به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، آیات ۱۰۴ تا ۱۱۱ سوره یوسف، پایانبخش یکی از زیباترین داستانهای قرآنی است. پس از شرح زندگی پر فراز و نشیب حضرت یوسف(ع)، خداوند در این بخش، نگاه مخاطب را از روایت تاریخی به پیامهای عمیق تربیتی و اجتماعی معطوف میکند. یکی از مهمترین پیامها در این آیات، شناخت دشمنان آشکار و پنهان ایمان است؛ دشمنانی که در طول تاریخ با ابزارهای مختلف به مبارزه با حق پرداختهاند.
دشمنان حقیقت، تشنه منافع مادی
بنابر روایت فارس، خداوند در آیه ۱۰۴ میفرماید: «وَ ما تَسئَلُهُم عَلَیهِ مِن أَجرٍ اِن هُوَ اِلّا ذِکرٌ لِلعالَمین»؛ یعنی پیامبر(ص) در برابر دعوت به توحید، هیچ اجری از مردم نمیخواست. این بیان نشان میدهد که یکی از حربههای دشمنان حق، متهمکردن رهبران الهی به منفعتطلبی بوده است. آنان برای تخریب چهره پیامبران، چنین شایعه میساختند که دعوت دینی وسیلهای برای رسیدن به مال یا مقام است.
بنابراین، یکی از وظایف مؤمنان در دشمنشناسی، دقت به این شیوه قدیمی دشمن است، یعنی تهمت و دروغپراکنی برای کاستن از اعتماد مردم به رهبران الهی.
اکثریت همیشه معیار حق نیستند
در آیه ۱۰۶ آمده است: «وَ ما یُؤمِنُ أَکثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشرِکون». این هشدار نشان میدهد که بیشتر مردم، حتی اگر دم از ایمان بزنند، گرفتار شرکهای پنهان هستند. دشمنان دین با سوءاستفاده از همین ضعف، اکثریت جامعه را به سمت انحراف میکشانند.پس معیار حقانیت، اکثریت بودن نیست؛ بلکه ملاک، همراهی با حقیقت ناب است. دشمنان همواره تلاش میکنند با تکیه بر جوّ اکثریت، افراد حقجو را منزوی سازند.
غفلت؛ فرصت طلایی دشمن
آیه ۱۰۷ میپرسد: «أَفَأَمِنوا أَن تَأتِیَهُم غاشِیَةٌ مِن عَذابِ اللَّهِ...»؛ یعنی آیا مردم از عذاب الهی غافلاند؟ دشمنان بزرگترین سرمایه خود را در غفلت انسانها مییابند. وقتی جامعه سرگرم روزمرگی و رفاهطلبی میشود، دشمن با کمترین هزینه میتواند فرهنگ، اندیشه و ایمان مردم را تسخیر کند.
این آیه به ما میآموزد که بیداری و هوشیاری، مهمترین سپر در برابر دشمن است.
پیامبران؛ چراغهای بیداری
آیه ۱۰۹ یادآور میشود که خداوند در طول تاریخ، پیامبران را از میان انسانهای عادی و اهل شهرها برانگیخت: «وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِکَ إِلّا رِجالًا نُوحی إِلَیهِم مِن أَهلِ القُری...». این حقیقت، پاسخ به شبههی دشمنان است که میگفتند چرا خدا فرشتهای را بهعنوان پیامبر نفرستاده است.
دشمنان همیشه با ایجاد شبهه، رسالت پیامبران را زیر سؤال میبرند. اما قرآن تأکید دارد که پیامبران، الگوهایی از جنس خود مردماند تا هیچکس بهانهای برای نپذیرفتن حق نداشته باشد.
تاریخ؛ میدان عبرت از دشمنان
در آیه ۱۱۰، خداوند به سرنوشت پیامبران و امّتهایشان اشاره میکند: زمانی که یاران انبیا به نهایت سختی و فشار دشمن رسیدند و گمان کردند که دیگر نصرتی نخواهد رسید، یاری خدا فرارسید. این بیان نشان میدهد که دشمنان حق هرچند قدرتمند باشند، در نهایت به شکست محکوماند.
برای مؤمنان، مرور تاریخ مبارزات پیامبران، نوعی دشمنشناسی تاریخی است. شناخت شیوههای دشمن در گذشته، ما را برای مقابله با دشمنان امروز آمادهتر میکند.
قرآن؛ نقشه راه در برابر دشمن
آیه ۱۱۱ که پایان سوره یوسف است، چنین میفرماید: «لَقَد کانَ فی قَصَصِهِم عِبرَةٌ لِأُولِی الأَلباب...». یعنی داستانهای قرآن صرفاً روایت تاریخی نیستند، بلکه درس و عبرتی برای خردمنداناند. دشمنان تلاش میکنند تاریخ را بیفایده یا افسانه جلوه دهند، اما قرآن تأکید میکند که این قصهها نقشه راه مقابله با دشمنان هستند.
قرآن نه سخن خیالی، بلکه وحی الهی است؛ پس بهترین منبع برای شناخت دشمن و مقابله با او خواهد بود.
ضرورت دشمنشناسی برای بقای ایمان
این آیات در حقیقت جمعبندی کل سوره یوسف هستند. درسی که به دست میآید آن است که دشمن همیشه در کمین است؛ گاهی با تهمت، گاهی با سوءاستفاده از اکثریت، گاهی با غفلتافکنی و گاهی با ایجاد شبهه. مؤمنان اگر میخواهند از این دامها برهند، باید: به پیامبران و رهبران الهی اعتماد کنند. معیار حق را اکثریت ندانند. از غفلت دوری جویند. تاریخ را چراغ راه آینده بدانند و قرآن را مرجع اصلی دشمنشناسی قرار دهند.
تلاوت این آیات که در صفحه ۲۴۸ قرآن قرار دارد را ببینید و بشنوید.
نظر شما