به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در میانه تابستان ۱۳۵۹ و در یکی از حساسترین مقاطع انقلاب اسلامی، مهندس مهدی بازرگان با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به امام خمینی، ضمن دفاع از عملکرد دولت موقت و رد اتهام «مسامحه» در مدیریت اوایل انقلاب، فضای تندروانه، کارشکنی گروهها و فشارهای انقلابی به دولت موقت را موجب اخلال در کار دولت خود در دوران نخستوزیریاش دانست. این نامه در پاسخ به سخنرانی ۲۹ تیر امام نوشته شده بود که ایشان طی آن خود را مورد نقد قرار داده بودند که در انتخاب دولت موقت انقلابی عمل نکرده و نخستوزیر قاطعی را انتخاب نکرده بودند. در ادامه مشروح نامه مهندس بازرگان در پاسخ به بیانات امام را که روزنامه اطلاعات روز دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۵۹ منتشر کرد، میخوانید:
حضور محترم رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آیتالله العظمی امام خمینی دامت برکاته
در سخنرانی ۲۹ تیرماه با بزرگواری متواضعانهای فرمودید: «من هر روزی که از این انقلاب میگذرد بیشتر توجه به این معنی پیدا میکنم که ملت انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر و در هردو جهت در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم. مردم همانطور که میدانید ریختند در خیابانها و این جرثومه فساد را بیرون کردند و به پیروزی نسبی رسیدند. وقتی که امر دست ماها افتاد هیچکدام انقلابی عمل نکردیم و اگر چنانچه ما تجربه داشتیم یعنی یک انقلابی کرده بودیم، اینطور عمل نمیکردیم. ما با بیتجربگی این انقلاب را ایجاد کردیم. یعنی ملت کرد و ما با بیتجربگی آن کارهای انقلابی که باید در اول انقلاب بشود با مسامحه گذراندیم و آن مسامحه موجب شد که این گرفتاریها را تا حال پیدا کردیم و از این به بعد هم داریم مگر اینکه انقلابی جبران کنیم... لهذا از اول که ما به حسب الزامی که من تصور میکردم دولت موقت را قرار دادیم، خطا کردیم، از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد، قاطع باشد، بتواند مملکت را اداره کند نه یک دولتی که بتواند اداره کند، منتها ما آن وقت فردی را نداشتیم که بتوانیم. آشنا نبودیم بتوانیم انتخاب کنیم. انتخاب شد و خطا شد...»
به نظر اینجانب نهتنها در آن زمان مسامحهای و خطایی از ناحیه آن جناب رخ نداده است بلکه وقتی سرگذشت جستوجو و گزینش مسئول دولت موقت را از خاطر میگذرانیم هم عمل رهبر عالیقدر از روی بصیرت و تجربت و مشورت صورت گرفته، اختیار و اشعار کامل از هر جهت داشتهاند و هم از ناحیه بنده اعلام موضع و اتمام حجت همراه با پیشبینیهای لازم انجام گردیده جای هیچگونه ابهام و اغوا یا ایراد بعدی وجود نداشته است و آنچه حملات و اعتراضات بیاساس از چپ و راست باریدن گرفته ناحق و ناجوانمردانه است.
شاهد قضیه فرمان تاریخی ۱۵ بهمن ۵۷ است که در شرایط روز نه کسی را مناسب آن ماموریت خطیر مییافتید و نه کسی جرأت قبول آن را داشت و در مقدمه آن چنین آمده است: «بنا به پیشنهاد شورای انقلاب... به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم جنابعالی را... مامور تشکیل دولت موقت مینمایم...»
از طرف دیگر یقینا به خاطر دارید که قبل از اعلام قبولی خود با اشاره به نوشتهها و گفتهها و مشاغلی که عهدهدار بودهام و برای شخص امام و آقایان اعضای شورای انقلاب شناختهشده و روشن بود، بر این نکته تکیه کردم که معتقد به نظم و اصول و شیوههای منطقی و تدریجی میباشم، و آقایان با علم و قبول رویهای که در گذشته داشتهام و در آینده تغییر نخواهم داد مرا به این سمت معرفی و منصوب میفرمایید.
در متن فرمان که به وسیله اعضای شورا تنظیم و به دست مبارک توشیح شد برنامه دولت موقت را مرحله به مرحله ترسیم فرموده بودید: ترتیب اداره امور مملکت، انجام رفراندوم، تهیه قانون اساسی، تشکیل مجلس موسسان و بالاخره انتخاب مجلس نمایندگان. همچنین شفاها برای انتخاب وزرا شرایطی تعیین فرمودید و در پایان فرمان از کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت خواهان همکاری کامل و رعایت انضباط برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور شده بودید. وزرایی هم که معرفی شدند مورد تصویب شورای انقلاب و تایید آنجناب قرار گرفتند.
اجازه میخواهم بگویم کسی حق نداشت و حق ندارد تحت عنوان گام به گام یا وصله ناروای سازشکار گلایه و اعتراض و اعلام تقصیر به بنده و به دولت موقت بنماید.
منظور آنکه مسامحه یا غفلت و خدای نکرده تقصیر از طرف امام رخ نداده است، و از طرف اینجانب نیز در سخنرانی عمومی ۲۰ بهمن ماه در دانشگاه تهران که با حضور و تایید آقایان اعضای شورای انقلاب خطاب به ملت ایران کردم علاوه بر اعلام مراحل تدریجی برنامه صریحا و مشروحا عمده مشکلات بعدی و عدم امکان تامین فوری نظریات و انتظارات را گوشزد کردم و اضافه نمودم که پیدا کردن افراد صددرصد مومن صالح میسر نیست و تنها تعهد از بابت خود و کابینه آینده، انتخاب افرادی با حسن نیت و فعال است که گمان نمیکنم هیچ آدم با انصاف منکر آن بوده باشد.
رویه فوق یعنی در میان گذاردن صمیمانه و صادقانه مسائل و مشکلات و خواستهها با مردم ایران در پیامهای تلویزیونی دو سه هفته یک بار ادامه داشته نه چیزی را پردهپوشی میکردم و نه (تا آنجا که به خاطر دارم) شخص امام و یا هیچ مقامی نسبت به آن اظهارات و تصمیمات دولت ایرادی ابراز میکردند.
آنچه در آغاز کار از هر طرف حکمفرما بود اعتماد و تفاهم و توافق بود و چیزی که مطرح نبود و ضرورت و فوریتی برای آن احساس نمیشد انقلابی عمل کردن به مفهوم ضربت و خشونت و شدت بود. ضمن آنکه همگی معتقد و علاقمند و موظف به اسلام و ایران و انقلاب بودیم.
عقل و منطق نیز حکم میکرد که انتقال مملکت از نظام استبدادی ۲۵۰۰ ساله و استیلای خارجی ۲۵۰ ساله به نظام جمهوری اسلامی با متانت و استحکام در سایه قانون و مقررات مصوب و قدرت مجهز انجام شود. پس از بیرون کردن شاه و کوتاه کردن دست ابرقدرتها از سر دولت، نیازی به دستپاچگی و آشفتگی نبود و سازندگی با آشفتگی و خصومت سازگاری نداشت.
از طرف امام نیز آنچه در مصاحبههای قبل و بعد از ورود به ایران اعلام شده بود احترام به آزادی و حقوق کلیه افراد و گروهها در حدود قانون و عدالت تا حد عدم مزاحمت و سلب امنیت بود. همچنین در مورد کشورهای خارجی تصریح فرموده بودند که به شرط عدم دخالت آنها در امور و رعایت حقوق متقابل، خواهان برقراری روابط اقتصادی و سیاسی معقول هستیم.
رهنمود فوق که در ملاقاتهای حضوری نیز تکرار میگردید ملاک عمل دولت موقت در روابط خارجی بود. این اعتماد و تایید امام نسبت به دولت موقت در نه ماه خدمت ادامه داشت و هیچگاه نخواستید، با آنکه دولت استعفایش را در اختیارتان گذارده بود شخص یا دولت دیگری را تعیین فرمایید. حتی پس از استعفای ۱۴ آبانماه ۵۸ در فرمانی که به عنوان شورای انقلاب صادر فرمودید زحمات طاقتفرسای اینجانب مورد تقدیر قرار گرفته بود.
با عرض مراتب فوق، اجازه میخواهم بگویم کسی حق نداشت و حق ندارد تحت عنوان گام به گام یا وصله ناروای سازشکار گلایه و اعتراض و اعلام تقصیر به بنده و به دولت موقت بنماید.
یکی دو ماهی نمیگذشت و در حالی که جریان امور به طور محسوس رو به بهبود میرفت و امیدواری و حرکت در سراسر کشور به وجود آمده بود علل و عواملی روی داد که مخالف رویه فوق و مانع اجرای برنامههای دولت شدند، و عوامل و عللی نیز پیش آمد که ملت و انقلاب را در مسیر دیگری انداخت.
اولین آوازهای انتقاد و مخالفت علیه دولت و انحراف ملت، از ناحیه گروههایی آغاز شد که مرامشان همواره با آزادی و استقلال و اسلام منافات داشت و به ثمر رسیدن انقلاب «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» قابل قبولشان نبود. آنهایی که کارشان کارشکنی و اخلال است و ایدئولوژیشان تکیه بر تضاد و تعرض و تخریب دارد و کینه بدگمانی و انتقام سکه رایج بازارشان میباشد.
حضرات با آگاهی به اقلیت ناچیز بودن خود چون اجرای قانون و استواری نیروی ملت را به زیان خویش دانسته توفیق نقشههای پیشساختهشان تنها در شرایط ضعف و نابسامانی کشور امکانپذیر بود عجله داشتند که با تحریک مردم برای تحقق فوری خواستهها، با عنوان کردن لغو قراردادها و وابستگیها و با پرتاب تیرهای تهمت و تضعیف برای متصدیان و مامورین، دولت را به کارهای دفاعی و منفی مشغول سازند، احیا و اصلاح ارتش و نیروهای انتظامی را مانع شوند و از به راه افتادن چرخهای اقتصاد و اداره مملکت جلوگیری نمایند. ضمنا حملات و بدگوییهای آنان از متصدیان بیشتر اتهام مزدوری و وابستگی به آمریکا بود و توطئههای فرضی امپریالیسم آمریکا را که برای آنها اصالت دارد و دشمن شماره یک مکتبیشان میباشد پیش میکشیدند. مجاهدین خلق نیز در این رهگذر هماهنگی نشان میدادند.
بعضی از گروههای انقلابی و مسلمان نیز دانسته و ندانسته تحت تاثیر گروههای چپ قرار گرفتند
چیزی که باعث تعجب و تاسف شد اینکه بعضی از گروههای انقلابی و مسلمان نیز دانسته و ندانسته تحت تاثیر گروههای چپ قرار گرفتند. این آقایان برای آنکه در رهبری قشرها عقب نیفتند و بعضی از نیروهای جوان را که همیشه و همه جا در شعاع جذبههای مارکسیسم قرار داشته، عاشق داغی و تیزی یا شدت و قاطعیت و به اصطلاح انقلابی هستند، از چنگ چپیها گرفته به طرف انقلاب (یا حزب) بکشانند، تندتر از آنها خواستند و بلندتر از آنها فریاد زدند. ایجاد اشتهای کاذب در طبقات محروم کردند و انتقامجویی و تجاوزگری را در ادارات و کارخانجات و دهات دامن میزدند، آنچه تراکم و تعجیل در برنامههای انقلابی به دنبال میآورد خرابی موسسات، کمبود محصولات و ضعف و نارضایتی عمومی بود.
در این احوال توده مردم در تهران و شهرستانها به طوری که دائما نشان میدادند بهخوبی متوجه زحمات و خدمات و مشکلات دولت موقت و شخص اینجانب بوده همه جا با آغوش باز و چهره شاد ابراز احساسات میکردند. فقط بعضی از گروههای سیاسی و جوانهای مخلص و هیجانزدههایی که نفس انقلاب برایشان اصل و هدف محسوب میشد روز به روز شوریدهتر و بیحوصله و معترض میگردیدند. ضمن آنکه تمام مطبوعات و اجتماعات در اختیار معترضین بود و رادیو تلویزیون که باید وسیله تفهیم سیاست و تبلیغ برنامههای دولت و پیشرفت کارها باشد و در تمام دولتهای انقلاب چنین است شدیدا علیه ما سمپاشی مینمود. امام چند بار فرمودید که دولت خیلی خدمت میکند عیبش این است که چیزی نمیگوید و تبلیغ نمیکند.
رسانههای گروهی تماما وسایل ضد تبلیغی دولت بودند
حقیقت این بود که رسانههای گروهی تماما وسایل ضد تبلیغی دولت بودند و در جهت اهداف شخصی اقدام مینمودند. امام نیز از این رو که دیکتاتوری پیش نیاید ترجیح داده بودید رادیو تلویزیون در اختیار دولت نباشد.
اما علیرغم تمام موانع و ناهمکاریها و کارشکنیها، دولت موقت علاوه بر آنکه مراحل عمده ماموریت اصلی و اولیه خود را به یاری خدا و پایمردی ملت انجام میداد گامهای زیادی هم با تصویب شورای انقلاب در طرحهای انقلاب برداشت. ازجمله ملی کردن بانکها و گذراندن قوانین مربوط به اراضی موات شهری، احیا و واگذاری اراضی کشاورزی، ملی کردن صنایع بزرگ و حفاظت و توسعه صنایع، افزایش بیسابقه حداقل دستمزد، قانون پاکسازی ادارات، الغای قراردادهای سیاسی و نظامی بزرگ خارجی و تعطیل معاملات زیانبخش عمده مانند نیروگاههای اتمی و غیره.
دولت موقت که گناهی جز اجابت امر رهبری انقلاب و اجرای دستوری که دستش داده بودند نداشت پس از نه ماه تلاش شبانهروزی بیدریغ و بیمنت وقتی خود را محسود و محصور دید و در اثر تعدد مراکز تصمیمگیری و رقابتهای قدرت، راههای خدمت و فعالیت از هرسو به روی او بسته میشد در اول آبانماه ۵۸ به شورای انقلاب هشدار و به محضر امام پیام داد که مشکلات و خطرات تهدیدکننده چنان است که تنها اگر تمام عوامل و مقامات دست به دست داده یکدل و یکجهت کار کنیم میتوان امیدوار به نجات و توفیق بود و چون هشدار و دعوت فوق مفید چندان واقع نشد در ۱۴ آبانماه ۵۸ استعفای خود را با احترام تقدیم و تقاضا نمود کسانی یا مجموعهای را که هماهنگی داشته علیه خود مزاحمت و اختلاف ننمایند مسئول اداره مملکت و پیشبرد انقلاب فرمایند که خوشبختانه مورد موافقت قرار گرفت.
پس از استعفا و ماموریت یافتن شورای انقلاب برای اداره مملکت، ملاحظه فرمودید اکثر وزرا همان منتخبین دولت موقت بوده جز معدودی آقایان تازهنفس، کسان دیگری را نیافتند و اقدامات انقلابی چشمگیری هم بیش از ادامه آنچه ما نموده بودیم نکردند.
وقتی آقای بنیصدر رئیسجمهور شدند در سخنرانیهای خود همان تاکید و توصیههای دولت موقت دایر به رعایت انضباط در کشور، تمرکز قدرت، حمایت از خدمتگزاران، توجه به کارهای تولیدی و فعالیت و سازندگی را به مردم و مقامات مینمودند به طوری که بهزودی از طرف مخالفین متهم به دنبالهروی از بنده شدند.
حقیقت این است که شیوههای عمل و خواستههای دولت موقت اختراع و افتخار شخصی یا ابتکار خاصی نبود، راهی را پیش گرفته بودیم که بدیهی مدیریت و مسئولیت و مصلحت مملکت بود، هر دولت و هر دسته اعم از پیر یا جوان که بخواهند امنیت و حرکت و برکت برقرار سازند و انقلاب و جمهوری اسلامی را به ثمر و استقرار برسانند و ضمنا حسن نیت و درایت داشته باشند همان راهها را پیش خواهند گرفت. مدیریت و مسئولیت یک مسئله است، احساسات و شور و شعار مسئله دیگر.
اما علل و عوامل نوع دوم که قبلا عرض شده بود که ملت و انقلاب را به تغییر مسیر انداخت، مربوط به تحولات انقلاب میباشد و باید به ماههای سوم و چهارم دولت موقت برگردیم.
آن زمان در حالی که مملکت هنوز از جراحات پیروزی انقلاب و ترمیم ضایعات تخلیه طاغوت خلاص نگردیده و توان و نیروی لازم را برای تحرک کسب نکرده بود و دشمنان داخل و خارج در چهار گوشه مملکت درگیری و گرفتاری به وجود میآوردند، ابعاد انقلاب به همت والای امام و پافشاری و حرارت امت از هر طرف وسعت مییافت، علاوه بر اجرای عجولانه برنامههای مالکیت شهری و روستایی و صنعتی، چنین میخواستند که هر صاحب مقام مسئول و مشغول و هر مدیر نیز که در آن زمان مسئولیت یا فعالیت داشته است باید خلع ید شود.
چنین مملکت و دولت که شیرازههای داخلی آن از هم پاشیده بود و تنها امید و اسبابش نهادهای انقلاب یعنی نهالهای تازهروییده بیسلاح و بیتجربه بود به یاری خدا داعیه حمایت از ملتهای مسلمان را پیدا کرد، مدافع مستضعفین جهان، مبارز سرکوبکننده امپریالیسم جهانخوار و صادرکننده انقلاب به همسایگان شد...
حال چرا کسی نخواست و نمیخواهد قبول کند که چنین اقدام خطیر محال است خالی از مشکلات کوهپیکر و صدمات مافوق بشر باشد. وقتی با جسارت و حدت بیسابقه پنجه در پنجه ابرقدرتی چون آمریکا اندازیم چرا نباید لااقل قسمت عمده مسائل و مصائب را ناشی از این جهات و اقدامات دانست و به جای کوبیدن دوستان در جهت وحدت و همدلی عمل نکنیم؟
چون کردی با کلوخانداز پیکار/ حذر کن کاندر آماجش نشستی
وای به حال وقتی که حریف به جای کلوخ و کمان، بمب اتم و قدرت بیپایان یا حیله و وسیلههای کلان در چنته داشته باشد.
چرا صحبت از مسامحه خودتان و متصدیان میفرمایید یا مسائل فرعی و ظواهر جزئی جلوی چشم آمده کوه مشکلات و مسائلی که با آنها روبهرو هستیم در نظر نمیآید؟
شوخی نیست! این انقلاب از همه انقلابهای دنیا و حتی قیام انبیا وسیعتر و شدیدتر است، چه توقعی است که بیدردسر و بیتلفات و بیمشکلات رد شود؟ درست است که عنایت خداوندی و اعجازهایی شامل رهبر انقلاب و ملت بوده است و انشاءالله خواهد بود ولی مفهوم و وعده قرآنی « ولنبلونکم بشی من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الا نفس و الثمرات و بشرالصابرین»، هم سر جای خود هست.
چرا صحبت از مسامحه خودتان و متصدیان میفرمایید یا مسائل فرعی و ظواهر جزئی جلوی چشم آمده کوه مشکلات و مسائلی که با آنها روبهرو هستیم در نظر نمیآید؟ آیا فرصت برای وزرا و مسئولین باقی مانده و میماند که مسامحه کنند؟ این خود ناشکری و دلسرد کردن خدمتگزاران نیست؟ معنای «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» چیست؟
کسانی که بیاطلاع و خارج از گودند، تجاهل میکنند، بهآسانی ایراد میگیرند یا اتهام میزنند و ذهن امام را مشوب میسازد، باید در نظر بگیرند که با دستپاچگی و بیمحابا عمل کردن و اصول و اندازهها را کنار زدن در گفتن و خواستن آسان است ولی تبعات و سردرگمیهایی را به بار آورده و راههای سوءاستفاده و نابسامانیهایی را به وجود میآورد. اگر یک جهت درست شود ده جهت خراب میشود.
برای سبک کردن بارها و تقلیل دشمنیها و نارضاییها، در این سفر دراز دشوار انقلاب بود که مرحوم طالقانی و دکتر سحابی و بنده و بسیار کسان دلسوز سفارش عفو، تاسی به عمل رسول خدا و علی و بسیاری از بزرگان و فاتحین را خدمتتان میکردیم... البته نه درباره عاملین و آمرین و مباشرین قتل غارتگران دست اول و بیتالمال و نه آنکه بعدا غفلت از اعمال و احوالشان شود و مراقبت و کیفر شدید به عمل نیاید. سفارش ما همان چیزی بود که خدا به فرستادهاش میفرمود که « وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» و همان کاری که خدا را به آن سپاس گذاشته میفرمایید «الحمدالله علی عفوه بعد قدرته».
رهبر انقلاب نیز با عفوی که ماهها پس از استعفای دولت موقت نمود، صحت و حق بودن خواسته ما را تایید فرمودند.
به جای تجمع و تالیف گروهها و تقویت و توحید خودمان و تشویق اجابتکنندگان به خدمات که لازمه وحدت و موفقیت است، چه افشاگریها و تهمتپراکنیها و نارواییها و چه سلب حیثیتها و انتقامکشیها به عمل نیامد و به جای سازندگی شیوه «خودویرانگری» در کشور صورت نگرفت!
اینک به جوانانی که قرار است روی کار آیند و زمام امور را به دست بگیرند خوشآمد و خدا قوت میگویم. در برابر مشکلات برای آنان از خداوند متعال آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم در آنچه رضای حق و خیر خلق است توفیق کامل بیابند.
والسلام علی اهل التقوی – مهدی بازرگان
۲۵۹
نظر شما