چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال

معدنی: باید به جوانان بگوییم روشنفکرانی در تراز آل‌احمد فقط وجه سیاسی نداشتند. آثار آنان مملو از فرهنگ و دانستنی‌هاست/ برخی نوشته‌ها و موضع‌گیری‌های جلال جای نقد فراوان دارد که کاش انجام نمی‌داد/ گلستان از هر فرصتی در جهت تمسخر و تحقیر آل‌احمد استفاده می‌کرد.

به‌گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا دستجردی در مقدمه گفت و گوی خود با دکتر سعید معدنی که در ایبنا بخش اندیشه منتشر شده، نوشت:  امروز هجدهم شهریورماه، سال‌مرگ جلال آل‌احمد روشنفکر سوسیالیست، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم است. همسر سیمین دانشور در دهه ۱۳۴۰، با انتشار داستان‌ها، مقالات، مشاهدات، سفرنامه‌ها و ترجمه‌هایی چند به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر به‌سزایی بر جای گذاشت. «غرب‌زدگی» مهم‌ترین اثر آل‌احمد با بازتبیین اصطلاحی نوظهور اثرات بسیاری بر برخی جریان‌های سیاسی معاصر، همچون چپ‌ها و اسلامگرایان داشت. از این رو به‌مناسبت پنجاه‌وششمین سال‌مرگ جلال آل‌احمد به گفت‌وگو با سعید معدنی عضو هیأت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی - واحد تهران‌مرکز پرداخته که پیش‌تر از وی، آثاری همچون «ادبیات و اجتماع» منتشر شده است.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
سعید معدنی

 طی سالیان اخیر، هجمه‌های بسیاری به جلال آل‌احمد وارد شده است. علت چیست؟

هجمه‌های اخیر به روشنفکران، روشنگران و منتقدان قبل از انقلاب فقط مختص به آل‌احمد نیست. بلکه همه مورد انتقاد، اعتراض و فحاشی قرار گرفته‌اند، از شریعتی گرفته تا مارکسیست‌های چریک قبل از انقلاب. حتی تا آنجا که فردی نادان بی‌آنکه بداند ساعدی چه خدمتی به نمایشنامه‌نویسی و ادبیات ایران کرده است بر روی گور او ادرار کرده و این عمل زشت خود را با افتخار در فضای مجازی پخش می‌کند. واقعاً ناراحت‌کننده است. این افراد گاهی تحت تأثیر برخی شانتاژها و تبلیغات دروغین دچار احساسات شده و ناکامی و فقر و تورم و رنج‌های امروز کشور را از چشم منتقدان می‌بینند. اما سوال‌تان از سویی درست است. نوع هجمه به آل‌احمد کمی متفاوت، بسیار قدیمی، و از چند جهت اتفاق می‌افتد.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
غلامحسین ساعدی

 با جدایی آل‌احمد از حزب توده در سن ۲۴-۲۵ سالگی و همراهی با خلیل ملکی، تیرهای زهرآگین از سوی توده‌ای‌ها به سوی وی روانه شد، و به‌خصوص توده‌ای‌های نوجوان و جوان آن دوران در محافل خصوصی و عمومی در تحقیر آل‌احمد کوتاهی نمی‌کردند. هرچقدر زمان از جوانی آل‌احمد می‌گذرد هم بر دوستداران وی افزوده می‌شود و هم بر مخالفان و دشمنانش. شاید این تقدیر کسانی است که کار می‌کنند و در عین‌حال تلاش می‌کنند که خودشان باشند. پس هجمه‌ها علیه آل‌احمد از چند سو است که ممکن است برخی نیز منتقدانه، سنجیده و درست باشد، ولی غالباً ناجوانمردانه است. اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم چهار گروه به آل‌احمد می‌تازند و باعث تخریب و تحقیر وی شده و می‌شوند:

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
 خلیل ملکی

 ۱. بخش بزرگی از مردم ایران که گرفتار شرایط غم‌انگیز امروز شده‌اند و به همه افراد فعال سیاسی، احزاب و سازمان‌های مبارز دهه‌های قبل از انقلاب اعتراض دارند، تازیانه برداشته و به همه حمله می‌کنند و هر از گاهی هم چوب و تازیانه‌ای نصیب آل‌احمد می شود.

