میدان، که مقابل مدخل اصلی بازار واقع شده، چوب‌بست بزرگی تعبیه شده که نماینده یک نوع تابوتی است به نام «نخل» و هر سال آن را با شال و آیینه می‌پوشانند. این دستگاه عجیب و غریب به وسیله صدها تن مرد، دور میدان حمل می‌شود. این مردان در زیر نخل اجتماع می‌کنند تا ثواب حرکت دادن آن نصیب‌شان شود. گرچه تصور می‌کنند که این نخل توسط حضرت فاطمه (ع) حرکت می‌کند. مسلمانان متعصب یزد این مراسم برجسته توبه را در یک محیط خفه‌کننده‌ای به مورد اجرا می‌گذارند. این دستگاه یا چوب‌بست از قطعات عظیم چوب که وزن آن‌ها نیز خیلی زیاد است ساخته شده و به قدری بزرگ است که نمی‌توان آن را از میدان خارج کرد یا از در اصلی بازار، که به کوچه منتهی می‌گردد داخل کرد.

در ماه محرم که مصادف با اوایل ماه ژوئن می‌باشد [ماه محرم قمری، و همیشه مصادف با ماه ژوئن نیست] مردم شهرها و دهات مراسم شهادت امام حسین [ع] که او را با تمام پیروان و خانواده‌اش در سال ششصت‌وهشتاد میلادی در کربلا واقع در بغداد با غدر [بی‌وفایی] و خیانت شهید کردند، به جای می‌آورند. این مراسم مذهبی از این جهت هر سال تجدید می‌شود تا واقعه تاثرآوری را که در حدود هزار سال قبل اتفاق افتاد، در خاطرها زنده نگاه دارند.

تعزیه

... در طی این مراسم سلسله‌ای از نمایش‌های غم‌انگیز شبیه نمایش‌های معجزه در قرون وسطی [نمایش‌هایی که براساس کتاب مقدس یا افسانه‌های قدیسان تنظیم گردیده بود و در قرون وسطی به معرض نمایش گذاشته می‌شد] یا اوبرآمرگو [قصبه‌ای در قسمت علیای باوراریا واقع در آلمان که هر ده سال یک بار نمایش‌های مربوط به مصیبت حضرت مسیح در آن به معرض نمایش گذشته می‌شد] امروزی، در کوچه و خیابان به مورد اجرا گذاشته می‌شود. این نمایش‌ها از تاثرآورترین قسمت‌های شهادت برگزیده شده است و هرگاه خیابان را به عنوان صحنه و خانه‌های شرقی مجاور را به عنوان زمینه و جمعیت را به عنوان مستمع و تماشاچی مورد نظر قرار دهیم، نمایشی که به وجود می‌آید بسیار تماشایی و جالب توجه است. قبل از نمایش این صحنه‌ها، چندین شب متوالی تمرین می‌کنند. فریادهای مکرر و موزون اجراکنندگان نمایش هنگام تمرین که سرانجام مبدل به ناله‌های جان‌سوز می‌شود به گوش یک نفر خارجی، که ممکن است در آن حوالی باشد، بسان غریو مردمی هیجان‌زده است که مشغول اجرای مراسم مخصوص مذهبی خود می‌باشند.

در طی ماه محرم چندین نمایش از این قبیل نمایش‌ها اجرا می‌شود که همه آن‌ها با خاطره مصیبت بزرگی که در دهم محرم یا «عاشورا» اتفاق افتاده، پایان می‌پذیرد. در روز عاشورا صحنه‌های زیادی به معرض نمایش گذاشته می‌شود. در حرکت کاروان کوچک از مکه و ورود آن‌ها به کربلا و جنگیدن آن‌ها و سرانجام قتل و اسارت زن‌ها و کودکان و رنج تشنگی و شهادت امام حسین (ع) توسط هنرپیشگان متعصب درنهایت اخلاص نشان داده می‌شود.

