اهل نظر خوب می دانند توسعه نامتوازن یعنی چه. خوب می دانند نمی توان در پزشکی و المپیادهای علمی و نانوتکنولوژی مدعی بود اما در حوزه ارتباطات از فقیرترین کشورهای جهان سومی نیز عقب مانده تر. شمارا به خدا این حرف ها را بخوانید و تامل کنید که چرا وزیرارتباطات یک کشور باید در جمع نمایندگان چنین بدیهیاتی را بر زبان بیاورد:
محدودیت اینترنتی نباید به ناامیدی جوانان و مهاجرت نخبگان منجر شود
ارتباط با اینترنت جهانی از مولفه های ضروری شبکه ملی اطلاعات است
نمی توان با فناوری مقابله کور کرد
تاثیر 30 درصدی فیلترشکن ها در افت کیفیت شبکه
یعنی واقعا این نکته که نمی توان بافناوری مقابله کور کرد و یا ارتباط با اینترنت جهانی امری ضروری است، سخنی است که باید در صحن علنی مجلس بر زبان آورد؟ اگر این حرف ها را در خبرگزاری های رسمی نمی خواندم گمان می کردم مردی از کشوری توسعه یافته در جمع مردمانی از یک قبیله بدوی که هیچ تصوری از تکنولوژی ندارند دارد این حرف ها را بر زبان می آورد تا آن ها را با لزوم تن دادن به دنیای امروز آشنا کند. شوخی نمی کنم. این حرف ها شاید در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد قابل درک بود اما امروزه خنده دار به نظر می رسد. در همان زمان ها بود که یک روز آقای هاشمی رفسنجانی به نماز جمعه آمد تا به مردم توضیح بدهد مترو چه فوایدی دارد، چرا که بخشی از مردم تحت تاثیر القائات نیروهای افراطی ضدتوسعه گمان می کردند مترو چیزی است تجملاتی و اشرافی و مصداق تام و تمام غربزدگی و جز آن که پول مملکت را به هبا و هدر دهد هیچ حاصل دیگری ندارد.
شنیدن حرف های آن روز آقای هاشمی شاید امروزه خنده دار به نظر برسد اما تا حدودی قابل درک است. یعنی وقتی می شنویم که در چه زمانی آن حرف ها زده شده و مردم آن روزگار هنوز تصوری از مترو نداشتند می توانیم لزوم آن حرف ها را بفهمیم. اما در زمانه ای که هر کودکی پیش از آن که زبان باز کند با گوشی های هوشمند سر و کار پیدا می کند و زیستن در جهان بدون اینترنت برای عموم مردم امری است غیرقابل تصور؛ شنیدن سخنان وزیر ارتباطات به شدت مایوس کننده است. آن هم در جمع کسانی که خودشان را نماینده مردم ایران می دانند. البته همین سخنان نشان می دهد که آقای هاشمی در چه مخمصه عجیبی گرفتار شده است. گویی در کشوری قبول مسئولیت کرده که قرار است تازه موبایل و اینترنت در آن وارد شود و او پیش از هر کاری ابتدا به ساکن باید پیرمردان قبیله را متقاعد کند که این ابزار خیلی هم چیز خطرناکی نیست و چه بسا ممکن است به درد آن ها و فردای مملکت هم بخورد. به همین دشواری. حالا فکر کنید در چنین فضایی من و شما انتظار داریم که نه تنها اینترنت پرُ سرعت داشته باشیم بلکه فیلترینگ هم برود پی کارش. با چنین زعمایی معلوم است که آدمیزاد از رونق ملک ناامید می شود. چاره چیست؟ هیچ. به قول بابا طاهر: نشینم تا دگر دوران بگردد. دوران می گردد؟ بله. چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند. تازه نقل است که گاهی با وجود زعمایی که نمی خواهند صدای تغییر زمانه را بشنوند دوران خیلی زودتر از آن چه تصورش را می کنید می گردد. حالا خود دانید.
نظر شما