۲. متأسفانه پس از انقلاب، جمهوری اسلامی آل‌احمد را خواست مال خود کند. خیابانی به اسمش کردند و جایزه‌ای هم به نامش زدند، وارث قانونی هم نداشت تا از حقوق معنوی وی دفاع کند. در حالی‌که غیر از چند موضع‌گیری، مشی وی با حکومت فعلی هیچ سنخیت و شباهتی ندارد.. … مصادره کردن آل‌احمد از سوی حکومت به‌شدت به‌ضرر وی تمام شد. اگر خودش بود آن آل‌احمد عصبی‌مزاج، دمار از روزگارشان درمی‌آورد.

۳. بخشی از توده‌ای‌ها. همان‌طورکه گفته شد کناره‌گیری اعتراضی ۸۰ سال قبل آل‌احمد جوان از حزب توده و جانب‌داری از خلیل ملکی، برای توده‌ای‌ها گران تمام شد و تنفر دائمی از او در محافل روشنفکری ایران ایجاد کرد، زیرا آل‌احمد علاوه بر جوان بودن، قلم توانا و جسارت هم داشت. از آن پس، راست و دروغ را قاطی کردند و شروع کردند به تخریب ایشان که هنوز هم ادامه دارد.

۴. حسادت معاصران: حسادت معاصران آل‌احمد به شخصیت جذاب و محبوبیت وی یکی از دلایل تخریب ایشان است. چه بخواهیم چه نخواهیم آل‌احمد محبوب است. به‌تعبیر داریوش آشوری، آل‌احمد در دوچیز سرآمد بود؛ یک معلمی، دوم نوشتن. وی از نوشتن و کارکردن خسته نمی‌شد. بعد از علی شریعتی، آل‌احمد پربحث‌ترین و پریادترین روشنفکر در تاریخ معاصر ایران است. به‌همین خاطر به وی حسادت می‌کنند. مثلاً با اینکه ابراهیم گلستان بیش از دو برابر آل‌احمد عمر کرد و در ۵۰ سال آخر عمر هیچ کاری هم نکرد، شاید ۲۰ درصد مردم ایران حتی در محافل علمی و دانشگاهی ایشان را بشناسند و بر روی آثارش کار کنند. به‌خاطر همین حسادت معاصر، گلستان از هر فرصتی در جهت تمسخر و تحقیر آل‌احمد استفاده می‌کرد.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
علی شریعتی، ابراهیم گلستان

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
داریوش آشوری

 یک نمونه تحقیر از سوی هم‌عصران آل‌احمد را جهت روشن‌تر شدن بحث ذکر می‌کنم تا ببینید قدرت تخریب سخن دروغ چقدر است و تا کجاها می‌رود. حسن صلح‌جو، یک فیلم مستند برای بی‌بی‌سی درباره سیمین دانشور با عنوان «سیمین ساکن جزیره سرگردانی» ساخته است. در این مستند، شهرنوش پارسی‌پور می‌گوید: "آل‌احمد و دانشور بعد از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به نجف رفته‌اند تا با [امام] خمینی بیعت کنند! و به تمسخر اضافه می‌کند تشتی آب می‌آورند و به‌سبک دوره پیامبر، [امام] خمینی و دانشور – به‌خاطر نامحرم بودن- دست در آب تشت می‌کنند و بیعت شکل می‌گیرد.

طبعاً همه بینندگان مستند باور می‌کنند و به عمل بیعت می‌خندند. ولی واقعیت آن است که آل‌احمد در عمرش یک‌بار به نجف رفته، آن هم در ۱۷-۱۸ سالگی (۱۳۱۹- ۱۳۲۰) برای درس حوزوی که بنا به مسائل شخصی چند ماه بعد برمی‌گردد. دیگر آنکه آل‌احمد و سیمین دانشور به اتفاق هم سفری به نجف نداشته‌اند. سوم اینکه اولین دیدار دانشور با امام خمینی در سال ۱۳۵۷ در تهران به‌همراه تعدادی از اعضای کانون نویسندگان ایران بوده که دانشور تحت تأثیر کاریزمای [امام] خمینی و شوق و شعف انقلاب و شرایط انقلابی عبای وی را می‌بوسد.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
جلال آل‌احمد در کنار سیمین دانشور

 می‌بینید هنوز این تخریب‌های راست و دروغ بدون سند توده‌ای‌ها و حاسدان ادامه دارد و حتی به یک فیلم مستند با اعتبار ثبت‌شده و در سطح مدیوم بی‌بی‌سی هم راه می‌یابد. جالب آنکه اینقدر این دروغ گفته شده که حتی دکتر عبدالکریم سروش هم بدون سند و به‌نقل از این و آن نقل می‌کند. منتهی به جای نجف می‌گوید در قم اتفاق افتاده است.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
عبدالکریم سروش

 چرا به‌تازگی در خوانش آل‌احمد، به بی‌سواد؟ او اشاره می‌شود؟

اما اینکه آل‌احمد بی‌سواد بوده جای بحث دارد. آثار آل‌احمد در حوزه‌های مختلف است. او قصه، سفرنامه، ترجمه و مونوگرافی (تک‌نگاری) های متعدد داشته است. آل‌احمد هم آثار خوب، هم متوسط و هم سطحی دارد. کتاب‌هایی مثل «مدیر مدرسه»، «نون والقلم» و یا «سفرنامه حج (خسی در میقات)» و همچنین تک‌نگاری‌های وی مثل «اورازان»، «در یتیم خلیج‌فارس»، «تات‌نشین‌های بلوک زهرا»، از منظر علوم اجتماعی و مردم‌شناسی در ردیف ادبیات کلاسیک مردم‌شناسی فرهنگی قرار دارند، که قطعاً آثاری از این دست در تاریخ ماندگارند.

بی‌شک برخی آثار آل‌احمد سطحی بوده و مشمول زمان می‌شود. برخی نوشته‌ها و موضع‌گیری‌هایش جای نقد فراوان دارد که کاش انجام نمی‌داد، مثل نگارش کتاب «غرب‌زدگی»، «در خدمت و خیانت روشنفکران» و یا موضع‌گیری درباره شیخ فضل‌الله نوری و مرگ تختی و صمد بهرنگی.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
صمد بهرنگی

اما او را بی‌سواد دانستن کمی بی‌انصافی است. او در بهترین دانشگاه ایران و پربارترین رشته در ایران درس خوانده، کارشناسی‌ارشد ادبیات دارد و دوره دکترا را هم می‌خواند که به‌خاطر برخی جسارت‌ها و موضع‌گیری‌هایش، به‌گفته سیمین دانشور، عطای دکترا را به لقایش بخشید و ناتمام گذاشت. ممکن است واقعاً در کتاب «غرب‌زدگی» تحقیق، آمار و پژوهش کم باشد، اما همه آثار وی کتاب «غرب‌زدگی» نیست. معروف است که دکتر محمد معین به آل‌احمد انتقاد می‌کند که چرا این‌گونه می‌نویسی. وی با همان جسارت همیشگی می‌گوید این‌گونه نوشتن (بی‌تکلف و صمیمی با مردم) را دوست دارم. چه خوب شد که جسارت به خرج داد تا سبک متفاوتی از نوشتن را در سپهر ادبیات ایران به‌وجود بیاورد.

آل‌احمد با طرح ایده غرب‌زدگی، چه تحولی پدید آورد؟

می‌دانید که وی این اصطلاح را از احمد فردید شنیده و در عنوان کتابش قرار داده، حتی به‌قولی قاپیده. می‌گویند که فردید از این موضوع عصبانی بود. فردید به دنبال طرح دیگری مثل ساختن یک جامعه آرمانی کشور مسلمان شیعه امام زمانی در مقابل جهان غرب بود. ولی کتاب آل‌احمد در زمانه خود صرفاً یک هشدار است که نظام پهلوی در پی مدرن کردن سطحی است و باید مراقب بود. به‌باور من، امروزه بعد از نیم‌قرن یاد گرفته‌ایم که چیزی به نام غرب‌زدگی نداریم و نشاندن شرق مقابل غرب در عصر مدرن عملی بیهوده است. البته این باور من است. آنچه در آثار آل‌احمد، فردید، شریعتی و حتی شایگان با اثر «آسیا در برابر غرب» نوعی تقابل با مدرنیته بوده، لزوماً غرب‌زدگی نیست. نهال مدرنیته در غرب کاشته شده، اما همه جهان مثل ژاپن، هند، کره و … از دستاوردهای آن استفاده می‌کنند. متأسفانه طرح غرب‌زدگی و بعدها غرب‌ستیزی از سوی دیگران به‌نوعی موجب عقب‌ماندگی ما شد. پس از انقلاب هم توسط دست‌اندرکاران و حکومت‌گران، مبارزه با غرب، به سطحی‌ترین و مبتذل‌ترین وجه آن کشیده شد. وجوهی مثل مخالفت با ویدیو، ماهواره، و الان فیلترکردن اینترنت، موجب عقب‌ماندگی ما شده است. به‌باور من، یکی از ضعیف‌ترین و پراشکال‌ترین آثار آل‌احمد که پیامدهای منفی هم داشت همین کتاب بود. اما در زمان خود می‌توانست صرفاً یک هشدار و تأمل برای اهل مطالعه باشد.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
احمد فردید

 اخیراً یادداشت‌های آل‌احمد منتشر شده که در آن نشان می‌دهد تصویری که از وی در ذهن داشتیم، صحیح نبوده است. ماهیت درونی و واقعی او چیست؟

یادداشت‌های آل‌احمد به‌همت آقای محمدحسین دانایی (خواهرزاده آل‌احمد) تدوین و چاپ شده است. مدتی در اداره کتاب ارشاد برای مجوز چاپ معطل مانده بود، ولی در همین مدت، بخش‌هایی از کتاب به‌شکل پاورقی در روزنامه اطلاعات چاپ می‌شد که قبل از چاپ کتاب خوانده‌ایم. همچنین کتاب دیگری هم قبل از چاپ اثر مذکور توسط آقای غلامرضا خاکی و توسط انتشارات «همرخ» با عنوان «جلال ناخوانده» منتشر شده است که حاصل مصاحبه آقای خاکی با محمدحسین دانایی و موضوع بخشی از دست‌نوشت‌های آل‌احمد است. خواندن این کتاب را هم توصیه می‌کنم.‌

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال

اما چاپ دست‌نوشته‌های آل‌احمد اتفاق ماندگار و مهمی است و دوباره آل‌احمد را به‌صدر مباحث تاریخ روشنفکری معاصر می‌کشاند. آنان که از زوال جلال می‌گفتند کجایند تا ببینند چشمه دیگری از آن قلم جاری شده و مدت‌های مدید در آینده از آن سخن خواهند گفت و حتی در پاره‌ای موارد جنجال‌آفرین هم خواهد بود. چنین جسارتی فقط از امثال جلال برمی‌آید که باور و دنیای درونی و خصوصی خود را در معرض عموم قرار دهند. کمی از این افشاگری زندگی خصوصی را در کتابی مثل «سنگی بر گوری» می‌بینیم. اما این‌گونه بدون روتوش زندگی شخصی، خانوادگی، قضاوت درباره دیگران را طرح کردن، کار نادر و شجاعانه‌ای است که واقعاً در برخی فرازها، آدم از این همه رک‌گویی، صداقت و راستی در شگفت می‌ماند.

فقط یک نکته را اینجا یادآور می‌شوم. خوانندگان وقتی هر دست‌نوشته‌ای را می‌خوانند حتماً به تاریخ آن و سنین شخصیت‌ها توجه کنند، چون در قضاوت سخت دچار اشتباه خواهند شد. برای نمونه، من یکی از دست‌نوشته‌ها را از کتاب «جلال ناخوانده» درباره فروغ فرخزاد ذکر می‌کنم. تاریخ نگارش دست‌نوشته ۱۳۳۷، و فروغ زن ۲۴ ساله‌ی جوان است و شر و شور جوانی دارد. آن فروغی نیست که ما بعدها می‌شناسیمش و کتاب‌های «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» و یا «عصیان» را نوشته و یا فیلم ارزشمند «این خانه سیاه است» را ساخته است. آل‌احمد در این دست‌نوشته می‌نویسد: «این ایرانی [هوشنگ ایرانی] آمد اینجا، از ساعت شش با هم بودیم و از ساعت ده و خرده‌ای هم احسانی با این دختره احمق فروغ فرخزاد، و سخت کلافه شدیم. تا یک [بعد از نیمه‌شب] نشستند و بالاخره ۱/۵ رفتند … و این دختره هم احمق و دهن‌بین و نشخوارکننده اباطیلی که می‌شود شمرد، هر چندتایش مال کی است و هرزه. من که مَردَم، بی‌دعوت جایی نمی‌روم و او که مثلاً زن است… آه هیچ ازین جور اداهای روشنفکری خوشم نمی‌آید و از این جور زن‌ها…». و یا در جاهایی، اسلام کاظمیه را «اسلام چاخان» می‌نویسد. او با کاظمیه در همراهی با خلیل ملکی از حزب توده جدا می‌شوند. کاظمیه چند سالی از آل‌احمد کوچک‌تر است و جوان. بی‌شک اسلام کاظمیه جوان ۲۰- ۳۰ ساله، آن اسلام کاظمیه‌ای نیست که در مسیر روشنفکری، کانون نویسندگان ایران، در ماجرای «ده شب» اعتراضی سفارت آلمان نقش دارد و آخر و عاقبت در سال ۱۳۷۶ در غربت، در فرانسه بر اثر فقر و فلاکت و ناامیدی، خودکشی می‌کند. پس دست‌نوشته‌ها را براساس زمان نگارش و سن افراد و ارتباط‌شان با آل‌احمد بخوانیم.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
فروغ فرخزاد

