یک زنگ خطر شوک‌آور برای اروپا؛ ناسیونالیسم اروپایی احیا می‌شود؟

یک کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای به خبرآنلاین گفت: سند ۲۰۲۵ یک زنگ خطر شوک‌آور برای اروپا و به‌ویژه کشورهایی است که در خط مقدم تقابل با روسیه قرار دارند.این سند تلاش می‌کند نوعی ناسیونالیسم اروپایی را احیا کند

به گزارش خبرآنلاین، سند امنیتی NSS 2025 آمریکا از سوی کاخ سفید منتشر شد. پس از انتشار این سند اروپا در یک بهت عمیق سیاسی رفت چرا که مانندد گذشته دیگر جایگاهی برای سیاست خارجی آمریکا ندارند. نه فقط روی کاغذ بلکه در عمل نیز ترامپ با اعمال سیاستی که در قبال جنگ اوکراین گرفت نشان داد که اروپا دیگر ارزشی برای آمریکا ندارد. در همین حال سند امنیت ملی امریکا در پایان سال 2025 منتشر شد نشان داد جایگاه این قاره سبز نزد آمریکایی ها بسیار افول کرده است.

در همین باره رکسانا نیکنامی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و  استاد مطالعات منطقه‌ای،به خبرآنلاین گفت: این سند نشان‌دهنده تغییری بنیادین در ادراک واشنگتن از اروپا و نقش آن در نظم جهانی است که بر اساس آن، دوران گسترش ناتو به پایان رسیده و اروپا باید مسئولیت اصلی دفاع از خود را بر عهده بگیرد.

این کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای درباره جایگاه اروپا در این سند به خبرآنلاین گفت: این سند  ۳۳ صفحه دارد و در بخش‌های مختلف آن از واژه کلیدی مورد علاقه ترامپ، یعنی«America First»، استفاده شده است. جایگاه اروپا یکی از بحث‌برانگیزترین و پیچیده‌ترین بخش‌های سند است. در واقع، این سند نشان می‌دهد که در روابط فراآتلانتیکی یک تغییر بسیار بنیادین به وجود آمده است. اگر از منظر روابط بین‌الملل به موضوع نگاه کنیم، سند استراتژی آمریکا هم بازتعریفی از منافع ملی ایالات متحده ارائه می‌دهد و هم معماری امنیتیِ شکل‌گرفته پس از جنگ جهانی دوم را به چالش می‌کشد. یکی از مهم‌ترین تحولات این سند، دقیقاً تغییر جایگاه اروپا است؛ از یک اولویت استراتژیک به یک منطقه دست‌دوم، در حالی که در اسناد امنیتی پیشین آمریکا، اروپا همواره به‌عنوان یک شریک مهم و راهبردی مطرح بود. در این سند تنها ۱۳ پاراگراف به مسئله اروپا اختصاص داده شده است، این در حالی است که در مقایسه، توجه به شرق آسیا بسیار بیشتر است و حدود ۲۵ یا ۲۶ پاراگراف به آن اختصاص یافته است. بنابراین حتی از نظر کمی نیز به‌وضوح می‌توان تحول در رویکرد واشنگتن نسبت به اروپا را مشاهده کرد.

نیکنامی با اشاره به اینکه یکی دیگر از بی‌سابقه‌ترین جنبه‌های این سند، ورود آمریکا به مباحث فرهنگی و سیاسی داخلی اروپا است بیان کرد:  برای مثال، در بخش‌هایی از سند از اصطلاح «محو تمدنی» درباره اروپا استفاده می‌شود و سیاست‌های مهاجرتی، سانسور و ضعف‌های اتحادیه اروپا به‌عنوان تهدیدات اصلی قاره اروپا معرفی می‌شوند. این رویکرد با شعارهای پیشین مانند «اروپا را دوباره بزرگ کنیم» کاملاً در تعارض قرار دارد.

او با اشاره با اشاره به اصول و مبانی بین الملل گفت: از منظر واقع‌گرایی نئوکلاسیک نیز می‌توان گفت این سند تلاش می‌کند نوعی ناسیونالیسم اروپایی را احیا کند. در همین چارچوب، کشورهایی مانند اتریش، مجارستان، ایتالیا و لهستان به‌عنوان شرکای اصلی اروپایی آمریکا معرفی می‌شوند. هدف این رویکرد آن است که این کشورها از اتحادیه اروپا فاصله بگیرند. همچنین، سند به سمت تشویق برقراری روابط نزدیک‌تر با احزاب راست‌گرای اروپا حرکت می‌کند؛ امری که کاملاً با استراتژی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم-به‌ویژه در دوره آیزنهاور-در تضاد است. آیزنهاور معتقد بود شکل‌گیری اروپای یکپارچه و اتحادیه اروپا یکی از بهترین اتفاقات برای جهان آزاد است و می‌تواند مانع ناسیونالیسم مخرب شود. از این نظر نیز با یک تحول و گسست بنیادین در نگاه آمریکا به اروپا مواجه هستیم. از سوی دیگر، سند به‌صراحت اعلام می‌کند که دوران گسترش ناتو به پایان رسیده و اروپا باید مسئولیت اصلی دفاع از خود را بر عهده بگیرد. هرچند آمریکا سال‌هاست از کشورهای اروپایی خواسته سهم بیشتری از هزینه‌های دفاعی خود را تأمین کنند، اما برخلاف گذشته که لحن تشویقی داشت و زمان‌بندی‌هایی مانند افزایش تدریجی سهم تولید ناخالص داخلی تا سال ۲۰۳۵ مطرح می‌شد، اکنون لحن سند الزام‌آور، خشن‌تر و تحمیلی‌تر شده است. تأکید بر اختصاص ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی به بودجه دفاعی-آن‌گونه که در توافق لاهه مطرح شد-در این سند پررنگ‌تر شده و آمریکا معتقد است اروپایی‌ها باید هزینه بیشتری برای امنیت خود بپردازند.

