تینا مزدکی_در شرایطی که شرکتهای فناوری در سیلیکون ولی برای جذب پژوهشگران هوش مصنوعی به رقابتی بیسابقه رسیدهاند، دستمزدهای عجیبوغریبی پرداخت میکنند که حتی بزرگترین دستاوردهای علمی قرن بیستم را نیز کماهمیت جلوه میدهد. مثلاً متا اخیراً به یک پژوهشگر ۲۴ ساله به نام مت دایتکه پیشنهادی ۲۵۰ میلیون دلار طی چهار سال ارائه کرده است؛ یعنی این پژوهشگر به طور متوسط سالی ۶۲.۵ میلیون دلار و حتی در سال اول شاید ۱۰۰ میلیون دلار دریافت کند. این رقم رکورد تاریخی پرداخت دستمزد در حوزه علم و فناوری را شکسته است.
روزنامه نیویورک تایمز گزارش داده است که دایتکه یکی از بنیانگذاران استارتاپی به نام Vercept بوده و پیشتر در مؤسسه آلن روی توسعه سامانه مولتیمودال Molmo هوش مصنوعی کار کرده است؛ سیستمی که همزمان با تصاویر، صدا و متن سروکار دارد و دقیقاً همان فناوریای است که متا در تلاش برای توسعه آن است. اما او تنها نیست؛ گفته میشود مارک زاکربرگ، مدیرعامل متا، به مهندس هوش مصنوعی دیگری نیز پیشنهادی معادل یک میلیارد دلار داده که در چند سال پرداخت خواهد شد.
چرا این مبالغ اینقدر نجومی شدهاند؟
پاسخ این پرسش در نتیجه رقابت برای خلق هوش مصنوعی عمومی (AGI) یا هوش فراتر از انسان نهفته است؛ ماشینهایی که قادرند وظایف ذهنی انسانی را در سطحی برابر یا فراتر از انسان انجام دهند. متا، گوگل، OpenAI و دیگران باور دارند کسی که این قله را نخستین بار فتح کند، بازارهایی به ارزش تریلیونها دلار را در اختیار خواهد گرفت. هرچند این چشمانداز هنوز سوالبرانگیز است، اما همین رقابت دستمزدها را به سطحی بیسابقه رسانده است.
برای درک بهتر این اعداد، به تاریخ جهان نگاهی میاندازیم؛ رابرت اوپنهایمر، رهبر پروژه منهتن که به ساخت بمب اتم انجامید، در سال ۱۹۴۳ سالی حدود ۱۰ هزار دلار حقوق میگرفت. اگر این رقم را با تورم امروز مقایسه کنیم، حدود ۱۹۰ هزار دلار میشود که تقریباً برابر حقوق یک مهندس نرمافزار ارشد امروز است. دایتکه ۲۴ ساله که اخیراً از برنامه دکترا انصراف داده، حدود ۳۲۷ برابر حقوق اوپنهایمر را در همان زمان دریافت خواهد کرد.
حتی دستمزد ورزشکاران برتر هم با این ارقام قابل مقایسه نیستند. قرارداد چهار ساله استیفن کری با گلدن استیت واریرز، ۳۵ میلیون دلار کمتر از قرارداد دایتکه با متاست؛ با این حال کریستیانو رونالدو، ستاره فوتبال، امسال حدود ۲۷۵ میلیون دلار درآمد خواهد داشت که در نوع خود رکورد محسوب میشود. این موضوع باعث شده تا بازار جذب استعدادهای هوش مصنوعی به نوعی با لیگ NBA مقایسه شود، با این تفاوت که پژوهشگران هوش مصنوعی بیشتر از ستارگان NBA پول میگیرند.
مسابقه برای «هوش فراتر از انسان»
مارک زاکربرگ اخیراً به سرمایهگذاران گفته که متا قصد دارد همچنان میلیاردها دلار برای جذب استعدادهای هوش مصنوعی هزینه کند، چون معتقد است هوش مصنوعی عمومی همه جنبههای فعالیت شرکت را متحول خواهد کرد. در نامهای باز، او این فناوری را آغازگر دورهای نوین از توانمندسازی فردی توصیف کرد، هرچند تعریفی روشن از هوش فراتر از انسان ارائه نکرد.
این موضوع دلیلی است بر این که شرکتها پژوهشگران هوش مصنوعی را نه فقط به عنوان متخصصانی با حقوق بالا، بلکه به عنوان داراییهایی جایگزینناپذیر میبینند. اگر این پیشبینیها درست باشد، شرکتی که نخستین هوش مصنوعی عمومی را بسازد، نه فقط محصول بهتری دارد، بلکه فناوریای در دست دارد که میتواند محصولات بیپایان جدید خلق کند، میلیونها شغل دانشبنیان را خودکار کند و اقتصاد جهانی را دگرگون سازد. شرکتی که چنین فناوریای را کنترل کند، میتواند ثروتمندترین شرکت تاریخ شود.
مقایسه با دوران گذشته
حتی بالاترین حقوقها در دوران طلایی تکنولوژی هم قابل مقایسه با این دستمزدها نیستند. توماس واتسون، مدیرعامل افسانهای IBM در ۱۹۴۱، سالی ۵۱۷ هزار دلار دریافت میکرد که معادل تقریبی ۱۱.۸ میلیون دلار امروز است. اما حقوق امروزی یک پژوهشگر هوش مصنوعی بیش از پنج برابر بالاتر از حقوق او در اوج دوران فعالیتش است، با اینکه واتسون یکی از قدرتمندترین شرکتهای فناوری قرن بیستم را ساخته بود.
این تفاوت وقتی چشمگیرتر میشود که به طبیعت همکاری در دستاوردهای علمی گذشته نگاه کنیم. در دوران طلایی آزمایشگاه بل، جایی که ترانزیستور و نظریه اطلاعات توسعه یافت، مدیر آزمایشگاه حدود ۱۲ برابر حقوق پایینترین کارگر حقوق میگرفت. کلود شنن، پایهگذار نظریه اطلاعات، دستمزدی معمولی میگرفت در حالی که پایههای ارتباطات مدرن را پایهریزی میکرد.
گروه «هشت خائن» که از ویلیام شاکلی جدا شدند و شرکت Fairchild Semiconductor را تأسیس کردند، مالکیت تنها ۸۰۰ سهم از ۱۳۲۵ سهم شرکت را تقسیم کردند. سرمایه اولیه ۱.۳۸ میلیون دلار آنها (حدود ۱۶ میلیون دلار امروز) چیزی در برابر دستمزد یک پژوهشگر هوش مصنوعی امروز نیست.
حتی حقوقهای دوران مسابقه فضایی هم کمتر بود
برنامه آپولو نمونه دیگری برای مقایسه است. نیل آرمسترانگ، نخستین انسانی که روی ماه قدم گذاشت، سالی حدود ۲۷ هزار دلار میگرفت، معادل تقریبی ۲۴۴ هزار دلار امروز. همتیمیهایش باز آلدرین و مایکل کالینز حتی کمتر و به ترتیب حدود ۱۶۸ و ۱۵۵ هزار دلار معادل امروز حقوق میگرفتند. فضانوردان فعلی ناسا سالی حدود ۱۰۵ تا ۱۶۱ هزار دلار حقوق دارند.
مهندسینی که راکتها و سیستم کنترل مأموریت آپولو را طراحی کردند هم حقوقی بسیار کمتر نسبت به استانداردهای امروز داشتند. گزارشی از ناسا در سال ۱۹۷۰ نشان میدهد در سال ۱۹۶۶ مهندسی تازهکار سالیانه بین ۸۵۰۰ تا ۱۰ هزار دلار میگرفت که معادل امروز چیزی حدود ۸۵ تا ۹۹ هزار دلار بوده است. مهندسی با ۱۰ سال تجربه حدود ۱۷ هزار دلار، برابر با ۱۶۹ هزار دلار امروز دریافت میکرد و در نهایت بالاترین حقوق به مهندسی برجسته با ۲۰ سال سابقه کار تعلق داشت که سالیانه حدود ۲۷۸ هزار دلار میگرفت و حالا دایتکه، با چند روز کار کردن به این دستمزد میرسد.
چرا بازار استعداد هوش مصنوعی متفاوت است؟
این اولین بار نیست که استعدادهای فنی دستمزدهای بالا میگیرند. در سال ۲۰۱۲، سه پژوهشگر دانشگاه تورنتو پس از انتشار پژوهشهایی، خودشان را با قیمت ۴۴ میلیون دلار ، یعنی حدود ۶۳ میلیون دلار امروز به گوگل فروختند. در سال ۲۰۱۴، مدیر مایکروسافت حقوق پژوهشگران هوش مصنوعی را با قراردادهای کوارتربکهای NFL مقایسه کرد. اما دستمزدهای امروز حتی از آنها هم فراتر رفتهاند.
چند عامل این انفجار دستمزدی بیسابقه را توضیح میدهد، ما وارد دورهای از تمرکز ثروت صنعتی شدهایم که از زمان عصر طلایی قرن نوزدهم دیده نشده بود. برخلاف پروژههای علمی گذشته، امروز چند شرکت چندتریلیون دلاری برای جذب گروه کوچکی از پژوهشگران بسیار تخصصی با هم رقابت میکنند. تنها تعداد محدودی پژوهشگر توانایی کار روی پیشرفتهترین سامانههای هوش مصنوعی، به ویژه در حوزههایی مثل هوش مصنوعی مولتیمودال، را دارند. علاوه بر این در سالهای اخیر هیجان و تبلیغات بسیار زیادی در خصوص هوش مصنوعی دیده میشود و همه به عنوان پدیده بزرگی در آینده از آن یاد میکنند.
هزینه این پروژهها نیز اساساً متفاوت است. هزینه کل پروژه منهتن حدود ۱.۹ میلیارد دلار، معادل با ۳۴ میلیارد دلار امروز بود، اما متا سالی دهها میلیارد دلار صرف زیرساخت هوش مصنوعی میکند. برای شرکتی با ارزش حدود دو تریلیون دلار، رسیدن به هوش مصنوعی عمومی سودی فراتر از مبلغ دریافتی دایتکه دارد. حتی یکی از مدیران به نیویورک تایمز گفته است: «اگر من جای زاکربرگ بودم و سالی ۸۰ میلیارد دلار صرف سرمایهگذاری میکردم، آیا ارزش ندارد چند میلیارد بیشتر بدهم تا تیمی درجه یک جهانی را جذب کنم؟ پاسخ قطعاً مثبت است.»
بازار رقابتی و زندگی خصوصی پژوهشگران
پژوهشگران جوان گروههای خصوصی در Slack و Discord دارند تا جزئیات پیشنهادها و استراتژیهای مذاکره را با هم به اشتراک بگذارند. برخی حتی نمایندگان غیررسمی استخدام میکنند. شرکتها نه تنها پول و سهام کلان پیشنهاد میکنند، بلکه منابع محاسباتی نیز در اختیارشان میگذارند. نیویورک تایمز گزارش داده برخی از این پژوهشگران وعده دسترسی به ۳۰ هزار GPU (تراشههای تخصصی لازم برای توسعه هوش مصنوعی) دریافت کردهاند.
شرکتها باور دارند وارد مسابقهای شدهاند که برنده آن میتواند تمدن را دگرگون کند. برخلاف پروژههای محدود و مشخص مانند منهتن یا آپولو، مسابقه هوش مصنوعی محدودیت مشخصی ندارد. ماشینی که بتواند با هوش انسان برابر شود، میتواند خود را بهبود بخشد و انفجار هوشمندی ایجاد کند؛ پدیدهای که اگر واقعاً به وقوع بپیوندد میتواند اکتشافات پیدرپی به همراه داشته باشد.
حتی اگر شرکتها به دنبال جایگزین نهایی نیروی کار انسان باشند یا صرفاً هیجان این فناوری را داشته باشند، ما اکنون بسیار دورتر از زمانی هستیم که نیل آرمسترانگ روزانه برای قدم گذاشتن روی ماه تنها ۸ دلار، یعنی حدود ۷۰ دلار امروز پس از کسر هزینههای اقامت ناسا در فضاپیما دریافت میکرد.
پس از پذیرفتن پیشنهاد متا، کیانا احسانی، همبنیانگذار Vercept، در یکی از شبکههای اجتماعی با شوخی نوشت:«منتظر پیوستن به مت در جزیره خصوصیاش در سال آینده هستیم.»
منبع: arstechnica
۲۲۷۳۲۳
نظر شما