سینه و زنجیر زنی

قبل از آغاز این نمایش‌ها، روحانیان سرودهای مخصوص [نوحه] می‌خوانند و عده‌ای زنجیرزن و سینه‌زن به زنجیر زدن و سینه زدن مشغول می‌شوند. زنجیرزن‌ها شلوارهای گشاد سیاه به پا دارند و یک پیراهن گشاد یقه‌باز روسی در بر می‌کنند و یک کمربند چرمی روی آن می‌بندند. جامه آن‌ها چیزی است بین لباس یک دهقان روسی و یک فاشیست ایتالیایی. این مردان و پسران پشت خود را برهنه می‌کنند و زنجیرهای خود را بر آن فرود می‌آورند تا پشت‌شان کبود و زخم شود. عده دیگر سینه‌های برهنه خود را با آهنگ مخصوص با دست خود می‌زنند تا قرمز و حساس شود. در این هنگام صدای عجیب و غریبی از ترکیب صدای دست زدن با صدای توخالی‌ای که از سینه برمی‌خیزد ایجاد می‌شود. این شلاق‌زنی همچنان ادامه می‌یابد تا این اشخاص از خود به در می‌شوند و با فریادهای «یاحسین یاحسین» توام با صدای موزون طبل بر سرعت و هیجان مراسم می‌افزایند.

قمه‌زنی

در این موقع سایر افراد تیغ می‌زنند و مانند آن چهارصد پیغمبر بعل [نام خدای اصلی یا خدای خدایان فنیقی‌ها. مولف در این‌جا اشاره به داستان الیاس نبی کرده است که چهارصد و پنجاه نفر از کاهنان بعل را کشت و به مردم فهماند که ایشان دروغ‌گو هستند] مقداری خون بر روی پیراهن‌های سفید خود می‌ریزند. (اکنون در بازار شایع است که تیغ زدن عمل انسانی نیست) لکن عده زیادی از مردم کفن‌های خونین در بر می‌کنند و با خود قمه دارند. در حالی که برخی دیگر شلاق‌هایی را که نوک آن‌ها با آهن ساخته شده، در دست می‌گیرند. در تمام مدتی که این نمایش‌های رقت‌انگیز و جگرسوز اجرا می‌شود صدها زن و کودک متعجب آن‌ها در کنار خیابان می‌نشینند و با گریه و زاری و شیون نسبت به شهدای این واقعه ابراز همدردی می‌کنند. این آشوب و بلوا همچنان ادامه دارد تا رئیس تشریفات یا سردسته، با علامتی به ملا اشاره می‌کند که به نقطه دیگری که عده دیگری از مستمعان در انتظار هستند حرکت نمایند.

کاروان اسب و شتر

با مشاهده بعضی از بازی‌کنان که جامه‌های پرشکوه ابریشمی با طرح‌های پرنقش پوشیده‌اند و سلاح‌هایی که با خود دارند و اشارات سر و دست توام با احساسات، این تصور به شخص دست می‌دهد که این‌ها از یک پرده نقاشی ایرانی قدم بیرون گذاشته‌اند. شترها با یراق‌ها و زینت‌های ایرانی و بینی‌های سوراخ‌شده به این مراسم مذهبی می‌نگرند. این حیوانات با خرجین‌های حاشیه و منگوله‌دار و مهره و زنگوله تزیین شده‌اند و سرهای آن‌ها نیز با منگوله مخصوص زینت یافته است. پیشاپیش آن‌ها موکبی از اسبان در حرکت‌اند که سواران آن‌ها را فرزندان پیغمبر با عمامه‌های سبز تشکیل می‌دهند. این‌ها چترها و پرچم‌های سبز در دست دارند. در یک لحظه، نمایشی که تقریبا دارای یک نوع جلال و شکوه برهنه است در نظر مجسم می‌شود. کوچه‌ها با دیوارهای گلی و لغزان و تماشاچیان مهربان و غمخوار و آماده برای گریستن با این مراسم تناسب فراوان دارد. به طوری که همین منظره، که در یک خیابان نوساز نمایش غیرمنتظره‌ای به نظر می‌آید، در محیط خود تقریبا عظمت و شکوه خاص دارد.