 آیا می‌بایست جلال را شخصیتی دانست که به مخالف خود هجمه وارد می‌کرد؟

آل‌احمد ویژگی تحکمی، جسورانه و کاریزماتیک داشت و عده‌ای تحت تأثیر این ویژگی‌های او بودند. مثلاً اکبر رادی نمایشنامه‌نویس شهیر ایرانی می‌گوید ادبیات دهه چهل زیر نگین آل‌احمد بود و بسیاری تحت تأثیر او بودند. وی اشاره می‌کند که مثلاً غلامحسین ساعدی تحت تأثیر آل احمد بود، اما من خود را از سایه وی کنار کشیدم. آل‌احمد شخصیت جامع‌الاطرافی بود، ویژگی خاصی داشت که کمتر روشنفکری چنین خصیصه‌ای داشته است. وی روحانی‌زاده است، مدتی توده‌ای بوده، همسرش روشنفکر و نویسنده ممتازی بود که منزل‌شان پاتوق ادیبان، مترجمان چپ و ملی و افراد مشهور سیاسی بود.

هم توده‌ای‌ها و هم مثلاً آیت‌الله طالقانی و یا امام موسی صدر و تا مصطفی شعاعیان چریک مارکسیست و انواع و اقسام آدم‌ها با باورها و عقاید مختلف به منزل و دیدار وی می‌رفتند. آل‌احمد در عین‌حال پاک زیست. نه اداهای روشنفکری الکی درمی‌آورد و نه مثلاً همچون ابراهیم گلستان نرد عاشقی می‌باخت. همین توانمندی‌ها و اعتماد به نفس، او را متفاوت از بقیه کرده بود. او در متن جریان روشنفکری بود. حتی اولین بحث‌ها در جهت ایجاد کانون نویسندگان ایران با حضور امثال به‌آذین در خانه آل‌احمد و سیمین دانشور شکل گرفت. همه‌گان می‌دانیم که آل‌احمد یک شخصیت عصبی و عجولی هم داشت و باج به کسی نمی‌داد.

نه‌تنها در میان هم‌گنان روشنفکرش، بلکه زندگی شخصی‌اش هم این‌چنین بود. مثلاً سیمین دانشور جایی می‌گوید پدر آل‌احمد پس از سال‌ها که به‌خاطر بی‌حجابی سیمین به خانه آنها نرفته بود، آنجا می‌رود و مریض‌حال بود. دم ظهر در زمین روبه‌رویی منزل‌شان خانه می‌ساختند و سروصدا می‌کردند. جلال می‌رود تا تذکر دهد که مریض داریم و کمتر سروصدا کنید. با بنا و کارگران دست به یقه می‌شوند و کتک‌کاری درست و حسابی می‌کنند. بله وی چنین ویژگی داشت.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
مصطفی شعاعیان

 میراث جلال برای جریان روشنفکری امروز چیست؟

قضاوت و سخن گفتن در این مورد سخت دشوار است. بیش از نیم‌قرن از مرگ جلال آل‌احمد می‌گذرد. مارکسیسم به مفهوم مبارزاتی و چریکی به محاق رفته، دیگر ابرقدرت شوروی وجود ندارد، ایرانیان یک حکومت دینی چند دهه‌ای با تمام سختگیری‌هایش را پشت سر گذاشته‌اند، سکولاریسم در بخش‌هایی از جامعه ریشه دوانده و گسترده شده، روشنفکری دینی دیگر بازاری ندارد، روشنفکری جدید هنوز جایگاه خود را نیافته است.

لذا قضاوت در این مورد دشوار است. اما اگر بخواهیم کمی بحث کنیم سوال اصلی و محوری آل‌احمد به‌خصوص در کتاب «غرب‌زدگی» و یا کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» این است که نسبت ما با غرب چیست؟ کسی مثل سیدجواد طباطبایی، آل‌احمد را فردی سطحی توصیف می‌کند و نظریه ایرانشهری خود را بر اساس بازسازی سنت ایرانی در قالب مدرنیته بنا کرده و مدرنیته را لازمه زیست بشر امروز می‌داند. عبدالکریم سروش می‌گوید غرب همه‌اش خوب یا بد نیست، غرب بازاری است که باید کالاهای خوبش را خرید.

و در نهایت، رضا داوری اردکانی هم تقریباً غرب‌زدگی آل‌احمد را مطابق اندیشه‌های استادش احمد فردید می‌داند و با وی همراه است. اما در مورد روشنفکران جدیدتر، به‌نظر من، دو اثر ذکر شده آل‌احمد تأثیری ندارد و فقط تاریخ روشنفکری است. اما سایر آثار مثل برخی رمان‌ها، قصه‌ها، سفرنامه‌ها، مونوگرافی‌ها و یادداشت‌هایش برای محققان جوان که در حوزه علوم اجتماعی، ادبیات و تاریخ روشنفکری مطالعه می‌کنند مفید و قابل ارجاع است.

چرا مستند بی بی سی جلال آل احمد را تخریب می کند؟ / چه کسانی از آل‌احمد نفرت دارند؟ / دفاعیه‌ای برای جلال
سید جواد طباطبایی

 آیا خوانش آثار آل‌احمد امروز ضرورت دارد؟

من و نسل ما حدود ۳۰ - ۴۰ سال پیش آثار آل‌احمد را خوانده‌ایم. نسل ما دوران پرتلاطم انقلاب ۵۷ را با آثار روشنفکران اعم از شریعتی، آل‌احمد، شاملو و دیگران گذرانده است. ولی اینکه چرا اخیراً به آثار وی روی می‌آوریم به خاطر هجمه‌ای است که مردم ناراضی از شرایط موجود به آن نسل بی‌محابا می‌تازند و نمی‌دانند هر روشنفکری فقط یک وجه ندارد. مثلاً احمد شاملو فقط شعرهای اعتراضی‌اش نیست. شاملو آثار شعری و تحقیقاتی و ترجمه‌های متعدد دارد و یا غلامحسین ساعدی یکی از پایه‌گذاران نمایشنامه‌نویسی در ایران است.

جلال هم همین طور است. متأسفانه اخیراً قلم‌های زهرآگین به سوی او پرتاب می‌شود. لذا منی که آثار او را خوانده‌ام، معتقدم آل‌احمد فقط غرب‌زدگی نیست، آل احمد «سنگی بر گوری» دارد، «نفرین زمین» دارد که تصویری از یک روستا بعد از اصلاحات ارضی ارائه می‌دهد. کتاب شایسته «نون و والقلم» را دارد. قصه‌های کوتاه «زن زیادی»، «لاک صورتی» و یا «بچه مردم» را دارد که هرکدام بیان‌کننده رنج‌های زنان روزگار آل‌احمد است.

روزی به دانشجویان گفتم فقط همین سه قصه کوتاه ذکر شده را بخوانند و وقتی خواندند نظرشان به آل‌احمد عوض شد. بیشترشان پی بردند که شاید آل‌احمد قصه‌نویس متوسطی باشد، اما هدف او بیان رنج‌های مردم از جمله زنان بود. باید به جوانان بگوییم روشنفکرانی در تراز آل‌احمد و ساعدی فقط وجه سیاسی نداشتند. آثار آنان مملو از فرهنگ و دانستنی‌هاست. یک‌بار سال‌ها قبل از امیرحسن چهل‌تن پرسیدند که آیا در نوشتن داستان‌هایتان به لغت‌نامه دهخدا مراجعه می‌کنید؟ وی در پاسخ گفت نه، نویسندگان لغت‌نامه دهخدا در نوشتن به آثار امثال من و آل‌احمد و دیگران مراجعه می‌کنند. ما باید به جای تخریب، حامی تلاشگران حوزه فرهنگ و ادبیات باشیم. اگر دوباره به آثار آل‌احمد مراجعه می‌کنیم در جهت پاسخ منتقدان و جوانان عاصی از شرایط این روزهاست.

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2113325

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =