خاطرات مظفرالدین‌شاه: به تئاتر رفتیم، خیلی خوب بازی می‌کنند

کنت را فرستادیم نزد پرنس مترنیخ که بیایند راهنمایی کنند بلکه از مرال‌های [آهوها] روز گذشته که دیده بودیم پیدا کرده شکار کنیم.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مظفرالدین‌شاه قاجار سفر نخست خود به فرنگ را در ماه آخر سال ۱۳۱۷ ه ق. آغاز کرد. او شرح همه روزهای این سفر را به صورت روزنوشت به نگارش درآورده است. در ادامه روزنوشت روز یکشنبه سیزدهم جمادی‌الاول ۱۳۱۸ (هجدهم شهریور ۱۲۷۹) او را می‌خوانیم، (این متن از سفرنامه نخست مظفرالدین‌شاه به فرنگ است):

صبح برخسته به عادت هرروزه رفتیم به جنگل، آب خورده، راه زیادی رفتیم. حقیقتا جای باصفایی است که شخص از تفرج و گردش در آن خسته نمی‌شود. تا نزدیک ظهر به منزل آمده ناهار خوردیم.

بعد از ناهار چند نفر از پرنس‌های این‌جا را با دو پرنس، قوام‌السلطنه به حضور آورد، قدری صحبت داشته و اظهار مهربانی با آن‌ها نمودیم مرخص شده رفتند. دو ساعتی استراحت کردیم.

ساعت چهار بعدازظهر کالسکه خواستیم سوار شده رفتیم به طرف راه‌آهن. وزیر دربار و امیربهادر جنگ و قوام‌السلطنه و ناصرخاقان در رکاب بودند. از خیابان و جنگل‌های خیلی باصفا گذشته رسیدیم به صحرایی که در آن‌جا احتمال شکار می‌دادیم. کنت را فرستادیم نزد پرنس مترنیخ که بیایند راهنمایی کنند بلکه از مرال‌های [آهوها] روز گذشته که دیده بودیم پیدا کرده شکار کنیم. چون روز یکشنبه بود خود پرنس نیامده ولی شکارچی خود را فرستاده بودند. چون وقت گذشته بود قرار شکار را به فردا گذاشتیم و به کالسکه نشسته وزیر دربار و امیربهادر جنگ هم در کالسکه حضور ما بودند. از راه دیگری که تمامش از میانه جنگل و بسیار باصفا بود مراجعت به منزل کردیم.

نیم ساعت از شب گذشته به تئاتر رفتیم. اسم آکتریس [هنرپیشه زن] تئاتر این‌جا «بوکاچی» است، خیلی خوب بازی می‌کنند و امشب مخصوصا بازی‌های تماشایی درآورده و حرکات خوب کردند. جمعیت زیادی از هر طبقه در تئاتر بود. در سه پرده بازی کردند. ساعت سه از شب گذشته آمدیم منزل شام خوردیم. امیربهادر جنگ و ناصرخاقان در حضور بودند. تا ساعت یازده به صحبت مشغول بودیم بعد استراحت نمودیم.

منبع: مظفرالدین‌شاه قاجار، «سفرنامه فرنگستان، سفر اول»، تهران: شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۳، صص ۱۹۰ و ۱۹۱.

۲۵۹

کد خبر 2113320

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • پوچ IR ۱۴:۲۸ - ۱۴۰۴/۰۶/۱۹
    3 0
    این است روز شمار شاه : بیدار شدیم آب خوردیم امر کرده کالسکه حاضر شد پارک رفتیم مصفا بود مفرح بود بازگشتیم ناهار خوردیم استراحت کردیم امر کرده رمان برایمان خواندند ساعت ۷ تیاتر رفتیم از تماشا لذت بردیم ۹برگشتیم شام خوردیم شب خواب خوشی بود .....صدر اعظم هم بود وزیر جنگ هم بود و ...‌وزیر مختار انگلیس قرار شد بیاید ایران...از آنطرف ...« ظاهراً سیاست بازان انگلیس بویی برده بودند که چاهای نفتی در ایران کشف شده و برای غارت منابع این جامعه توهم زده خواب رفته خواب‌هایی دیده بودند با آن مردم توهم زده و خواب رفته بی مسوولیت با آن شاهان بی مسوولیتش » ....که خوابهایشان هم فراتر از خوابشان بعداً تعبیر هم شد .....