این دوران عزاداری برای شهدای دین به هیچ وجه منحصر به شهر یزد نیست، بلکه در کلیه دهات و شهرهای ایران مراسمی نظیر آن انجام می‌گیرد. در شهرهایی نظیر تهران و تبریز، که تجدد بیشتر در آن‌ها رخنه کرده و بیش از سایر شهرهای این کشور از آداب و سنن مغرب‌زمین پیروی می‌کنند، با سیاست تمام می‌کوشند تا اندکی از این احساسات را فروکاهند، که هر سال به مناسبت شهادت امام حسین بروز داده می‌شود، و آن را مهار کنند. در اصفهان که دومین یا سومین شهر بزرگ ایران محسوب می‌شود شروع شده است به این‌که مراسم مزبور در بعضی از محل‌ها و نواحی بخصوصی انجام بگیرد. با این همه شرح مجملی که هم‌اکنون از مراسم دهمین روز محرم بیان شد شرح مراسمی بود که سال گذشته در شهر مزبور انجام گرفت. منع کردن کاردینال‌ها از شرکت در یکی از مراسم وابسته به پاپ در کلیسای پترس قدیس (سن پیر) رم سهل‌تر است تا موقوف ساختن این مراسم.

ممکن است مردم مغرب‌زمین با توجه فراوان به این صحنه‌های غیرعادی بنگرند ولی در عین حال از آن فاصله می‌گیرند چون در طی چند سال اخیر است که اتباع انگلستان هنگام برگزاری مراسم ماه محرم آزادانه در کوچه و خیابان آمد و رفت می‌کنند، در حالی که قبل از این کنسول انگلستان از آن‌ها تقاضا می‌کرد که در این ایام در خانه‌ها و باغ‌های خود بمانند...

همچنین با تمام تحولات سریعی که امروز در ایران در شرف انجام گرفتن است از نظر توده مردم که ایمان آن‌ها هنوز متزلزل نشده، مراسم ماه محرم نه فقط یک سنت قدیمی است بلکه یک رسم کاملا مذهبی می‌باشد و آن‌ها نمی‌توانند دخالت یا انتقاد غیرمسلمانان را نسبت به آن تحمل نمایند.

گزارش حیرت‌آور جهانگرد انگلیسی از محرم یزد در اوایل سلطنت رضاشاه

نخل‌گردانی

ماه دوم عزاداری «ماه صفر» نامیده می‌شود. از نظر مسلمین، این ماه مناسب‌ترین موقع برای زیارت قم و کربلا و مشهد است... یزد به معنی لغوی یعنی «قابل ستایش» و «مبارک». در مقایسه با شهرهای بزرگ ایران یزد بیش از اغلب آن‌ها شخصیت خود را حفظ کرده است. مراسم ماه محرم در این شهر با سبکی خاص برگزار می‌شود که با سبک برگزاری مراسم مزبور در شهرای مرکزی و شمال ایران تفاوت دارد. در این شهر مراسم ماه محرم به عنوان نمایش‌هایی نظیر نمایش «مصیبت حضرت مسیح» تلقی نمی‌شود؛ بلکه آن‌ها به ساختن نوع بخصوصی از نخل مبادرت می‌ورزند. مقایسه نخل با درهای اصلی بازار، که آن را در مجاورت آن قرار داده‌اند به هیچ وجه کوچک نیستند، نموداری از اندازه آن به ما می‌دهد. از بالای کاروانسراهایی که در نزدیکی بازار واقع شده و هنوز مورد استفاده است نیز می‌توان نخل را مشاهده کرد. این ساختمان چوبی به هیچ وجه سست نیست. استخوان‌بندی آن از قطعات بزرگ چوب است. انتهای آن به شکل قلب ساخته شده است و نماینده نوعی تابوت است. توضیحاتی که درباره مقصود و منظور آن توسط مردم شهر یزد داده می‌شود قدری مبهم است. هنگام اجرای مراسم از یک طرف این چوب‌بست عظیم تعدادی خنجر می‌آویزند و طرف دیگر را با آیینه و شال‌های گران‌قیمت و پارچه‌های ابریشمی تزیین می‌کنند و با کمک معجزه‌آسای (حضرت معصومه) در خیابان‌ها حرکت می‌دهند... بدیهی است که این چوب‌بست حرکت می‌کند ولی صدها نفر مردی که چهره و بدن آن‌ها از عرق و خون پوشیده شده و برای این‌که افتخار حرکت دادن نخل نصیب آن‌ها بشود در یک روز گرم و خفقان‌آور آن را حمل می‌کنند در این معجزه بی‌اثر نیستند.

