به گزارش خبرآنلاین، در طول دوران جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق، ۳۶ کشور از این رژیم پشتیبانی کردند که این پشتیبانی در اواخر جنگ بیشتر شده بود. بنا بر اسناد موجود و به اعتراف فرماندهان جنگ، عراق در شهریور۵۹ با بضاعت ۴۰۰ هواپیما و ۱۲ لشکر به ما حمله کرد و در طول سالهای دفاع مقدس با حمله رزمندگان این توانمندی کم شد اما دشمن سال ۶۷ با ۷۰۰ هواپیمای اهدایی به روز دنیا و سازماندهی ۵۶ لشکر به جبهههای ما حمله کرد.
بنابر روایت فارس، اواخر جنگ دشمن روزی را برای حمله انتخاب کرد که حرارت آفتاب مرگبار بود. گرمای بالای ۵۰ درجه بیابان فکه، هر کسی را زمینگیر میکرد و دشمن در سایه خودروهای زره پوش و کولردار اهدایی اربابانش به جوانان بیتجهیزات ما حملهور شد.
هوا روشن بود که دشمن با بمباران وسیع مواضع ما عملیات زمینی خود را آغاز کرد و رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی مردانه ایستادند. با بالا آمدن کامل آفتاب و حرارت زمین و آسمان، آتشبار هر دو طرف و مضافا غلبه تشنگی، توان و قوت جسمی رزمندگانمان را گرفت و عدم پشتیبانی به موقع از رزمندگان برگ تلخی از تاریخ کشور را رقم زد. عدهای از رزمندگان در نبرد جانانه با دشمن شهید شدند و پیکرهاشان در بیابان گم شد و ماهها بعد از طریق تفحص شهدا پیدا شد. عدهای هم در عقبنشینی از مهلکه نبرد در بیابانها از شدت تشنگی بر زمین افتادند و یا به دست دشمن اسیر شدند.
در این شرایط نفسگیر در ۲۷ تیرماه ۶۷، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی امام پذیرفته شد. قطعنامهای که امام خمینی(ره) پذیرش آن را به «سرکشیدن جام زهرآلود» تشبیه و آن ایام را با عنوان «روزهای تلخ» یاد کرد. پذیرش ایران به معنای آتشبس بود اما عراق همچنان به حمله ها و دستاندازیهای خود ادامه میداد.
فقط ۴ روز از پذیرش قطعنامه گذشته بود که دشمن با همه توان جنگی اهدایی از سوی استکبار از جنوب و غرب کشور به خاک ما حمله کرد اما این بار با دفاع جانانه رزمندگان و رهبری امام خمینی(ره) بعثیها مجبور به عقبنشینی شدند.
از سمت راست سردار حاجاحمد کاظمی، سردار قاسم سلیمانی، سردار زاهدی
در این حمله دشمن، لشکر خط شکن ۱۴ امام حسین (ع) مأمور شد تا از محدوده خرمشهر دفاع کند. محمودی از نیروهای لشکر ۱۴ امام حسین(ع) درباره حمله رژیم بعث عراق بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در تیرماه ۱۳۶۷ اینگونه روایت میکند:
«عقب بودیم و در حال خواندن دعا و زیارت عاشورا که یک ماشین از سمت مرز، رسید. راننده سراسیمه بود و نگران. گفت عراقیها دوباره حمله کردند، تعدادشان هم بالاست، باید سریع نیرو ببریم. با تعجب گفتیم: عراقیها؟! آتش بس را نقض کردند؟ کجا هستند؟ چند نفرند؟ اوضاع چطوره؟ او هم با عجله گفت: فقط سوار بشوید که اوضاع خیلی خرابه و همین قدر بدانید که حاجعلی و حاجاحمد [سردار شهید محمدرضا زاهدی که نام دیگرش حاجعلی بود. او فرماندهی لشکر۱۴ امام حسین (ع) را بر عهده داشت.
سردار شهید حاج احمد کاظمی فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف را بر عهده داشت.] خودشان آرپیجی دست گرفتند و دارند تانک میزنند. حاج علی و حاج احمد میگفتند: عراقیها (بعثیها) باید از روی جنازه ما رد بشوند تا بتوانند به خرمشهر برسند.
تا رسیدیم به منطقه دیدم که حاجعلی [محمدرضا] زاهدی و حاج احمد کاظمی از بس گلوله آرپیجی شلیک کرده بودند، صورتهایشان از دوده سیاه شده و از گوشهاشون مایعی جاری شده بود. حدود ۲۴ ساعت مقاومت کردیم تا نیروهای کمکی رسیدند و تلاش دشمن بیاثر و خطر رفع شد.»
2323
نظر شما