این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به اینکه یکی از پارادوکس‌های مهم این سند آن است که در حالی‌ که اروپایی‌ها روسیه را تهدیدی وجودی برای خود می‌دانند، افزود:  آمریکا در این سند روسیه را عمدتاً به‌عنوان بازیگری معرفی می‌کند که به‌دنبال ثبات استراتژیک برای خود است. در اینجا می‌توان شکاف و تفاوتی جدی در ادراک تهدید میان اروپا و آمریکا شناسایی کرد؛ شکافی که برای نخستین بار پس از شکل‌گیری ناتو و در دوران جنگ سرد رخ می‌دهد. واشنگتن معتقد است منافع اروپا و روسیه مسئله‌ای منطقه‌ای است و آمریکا نباید در آن مداخله کند و این خود اروپایی‌ها هستند که باید آن را مدیریت کنند.

نظم بین الملل در سند ترامپ

رکسانا نیکنامی در بررسی نظم بین الملل در سند امنیت ملی آمریکا بیان کرد: از منظر نهادگرایی لیبرال، این سند ضربه‌ای جدی به نهادهای چندجانبه وارد می‌کند. اتحادیه اروپا و نهادهای فراملی در این سند به‌عنوان موانعی برای آزادی سیاسی معرفی شده‌اند. این رویکرد می‌تواند با دستاوردهای نظم لیبرال پس از جنگ سرد-که بر همکاری نهادی و یکپارچگی منطقه‌ای تأکید داشت-در تعارض جدی قرار گیرد.

از منظر سازه‌انگاری نیز، سند نشان می‌دهد که هویت غرب و ارزش‌های مشترک دیگر مبنای روابط فراآتلانتیکی نیست. به‌جای آن، تمرکز بر منافع مادی و اقتصادی، موازنه قدرت و محاسبات سخت قرار گرفته است. این در حالی است که پیش‌تر آمریکا دموکراسی‌خواهی را هسته اصلی سیاست خارجی خود معرفی می‌کرد، اما به نظر می‌رسد در این رویکرد جدید، این مؤلفه کنار گذاشته شده است.

در مجموع، می‌توان گفت سند ۲۰۲۵ یک زنگ خطر شوک‌آور برای اروپا و به‌ویژه کشورهایی است که در خط مقدم تقابل با روسیه قرار دارند، مانند کشورهای بالتیک و نوردیک. این کشورها اکنون با واقعیت جدیدی مواجه‌اند که در آن نمی‌توانند به پشتیبانی آمریکا تکیه کامل داشته باشند و ناچارند توان نظامی خود-از جمله دفاع هوایی و موشکی، ظرفیت تولید صنعتی دفاعی و تاب‌آوری ملی-را افزایش دهند.

جایگاه اروپا در این سند نه به‌عنوان یک شریک استراتژیک برابر، بلکه به‌عنوان منطقه‌ای معرفی شده که نیازمند اصلاحات بنیادین است و باید بار اصلی دفاع از خود را بپذیرد. این تحول نشان‌دهنده پایان دوره روابط فراآتلانتیکی کلاسیک و آغاز دوره‌ای جدید است که در آن اروپا باید نقش و مسئولیت راهبردی بیشتری برای خود تعریف کند.

>>> مشروح این گفتگوی تفصیلی را در لینک مرتبط بخوانید: 
نظم لیبرال پس از جنگ جهانی دوم در حال فروپاشی است / اروپا در سیاست خارجی ترامپ از شریک راهبردی به منطقه دست‌دوم تنزل یافته است

315

کد مطلب 2157310

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مریم IR ۰۷:۳۲ - ۱۴۰۴/۰۹/۲۷
    0 0
    لطفا اینقدر استاد دانشگاه استاد دانشگاه نکنید: یاد اون ۳ هزار هئیت علمی میفتم که بدون آزمون و حتی رشته مرنبط هئیت علمی شدند! من خودم زمان قبولی دکتری شاهد بودم، وقتی توی دفترچه قرار بود ۵ نفر باشیم، رفتیم سرکلاس و ۲۰ نفر بودیم! جالبتر اینکه سال قبل از ما هم ۲۰ نفر اینطور جذب کرده بودند! پس به محتوی توجه کنید نه به عناوین سفارشی و رانتی

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین