بهگزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از ایبنا، رضا دستجردی در باره کتاب لنین ۲۰۱۷ نوشت: «لنین: ۲۰۱۷؛ یادآوری، تکرار و حلوفصل» که گردآوری و مقدمه آن را اسلاووی ژیژک فیلسوف نئومارکسیست و نظریهپرداز فرهنگی به عهده داشته و بههمت روژان مظفری ترجمه شده، از تازههای موسسه انتشارات نگاه است.
کتاب، مجموعه جستارها، یادداشتها و نامههایی است به انتخاب ژیژک و مقدمه او از دو سال آخر زندگی فعال لنین و تلاش او در غلبه بر مشکلاتی که دولت شوروی در پایان جنگ داخلی با آنها مواجه بود: مبارزه برای یافتن راههایی جدید برای سازماندهی زندگی روزمره در دولت نوپا؛ مشکلات وفادار ماندن به بینش کمونیستی و در عینحال اجتناب از دو تله فرصتطلبی غیراصولی و سازشناپذیری جزمی؛ نیاز به ترکیب انضباط نظامی با دموکراسی پرولتری؛ تهدید شوونیسم روسی و …
ژیژک پیش از ورود به نوشتهها در مقدمه روشنگرش بر کتاب، انقلاب اکتبر و مسائل بعد از آن را با سه مفهوم روانکاوی فرویدی، یادآوری و تکرار و حلوفصل، بررسی و خواننده را در خواندن این متون به رویکردی خاص مجهز میکند.
لنین، رهبر بلشویکها و چهره محوری انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، برای بسیاری، نمادی از قرن گذشته و سیاستی پر شور و خشونت است که در نهایت به دولتی اقتدارگرا و تجربهای ناموفق ختم شد. در نگاه رایج، لنین یا بهعنوان «قهرمان» انقلابی ستایش یا بهعنوان آغازگر تراژدی شوروی محکوم میشود، اما ژیژک در این کتاب راهی دیگر میجوید.
وی لنین را نه قدیس و نه شیطان، بلکه بهمثابه یک «پرسش زنده» به میان میکشد. از نظر ژیژک، اهمیت لنین در خودِ «پرسشگری رادیکال» اوست؛ اینکه چگونه در بزنگاه تاریخی، سیاست را به سطحی تازه برد و نشان داد که تغییرات بنیادی نیازمند شجاعت اندیشیدن و عملکردن در خلاف جریان غالب است. ژیژک بر آن است که اگر بخواهیم بحرانهای سرمایهداری جهانی، تغییرات اقلیمی، مهاجرت، و نابرابریهای فزاینده را بفهمیم، باید به جسارت لنین بازگردیم.
عنوان کتاب برگرفته از مفهومی فرویدی است که ژیژک به سیاست تعمیم میدهد:
یادآوری: بهباور ژیژک، نخست باید لنین را از کلیشهها و تحریفها رها کنیم. در اینجا، یادآوری بهمعنی بازخوانی متون او، بازنگری در تصمیمات و خطاها، و دیدن وی در بستر واقعی تاریخی است.
تکرار: تکرار در این زمینه، صرفاً معنای کپیبرداری ندارد. ژیژک به سنت هگلی-لاکانی تکیه میکند تا نشان دهد تکرار بهمعنی بازگشت به نقطهای تعیینکننده در تاریخ است که امکان گشودن مسیر تازه را نیز فراهم میآورد. انقلاب اکتبر شکست خورد، اما تکرار آن میتواند افقی جدید بگشاید.
حلوفصل: همانطور که روانکاوی فرویدی بر حلوفصل امر سرکوبشده تأکید دارد، سیاست رادیکال نیز نیازمند مواجهه با شکستها و تناقضهاست. از منظر ژیژک، ما باید از تجربه شوروی عبور کنیم، اما این گذار نباید با فراموشی و نفی کامل همراه باشد، بلکه لازم است با «حلوفصل» آن و یادگیری از خطاها صورت گیرد.
این سهگانه به چارچوب اصلی کتاب تبدیل میشود و بر آن استوار است که چگونه میتوان در جهانی که «پایان تاریخ» اعلام شده بود، بار دیگر امکان انقلاب را تصور کرد.

کتاب دو بخش دارد:
متون اصلی لنین: گزیدههایی از نوشتههای او در سالهای ۱۹۱۷ و پس از آن—یعنی لحظاتی که در تبوتاب انقلاب مینوشت و تصمیم میگرفت. این متون نشان میدهد که لنین همواره درگیر «تصمیمگیری در وضعیتهای استثنایی» بود که از بازگشت به روسیه در آوریل ۱۹۱۷ تا سیاستهای اقتصادی پس از جنگ داخلی گسترده است.
مقدمه و تفسیر ژیژک: این قسمت، بخشی طولانی و نظری است که در آن ژیژک به بررسی معنای امروزین لنین میپردازد. او از فلسفه هگل و لاکان گرفته تا نقد سرمایهداری متأخر، از مسئله مهاجرت تا بحران دموکراسی لیبرال، همگی را به بحث میکشد.
ژیژک میکوشد لنین را از گذشته به اکنون پیوند بزند. وی بهویژه بر این نکته تأکید دارد که دموکراسی لیبرال غربی توانایی پاسخ به بحرانهای جهانی را از دست داده و بدون «جهشی رادیکال» آیندهای بهتر ممکن نیست.
یکی از محوریترین بحثهای ژیژک، نقد ایده «پایان تاریخ» است که پس از فروپاشی شوروی مطرح شد. فرانسیس فوکویاما در اوایل دهه ۹۰ مدعی شد که لیبرالدموکراسی و بازار آزاد آخرین مرحله تکامل سیاسی-اقتصادی بشر است. اما ژیژک بر این باور است که بحران مالی سال ۲۰۰۸، گسترش پوپولیسم راستگرا، فاجعههای زیستمحیطی و جنگهای جدید همه نشان دادهاند که تاریخ هنوز زنده است و تناقضهای نظام سرمایهداری حل نشده باقی ماندهاند.
در چنین شرایطی، بازگشت به لنین به معنای احیای تخیل سیاسی است. لنین در لحظهای که همهچیز غیرممکن به نظر میرسید، دست به اقدامی غیرمنتظره زد و همین «ناممکن» را به واقعیت بدل کرد. ژیژک معتقد است که ما نیز باید جرئت طرح امر ناممکن را داشته باشیم.
ژیژک بخش بزرگی از مقدمه خود را به نقد سرمایهداری جهانی اختصاص میدهد که در چهار نکته متمرکز است:
نابرابری ساختاری: ژیژک نشان میدهد که چگونه شکاف میان طبقات اجتماعی به سطحی بیسابقه رسیده است.
سرمایهداری دیجیتال: شرکتهای فناوری، شکل تازهای از انحصار را ایجاد کردهاند که با سرمایهداری صنعتی کلاسیک تفاوت دارد.
بحران زیستمحیطی: سرمایهداری قادر به حل بحران اقلیمی نیست، چون منطق آن مبتنی بر رشد بیپایان است.
مهاجرت و مرزها: مرزها و سیاستهای ملیگرایانه دیگر توان پاسخگویی به جریانهای جهانی مهاجرت را ندارند.
ژیژک در برابر این بحرانها بر آن است که اصلاحات سطحی کافی نیست. تنها با «جهش رادیکال» —چیزی شبیه به آنچه لنین در ۱۹۱۷ انجام داد—میتوان به آیندهای متفاوت اندیشید. البته ژیژک بهخوبی میداند که بازگشت به لنین میتواند با خطر اقتدارگرایی، سرکوب و بازتولید همان فجایعی همراه شود که تجربه شوروی را به شکست کشاند.
بنابراین بر «حلوفصل» تأکید دارد و معتقد است ما باید از خطاهای گذشته، درس بگیریم. برای ژیژک، درس اصلی شوروی این است که انقلاب بدون آزادی فردی، دموکراسی واقعی و توجه به تنوع اجتماعی محکوم به شکست است. بنابراین «تکرار لنین» به معنای تکرار شوروی نیست؛ بلکه گشودن راهی برای انقلابی است که بتواند همزمان عدالت اجتماعی و آزادی فردی را پاس بدارد.
به نظر میرسد که «لنین: ۲۰۱۷» صرفاً یک کتاب نظری نیست؛ بلکه نوعی «مداخله سیاسی-فکری» در زمانه ماست که اهمیت آن در چند نکته نهفته است:
بازاندیشی سنت مارکسیستی: در شرایطی که بسیاری از جریانهای چپ به پراگماتیسم و اصلاحات جزئی بسنده کردهاند، ژیژک یادآور میشود که رادیکالیسم سیاسی هنوز ضروری است.
گفتوگو با بحرانهای امروز: کتاب تنها به تاریخ نمیپردازد، بلکه آن را به مسائلی مانند تغییرات اقلیمی، اقتصاد جهانی و بحران دموکراسی پیوند میزند.
چالش فکری: زبان ژیژک همیشه پر از طنز، تناقض و ارجاعات فلسفی است. او خواننده را به چالش میکشد و وادار میکند تا از کلیشههای رایج فراتر برود.
بازگرداندن تخیل سیاسی: شاید بزرگترین دستاورد کتاب این باشد که دوباره «امکان سیاست رادیکال» را قابل تصور میکند.
«لنین: ۲۰۱۷؛ یادآوری، تکرار و حلوفصل» در ۲۹۶ صفحه بههمت موسسه انتشارات نگاه منتشر شده است.
۲۱۶۲۱۶
نظر شما