ستاره اسکندری: سال‌ها پیش با دستبندهای سبز و انگشت‌های بنفش برای اصلاحات جنگیدیم

مراسم بزرگداشت روز سینما، شامگاه جمعه ۲۱ شهریورماه با حضور جمع کثیری از هنرمندانِ سینماگر به همت خانه سینما، در موزه سینما برگزار شد.

نرگس کیانی: در آیین گرامیداشت روز ملی سینما، جمعی از هنرمندان گرد هم آمدند تا از «قصه‌های ماندگار» و نقش سینما در زندگی اجتماعی ایرانیان سخن بگویند. از همایون اسعدیان که این روز را «بزرگداشت سینمای ملی» خواند، تا رضا کیانیان که از زخم‌های چهار دهه سینمای ایران گفت، حامد بهداد که بر «صدای مردم بودن» تأکید کرد و ستاره اسکندری که با بغض از حسرت سینمای مستقل سخن گفت.

منصور ضابطیان که اجرای این مراسم را بر عهده داشت در سخنان کوتاهی گفت: «امشب در این قاب روشن گرد هم آمده‌ایم به یاد سینما و در ستایش رویاها و خاطرات یک ملت. نوری بر پرده می‌تابد، نوری که امید را روشن نگه داشته است. سینما آینه روزگار ماست، گاه خندانده، گاه گریانده، گاه هشدار داده و همیشه همسفر روح بی‌قرار این سررمین بوده است. در آیین گرامیداشت روز سینما گرد هم آمده‌ایم تا دوباره به یاد بیاوریم کا در قالب روشن زندگی کرده‌ایم گریسته‌ایم، خندیده‌ایم و امیدوار مانده‌ایم.»

همایون اسعدیان رئیس خانه سینما در این مراسم گفت:  «متأسفیم که به دلیل محدودیت زمان و مکان نتوانستیم در خدمت همه دوستان باشیم. این یک جشن نیست، بلکه بزرگداشت سینمای ملی ایران است؛ بزرگداشت قصه‌های ماندگار. تکراری است اگر بگویم حال‌مان خوب نیست. امیدوارم روزی فرا برسد که با دل‌های شاد، جشن بزرگی را کنار هم برگزار کنیم.»

او ادامه داد: «ما با سینما، با فیلم‌های مستند، کوتاه، انیمیشن و... در غم‌ها گریسته‌ایم و در شادی‌ها خندیده‌ایم. سینماگران در هشت سال دفاع مقدس در کنار مردم بودند. بزرگان این سینما همواره دغدغه آب و خاک وطن را داشته‌اند و هشدار داده‌اند، اما همواره با انگ سیاه‌نمایی مواجه شده‌اند. بزرگانی چون داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، رخشان بنی‌اعتماد، مجید مجیدی، احمدرضا درویش، رضا میرکریمی و دیگران، دلسوزترینِ دلسوزانند. اگر در زندگی‌ام افتخاری باشد، همین است که عضوی کوچک از این سینما هستم.»

اسعدیان همچنین گفت: «ما حسرت گذشته را می‌خوریم، اما گذشته باید دریچه‌ای نو به روی آینده بگشاید. در جریان ۱۲ روز جنگ اسرائیل علیه ایران، بیش از هزار تن از عزیزان‌مان را از دست دادیم؛ مرد، زن، کودک، پیر و جوان. درود بر روح پرفتوح شهیدان. در این ۱۲ روز همه شوکه شدند؛ از متجاوزان گرفته تا مسئولان و مردم.»

او افزود: «ما نگرانیم. مردم وظیفه اخلاقی خود را انجام دادند، اما مسئولان چه؟ اگر اوضاع به همین شکل ادامه یابد، شاید این بار تنها مسئولان باشند که شوکه می‌شوند. از این ۱۲ روز چنین یاد خواهیم کرد که مردم، با وجود همه نارضایتی‌ها، مردانه ایستادند و می‌دانستند که تسلیم به متجاوز شاید بندگی بیاورد، اما آزادی را هرگز. چیزی که در جنگ ۱۲ روزه مردم را به هم پیوند داد، ایران بود؛ سرزمین مادری ما. شما هم حتماً دیده‌اید که بعد از این ۱۲ روز، صداوسیما مدام سرود «ای ایران» را پخش می‌کند و مسئولان نشان پرچم ایران را بر سینه می‌زنند. امیدوارم دیر نشده باشد.»

او در پایان گفت: «۸۰ سال از عمر «ای ایران» می‌گذرد؛ سرودی که با حضور سه استاد، بنان، گل‌گلاب و خالقی، خلق شد و به گونه‌ای سرود ملی غیررسمی ما ایرانیان است. سرودی که نه در ستایش پادشاهی سروده شد و نه در تبلیغ ایدئولوژی خاصی، بلکه تنها برای ایران. ۳۶ سال پیش ناصر تقوایی فیلمی با همین نام ساخت تا «ای ایران» را به ما یادآوری کند.»

سخنان اسعدیان با این ابیات پایان یافت: «ای ایران، ای مرز پرگهر/ ای خاکت سرچشمه هنر/ دور از تو اندیشه بدان/ پاینده مانی و جاودان»

رضا کیانیان نیز در سخنانی کوتاه که با شعر "دهانت را می‌بویند..." از احمد شاملو آغاز کرد، این‌طور گفت: «سینمای ایران چهل سال است بر شانه‌های زخمی خود عشق را مرهم می‌گذارد به شور روزی که ناچار نباشیم عشق را در پستوی خانه پنهان کنیم.»

در ادامه حامد بهداد در سخنانی کوتاه گفت: «لازم می‌دانم به نکته‌ای اشاره کنم که هنوز از خاطرم نرفته است. در سال ۱۴۰۱، وزیر وقت در جریان ماجرای مهسا و زمانی که مردم در خیابان‌ها بودند، از هنرمندان خواست مردم را به آرامش دعوت کنند. کار به جایی رسید که تبصره‌ای آمد و هنرمندان را در برابر هنرمندان قرار داد. بعد هم واژه‌های "خودی" و "ناخودی" مطرح شد. ما اعتراض کردیم.»

او خطاب به خانه سینما گفت: «ما از بافت و جز مردمیم و باید صدای آن‌ها باشیم. باید آگاه باشیم، هر لحظه آگاه. سینما همچون دیدبانی است که پیوسته عرصه‌های اجتماعی را رصد کرده است؛ رصدی که همچون دریایی خروشان خطر را تشخیص می‌دهد و بی‌پروا از انگ سیاه‌نمایی، نقص‌ها را بازگو می‌کند و هشدار می‌دهد؛ به این امید که شاید گوشی شنوا باشد.»

در ادامه، شبنم مقدمی، پژمان بازغی و علی دهکردی روی صحنه حاضر شدند تا از ستاره اسکندری، بازیگری که منصور ضابطیان او را «شخصی آسیب‌خورده از تحولات اجتماعی سال‌های اخیر» توصیف کرد، تقدیر کنند.

ستاره اسکندری در سخنانی احساس‌برانگیز و همراه با بغض گفت: «دل همه ما برای سینمای متفکر و مستقل تنگ شده است. من کاری جز آنچه در فرهنگ‌مان داشته‌ایم انجام نداده‌ام. در جنگ هم ما همیشه کنار هم بوده‌ایم. وقتی ویدئوی کوتاهی را که روی پرده پخش شد می‌بینم، به این فکر می‌کنم که در تاریخ سینمای ایران، همیشه پس از حذف کردن آدم‌ها، به آن‌ها افتخار کرده‌ایم. به ترانه علیدوستی، باران کوثری، فاطمه معتمدآریا، پانته‌آ بهرام و دیگران... این برای ما یک حسرت است؛ چراکه در سال‌های آینده هم، باز همین آدم‌ها و دیگران را در ویدئوهایی کوتاه نشان خواهیم داد و حسرت خواهیم خورد؛ همان‌طور که برای ناصر ملک‌مطیعی و بهروز وثوقی حسرت خوردیم.»

او ادامه داد: «از مسئولان می‌خواهم چاره‌ای بیندیشند برای سینماگرانی که با مسائل امنیتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. من هرگز مینا مشهدی‌مهدی را از نزدیک ندیده‌ام، اما دلم برای این مستندساز می‌تپد.»

اسکندری در پایان گفت: «دلم برای سینمایی که چراغ راه مردم بود تنگ شده است. هنوز امیدوارم سیاست‌گذاران سرانجام چاره‌ای کنند. ما همه با همیم، حتی اگر به گونه‌ای دیگر فکر کنیم. تاریخ سینمای ما یعنی همین بچه‌هایی که امروز بیکارند و کار نمی‌کنند. سال‌ها پیش با دست‌بندهای سبز و انگشت‌های بنفش برای اصلاحات جنگیدیم، چون باور داشتیم اتفاقی خواهد افتاد. خواهش می‌کنم چاره‌ای بیندیشید و دست به دست هم دهید تا مشکلات این بچه‌ها حل شود

پس از او، پژمان بازغی نیز گفت: «به شخصه از ستاره اسکندری تشکر می‌کنم که زحمت زیادی کشید. همچنین از رامبد جوان و شهاب حسینی قدردانی می‌کنم.»

در ادامه، منصور ضابطیان از سینمای دفاع مقدس یاد کرد و کمال تبریزی را روی صحنه دعوت کرد.

کمال تبریزی پیش از خواندن متنی که آماده کرده بود، گفت: «خاطرم هست زمانی می‌خواستند خانه سینما را ببندند، در واقع آن را نادیده بگیرند و از بین ببرند، اما همدلی‌ای به وجود آمد که مانع این اتفاق شد. این همدلی همیشه وجود داشته است و هر چه جلو می‌رویم، قدر و منزلت سینما بیش از پیش خود را نشان می‌دهد. امیدوارم روزی برسد که همه به این سینما ببالند.»

او سپس با خواندن شعر «سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم / ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم...» افزود: «سینمای ایران همواره حماسه‌سرای دفاع مقدس در برابر جنگ تحمیلی بوده است؛ تنها جنگی که در آن یک وجب از خاک پرگهر ایران واگذار نشد. سینه سینمای ایران پر از رشادت مردانی است که مرگ باعزت را بر زندگی زیر یوغ دشمن ترجیح دادند.»

در ادامه به یاد اتفاقات غیرقابل توصیف این روزهای نوار غزه بخش‌هایی از فیلم «صدای هند رجب» روی پرده پخش شد.

در ادامه‌ی مراسم، منصور ضابطیان رائد فریدزاده، محمدمهدی عسگرپور و منوچهر شاهسواری را روی صحنه دعوت کرد. رائد فریدزاده با تبریک روز ملی سینما، شنیدن را فضیلتی بزرگ توصیف کرد.

پرویز پرستویی با حضور روی صحنه گفت: «سلام بر سینما، سلام بر خانواده محترم سینما. روز ملی سینما بر شما بزرگواران مبارک. چند خط نوشته‌ام که می‌خواهم در سه بخش قرائت کنم.»

او افزود: «اول عرض ارادت و سلام و تشکر از همایون اسعدیان، دوم تبریک روز ملی سینما و سوم، به عنوان عضوی کوچک، توصیه‌ای به برخی سینماگران دارم. ما از ابتدای مجلس فیلم‌هایی را دیدیم که دیگر کمتر می‌بینیم. قابل توجه عزیزانی که عضو خانواده سینما هستند: سهم مردم و قدر و منزلت آن‌ها را فراموش نکنید. از برگزارکنندگان این رویداد صمیمانه سپاسگزارم که در روز ملی سینما نام مرا یاد کردند. این نه تقدیر، که یادآوری نکته‌ای خاص است؛ سینما فقط تصویر و قصه نیست، آینه‌ای است که مردم در آن خود و آرزوهایشان را می‌بینند. سینما یعنی امید و احترام به مخاطب. آرزو دارم فیلم‌های ما در کنار سرگرمی، احترام به شعور مخاطب را فراموش نکنند.»

پرستویی سپس با اشاره به فعالیت‌های سال‌های اخیرش در کنار رسول خادم گفت: «قدم‌های کوچک ما اگر توانسته باشد ذره‌ای آرامش به دل‌های مردم محرومی بدهد که حتی امکان ساده‌ترین لذت‌ها را ندارند، برای ما افتخار است. هنر و سینما وقتی ارزش پیدا می‌کند که برای مردم و در کنار مردم باشد. امیدوارم سینمای‌مان چراغش روشن و امیدآفرین باقی بماند.»

او گفت: «شش سال است که در این راه فعالیت می‌کنیم و خوشحالم که عزیزان ما را به اسم کوچک می‌شناسند اما نمی‌دانند شغل‌مان چیست. چون برق ندارند، اینترنت ندارند و رسانه‌ای در اختیار ندارند؛ این‌ها مردمی محروم‌اند.»

او از کودکانی گفت که صبح‌ها نه کره می‌خورند، نه پنیر و نه خامه؛ خانواده‌هایی ایرانی اما فاقد هویت رسمی. او ابراز امیدواری کرد که همه کسانی که اکنون از صحنه و دوربین دورند، بار دیگر بازگردند.

او در پایان افزود: «هر آنچه ستاره اسکندری گفت، کلمه به کلمه حرف‌های من نیز هست. درود بر شما که دردها را عنوان کردید. درود بر شما که یادآوری کردید هنرمند دشمن نیست و جای هنرمند در بند نیست. ان‌شاءالله همه هنرمندان‌مان دوباره در میدان فرهنگ دیده شوند.»

آزاده صمدی نیز در سخنانی کوتاه گفت: «سینمای ما سال‌هاست دلگیر، غمگین و مهجور است؛ شاید از وقتی سیاست به آن ورود کرده یا برخی دخالت‌ها. ما مثل وطن‌مان، یک سیما بیشتر نداریم.»

فرهاد توحیدی، سخنران دیگر این رویداد، سخنانش را با شعر «طفلی به نام شادی دیری‌ست گمشته‌ست» آغاز و پایان داد.

بهرام عظیمی، کارگردان انیمیشن دیگر سخنران این مراسم، صحبت‌های خود را این‌طور آغاز کرد: «می‌خواستم در مورد اسفندیار احمدیه، متولد ۱۳۰۷، بگویم؛ پدر انیمیشن ایران که ما نبیره‌های او هستیم. به افتخار استاد احمدیه و نوه‌ها و نتیجه‌هایش که جوایز را درو می‌کنند، دست بزنید.»

او سپس از روی متنی که در دست داشت ادامه داد: «از خط‌های ساده، جهانی تازه زاده می‌شود. سینمای انیمیشن دل‌ها را به پرواز می‌برد و مرزها را از میان برمی‌دارد. در این جهان بی‌مرز، هر تصویر ساده پلی است به رویا و معنا. سینمای انیمیشن همان جادوی کودکانه‌ای است که حتی در جان بزرگسالان نیز زنده می‌ماند.»

امیرشهاب رضویان، سخنران دیگر این مراسم، برای صحبت در مورد فیلم کوتاه روی سن رفت و در ابتدای صحبتش گفت: «می‌خواهم ابتدا یاد کنم از قدیمی‌ترین سینماگر، از قدیمی‌ترین فیلمبردار زنده ایران، رضا مجاوری، فیلمبردار «سلطان صاحبقران»، که هم‌اکنون ۹۴ ساله است. او هنوز زنده است و من بارها گفته‌ام لطفاً بزرگداشتی برایش بگیرید.»

رضویان سپس تأکید کرد: «سینمای متفاوت را خفه نکنید. اگر ادعا دارید که می‌خواهید سینمای ایران را زنده کنید، نهایتاً سه سال وقت دارید. هرچند شاید در دور دوم هم رای بیاورید و حضور داشته باشید.»

او در ادامه متن کوتاهی را خواند و افزود: «در سینمای کوتاه سالی پنج هزار فیلم تولید می‌شود که بسیاری از آن‌ها تحت حمایت دولتی نیستند و آینه‌ای صادق از سینمای ایران هستند. اگر کسی بخواهد جامعه ایران را با مطالعه‌ای جامعه‌شناسانه بشناسد، پیش از فیلم‌های بلند، باید به سراغ فیلم‌های کوتاه برود.»

شهرام درخشان، تهیه کننده و فیلمساز  برای صحبت در مورد سینمای مستند روی صحنه فراخوانده شد. او با اشاره به اهمیت صدای سینمای مستند ایران گفت: «ما از آغاز بوده‌ایم، بیش از یک قرن است که زندگی را روایت کرده‌ایم؛ آدم‌ها، خاک، آب و آتش را. هرگز ناظری خاموش نبوده‌ایم؛ گاه با خشم سخن گفته‌ایم و گاه نه. ما همیشه راوی ایران بوده‌ایم. ایستاده‌ایم پس از جنگ‌ها، بی‌مهری‌ها و نامهربانی‌های دیگران و خودمان. از غصه‌ها و قصه‌ها گفتیم، از همین سرزمین سرودیم با همه رنج‌ها و شادی‌هایش، تا این سرزمین یادگارهای همیشه‌اش را به غبار روزگار آدم‌های بی‌ریشه نسپارد. ما خاک‌آلوده شدیم تا خاک آلوده نشود و ایران بماند.»

ازجمله هنرمندان و چهره‌های حاضر در این مراسم بهمن فرمان‌آرا، ایرج راد، منوچهر محمدی، غلامرضا موسوی، منوچهر شاهسواری، عبدالله اسکندری، سیدمحمد بهشتی، شبنم مقدمی، حمید نعمت‌الله، ستاره اسکندری، بهرام عظیمی، آزاده صمدی، مریم کاویانی، علی دهکردی، رضا میرکریمی، اکتای براهنی، عباس یاری، کمال تبریزی، فرهاد توحیدی، محمود گبرلو، پژمان بازعی، رائد فریدزاده، مهدی شفیعی، علیرضا حسینی، محمدمهدی عسگرپور و ... بودند.

5959

کد خبر 2114481

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =