آغاز مرثیه‌سرایی وصال با توصیه حضرت زهرا(س)

 در خواب، فاطمه زهرا(س) به او گفت: «مرثیه را از حسنم شروع کن، او خیلی مظلوم است»؛ اینگونه شد که وصال شیرازی، شاعر نابغه و خوشنویس شیراز، با چشمانی کم‌سو و دلی پُر سوز، مرثیه‌سرایی برای امام حسن مجتبی(ع) را آغاز کرد؛ آغازی که به گفته خودش، نوری تازه در جان و چشمش دمید.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، میرزا محمد شفیع شیرازی متخلص به «وصال» متولد سال ۱۱۹۲ یا ۱۱۹۳ هجری قمری در شیراز که در یک خانواده محترم شیرازی در زمان سلطنت کریم خان زند، بزرگ شد و نزد دانشمندان آن دیار، علوم متداول زمانش و همچنین انواع خط را فرا گرفت.

بنابر روایت حوزه، وصال فرزند محمد اسماعیل شیرازی، جدش میرزا شفیع دبیر نادرشاه و جد سومش در زمان سلسله صفویه عامل گرمسیرات فارس بود. زمانی که فتحعلی شاه به شیراز سفر کرد، قرآنی که وصال شیرازی به هفت نوع خط نوشته بود و از هنر فراوانی در تذهیب و تجلید آن استفاده کرده بود را به شاه هدیه داد که نزد شاه، ارزش بسیاری داشت.

مهم‌ترین اثر به جا مانده از وصال شیرازی، دیوان اشعار او است که نزدیک به سی هزار بیت شعر در دل دارد. برخی معتقدند که وصال در مرثیه سرایی از تمامی شعرا گوی سبقت را ربود.

از سروده‌های وی دیوان شعر و مثنوی «بزم وصال» است و اتمام مثنوی «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی است که ناتمام مانده بود. او همچنین «اطواق الذهب» اثر زمخشری را به فارسی ترجمه کرده‌است.

وصال شیرازی در ۶۵ سالگی یعنی در سال ۱۲۶۲ هجری قمری از دنیا رفت و در حرم مطهر شاهچراغ در کنار مزار مرادش «میرزای سکوت» به خاک سپرده شد.

ماجرای مرثیه وصال برای امام حسن مجتبی علیه‌السلام

وصال علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه ۶۷ قرآن به خط زیبای خود نوشته است.

بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت نبی اکرم محمّد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می شود.

شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین و حسن مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفا دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.

صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:

از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد

آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد

نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد.

آن گاه اضافه کرد:

خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت

دل را تهی زخون دل چند ساله کرد

نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام

عمریش روزگار همین در پیاله کرد

نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش

ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد

زینب درید معجر و آه از جگر کشید

کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد

هر خواهری که بود روان کرد سیل خون

هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد

یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت

آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت

منابع:

کتاب گلشن وصال شیرازی

پایگاه ادبی گنجور

کد خبر 2097576

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار