اگر بخواهیم نگاهی گذرا به متن بیانیه ۷۸ نفر سفرا و دیپلمات های بازنشسته کشورمان داشته باشیم، به نظر من این بیانیه با اشاره به ظرفیتها و چالشهای اساسی ایران، در بُعد داخلی و خارجی، تلاش کرده است شرایطی را که ما امروز در آن قرار داریم تبیین و راهکارهائی برای برون رفت از این وضعیت پیشنهاد کند. این بیانیه صرفاً به مسائل جاری مانند مذاکرات ایران و آمریکا و یا رویدادهای اخیر محدود نمیشود، بلکه ریشه آن را باید در بستر تحولات بزرگتر چند دهه گذشته دید. و آنگونه که در بیانیه آمده سیاست خارجی ایران تحت تأثیر فشارهای خارجی، تحریمهای گسترده، رویدادها و تحولات منطقه ای و بینالمللی، و از سوی دیگر گرفتار محدودیتهای داخلی و تصمیم سازی های غیر منعطف و بعضاً ناهماهنگ، با چالشهای ساختاری و راهبردی مواجه بوده است. کاهش اطمینان سازی با همسایگان و قدرتهای جهانی، حاصل پیام های متناقض، سیاستگذاریهای ناهماهنگ و انباشت تنشها، مجموعاً توان چانه زنی و قدرت دیپلماسی ایران را کاهش داده است.
این بیانیه پس از جنگ ۱۲ روزه صادر شده؛ جنگی که برای نخستینبار، آمریکا و اسرائیل بهصورت هماهنگ اقداماتی مستقیم علیه حکومت و تمامیت ارضی ایران انجام دادند. این اتفاق کوچک نیست و نباید آن را فقط در حد یک حادثه کوتاه مدت دید. ما باید درک عمیقی از این رویداد داشته باشیم. بهویژه که در طول ۲۰ ماه گذشته، از زمان حوادث ۷ اکتبر ۲۰۲۳، تحولات خاورمیانه شتاب گرفته و ضربه قابلتوجهی به بازدارندگی سیاست خارجی ما وارد شده است.
سالها سرمایهگذاری مادی و معنوی در چارچوب دکترین امنیت ملی، باعث شده بود خاورمیانه بهعنوان یکی از حلقههای اصلی بازدارندگی ما عمل کند، و تا حدی هم موفق بود. اما به دلیل اتخاذ رویکردهای خاص در سیاست خارجی و تمرکز بیش از حد بر جنبههای نظامی، بخشی از این ظرفیت را از دست دادهایم.
در چنین شرایطی، ضرورت دارد صدای نخبگان و فرهیختگان جامعه به گوش حکومت و نهادهای حاکمیتی، از جمله دولت، برسد. سیاست خارجی مقولهای تخصصی و نخبگانی است، اما متأسفانه در سالهای اخیر، با برداشت نادرست از مفهوم «سیاست خارجی خیابانی»، این حوزه از مباحث علمی و کارشناسی خالی شده و به شعارهای عمومی و بعضاً سطحی تقلیل یافته است؛ تا جایی که گاهی یک جمله تبلیغاتی میتواند مسیر کلی سیاست خارجی کشور را تحت تأثیر قرار دهد. این رویکرد حتی از نظر رسانهای و تبلیغاتی هم خطرناک است، چه رسد به جنبههای مفهومی و عملی آن برای تدوین استراتژی و تصمیم سازی و تصمیم گیری.
اگر بخواهیم بیانیه حاضر را بطور خلاصه تحلیل محتوا کنیم، ضمن اشاره به ظرفیتها و چالشهای داخلی و خارجی، بر کاستیها و فشارهای موجود در سیاست خارجی و مشکلات ساختاری آن تأکید میکند. همچنین چند صدائی و دخالت نهادهای غیرمسئول در این حوزه را از عوامل تضعیف کارآمدی سیاست خارجی میداند. در عین حال، بیانیه بر اهمیت مؤلفههای قدرت و اقتدار ملی، نقش آنها در بازدارندگی و انسجام داخلی، و ضرورت بازنگری اساسی در رویکردهای پیشین تأکید دارد.
اما به نظر بنده شاید بجای تحلیل محتوای متن به فرا متن توجه کنیم و به پیامی که این بیانیه واجد آنست بپردازیم. به باور نویسندگان بیانیه، حتی سیاست خارجی پیشین نیز در فضای گذشته کارایی چندانی نداشت، چه رسد به امروز که با شرایط و تهدیدات جدیدی مواجه هستیم. ازاینرو، خواستار سیاست خارجی تعاملی، با مؤلفههایی مشخص و مبتنی بر واقعیتهای امروز جهان هستند.
البته باید توجه داشت که بیانیه با نگاه امیدوارانه نوشته شده است و این بخش از مدیران سیاسی کشور که هر یک در ماموریتهای متعدد تجربه گرانسنگی در صحنه روابط دو ، چند جانبه و بین المللی و با هزینه مردم کسب کرده اند امید دارند صدای خود را به گوش حکومت و نهادهای حاکمیتی رسانده باشند و انتظار تغییر در این زمینه داشته باشند. هر بیانیه نتیجه کار جمعی است و طبیعی است که دقیقاً منطبق با دیدگاه همه امضا کنندگان نباشد، اما میتواند فصل مشترک نظرات آنان را منعکس کند. تعداد امضا کنندگان نیز نتیجه اطلاعرسانی در یک حلقه محدود از دیپلماتها بوده و اگر زمان و دامنه اطلاع رسانی گستردهتر میبود، احتمالاً این تعداد بسیار بیشتر میشد. از نظر شکلی و واژه گزینی نیز بیانیه با انتخاب کلمه جسور و جسارت اشاره دارد که سیاست خارجی کشور در اثر نکات برشمرده در فوق دچار محافظه کاری ، بی تصمیمی ، فقدان نو آوری و ابتکار عمل شده است.
در نهایت، همانگونه که در فراز پایانی بیانیه آمده امضاء کنندگان معتقدند سیاست خارجی کشور را با مسئولیت وزارت امور خارجه باید بر پایه تاکید بر حفظ امنیت و توان ملی و اولویت بخشیدن به جایگاه توسعه و پیشرفت، با تعامل سازنده و تاکید بر منافع ملی و عقلانیت راهبردی باز تعریف کرد و نقش مؤثری در حل مشکلات، چالشها و ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان ایفا نمود. لذا این گروه از دیپلماتها که در دل ساختار جمهوری اسلامی پرورش یافتهاند، با نگاهی انتقادی و در عین حال سازنده، در تلاشاند سیاست خارجی کشور را دوباره به مسیر طبیعی و متناسب با جایگاه ژئوپلیتیکی ایران بازگردانند؛ مسیری که بتواند نقش تاریخی و تمدنی ایران را نه با رویکردهای گذشته، بلکه با راهبردهای نوین و واقعبینانه احیا کند.
هدف نهایی، قرار دادن ایران در جایگاهی شایسته از منظر سیاست خارجی، سیاست داخلی، کرامت انسانی و انسجام ملی است؛ جایگاهی که شهروندان کشور بتوانند از حداقل رفاه، آزادی، توسعه و شأنی متناسب با تاریخ و جغرافیای خود برخوردار باشند و منابع مادی و معنوی کشور، بهویژه سرمایه زمان، در مسیر ارتقای جایگاه ایران در منطقه، جهان اسلام و عرصه بینالمللی صرف شود.
دیپلمات بازنشسته و از امضاء کنندگان بیانیه
۲۱۲
نظر شما