ورود فرنگی‌ها ممنوع!

احساسات مذهبی در شهر یزد خیلی جدی‌تر از اغلب شهرهای ایران است. قبل از ماه محرم مجالس وعظ و روضه‌خوانی در بازارها برپا می‌شود و در طی برگزاری این مراسم از ورود فرنگی‌ها به نواحی بخصوصی ممانعت به عمل می‌آید. این مجالس وعظ و روضه‌خوانی احساسات مذهبی مردم را تحریک می‌کند و موجب می‌شود که آن‌ها در لحظه‌ای از هیجان و بی‌خودی، خود را زنجیر بزنند. یکی از وقایعی که در مراسم ماه محرم کلیه شهرهای و نقاط ایران به معرض نمایش گذاشته می‌شود به قرار ذیل است:

گفته می‌شود که هنگام وقوع واقعه کربلا یک سفیر فرنگی شفاعت شهید مقدس را کرد. به یادبود این اتفاق یک نفر ایرانی به جامه‌ای که از نظر مسلمین لباس انگلیسی است، ملبس می‌شود و برای نشان دادن مراتب قدردانی شیعیان در مقابل این کار خیر، نقش مهمی را در این مراسم عهده‌دار می‌گردد. از نظر مردم مغرب‌زمین جامه این شخص بسیار بی‌تناسب است ولی از نظر ایرانیان وی نقش مهمی را عهده‌دار می‌باشد. در ابتدا یک زین ساخت انگلستان را برای این سوار به وام می‌گرفتند ولی سال گذشته در اصفهان او را سوار اتومبیلی کردند و برای این‌که سر و وضع هنرپیشه را با وضع معمول روز سازگار کنند، و از این حیث تماشاگران را بیشتر تحت تاثیر قرار دهند، یک دست لباس کهنه مخصوص شب به او پوشانیدند و یک کلاه حصیر بر سرش گذاشتند. وی در حالی که ایستاده بود به تماشاگران تعظیم کرد و از پشت دوربین مخصوص اپرا آن‌ها را نگاه کرد و برای کار خیری که انجام داده بود مورد تحسین فراوان واقع شد. چنین به نظر می‌رسد که هنگام اجرای این مراسم احساسات ضد فرنگی وجود ندارد بلکه احساسات ضد سنی بیشتر است.

شب بخصوصی برای سوزاندن پیکر عمر غاصب اختصاص داده می‌شود. در این شب، ازدحام مردم به حدی است که عده‌ای از آن‌ها زیر دست و پا له می‌شوند. برای تکمیل چنین صحنه‌های مردی در پوست ببر ظاهر می‌شود تا کودکان شهید را آزار دهد. سرهای خون‌آلود را که از موم ساخته‌اند در داخل جعبه آیینه‌ قرار می‌دهند. به کودکان گرسنه غذا نشان می‌دهند و آن‌ها را دعوت به خوردن می‌کنند و بعد آن را از آن‌ها می‌گیرند. جسد امام حسین (ع) را نیز از موم می‌سازند ولی دست‌ها و پاها را کمتر نشان می‌دهند. برای این‌که صحنه کاملا شبیه صحنه واقعی شهادت شود همه‌جا خون به چشم می‌خورد. در این لحظات جذبه و شیفتگی و تعصب و هیجان واقعی مذهبی، برخورد مردم نسبت به خارجیان هرچه باشد می‌توان گفت که برای اینان رعایت حزم و احتیاط از شجاعت بهتر است.

منبع: سفرنامه فرد ریچاردز، ترجمه مهین‌دخت صبا، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ۲، ۱۳۷۹، صص ۲۴۳-۲۳۵

کد خبر 2092955

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =