شامگاه جمعه، بیست و هشتم شهریورماه، جاده آبادان به اهواز، که مدتهاست در میان مردم و مسئولین به "جاده مرگ" شهرت یافته، بار دیگر صحنه یک تراژدی خونین بود. برخورد زنجیرهای پنج دستگاه خودروی سواری نه تنها جان یک نوجوان ۱۴ ساله و یک زن ۲۷ ساله را گرفت و ۹ نفر دیگر را با جراحات مختلف راهی بیمارستان کرد، بلکه پرونده قطور حوادث مرگبار این محور مواصلاتی را سنگینتر از قبل ساخت. این حادثه، فراتر از یک خبر ساده، آینهای تمامنما از بحرانی چندوجهی است که ریشههای آن در فرهنگ رانندگی، ایمنی خودروها و زیرساختهای جادهای کشور دوانده است.
روایتی از یک شب تلخ: جزئیات حادثه و ابعاد انسانی آن
ساعت حوالی ۲۳:۴۱ شامگاه جمعه بود که تماسهای مردمی، مرکز فوریتهای پزشکی آبادان را از وقوع یک فاجعه در محور آبادان-اهواز مطلع ساخت. در تاریکی شب، پنج دستگاه خودروی سواری شامل سه پراید، یک سورن و یک پژو ۴۰۵ به شدت با یکدیگر برخورد کرده بودند. به گفته یاسین افرا، رئیس اورژانس پیشبیمارستانی و مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی آبادان، شدت این تصادف زنجیرهای به حدی بود که دو نفر در دم جان باختند و صحنههای دلخراشی را رقم زد.
با اعزام فوری شش دستگاه آمبولانس از نزدیکترین پایگاههای اورژانس، عملیات امداد و نجات آغاز شد. تکنسینهای اورژانس با ۹ مصدوم مواجه شدند که حال برخی از آنها وخیم گزارش میشد. هفت نفر از مجروحان، شامل دو مرد ۳۱ و ۳۶ ساله و پنج زن و دختر در بازه سنی پنج تا سی و هفت سال، پس از اقدامات اولیه درمانی، برای ادامه معالجات به بیمارستان سینا اهواز منتقل شدند. دو مصدوم دیگر نیز که آسیبدیدگی خفیفتری داشتند، توسط خودروهای شخصی به مراکز درمانی انتقال یافتند. این حادثه، خانوادههایی را داغدار و افراد بیشماری را با آسیبهای جسمی و روحی مواجه ساخت؛ داغی که تا سالها بر دل بازماندگان سنگینی خواهد کرد.
کالبدشکافی علل: مثلث مرگبار "انسان، جاده و خودرو"
وقوع چنین حوادثی را نمیتوان تنها به یک عامل نسبت داد. تصادف محور آبادان-اهواز، محصول برهمکنش سه ضلع یک مثلث مرگبار است: خطای انسانی، ناایمنی جاده و استاندارد پایین خودروها.
۱. عامل انسانی: فرهنگ رانندگی و بیاحتیاطیهای مرگآفرین
مقامات پلیس راهور و کارشناسان حوزه ترافیک، همواره بر نقش محوری عامل انسانی در تصادفات جادهای ایران تأکید دارند. بر اساس آمارها، بیش از ۸۰ درصد تصادفات کشور ناشی از خطاهای انسانی است. عواملی چون سرعت غیرمجاز، سبقتهای ناگهانی، عدم توجه به جلو ناشی از خستگی، خوابآلودگی یا استفاده از تلفن همراه، همگی در صدر فهرست علل اصلی سوانح رانندگی قرار دارند. اگرچه علت دقیق این حادثه خاص در دست بررسی است، اما وقوع یک تصادف زنجیرهای با این حجم از خسارت، به احتمال زیاد با یکی از همین بیاحتیاطیها گره خورده است. فرهنگ ضعیف رانندگی و عدم رعایت قوانین، متأسفانه به یک معضل ساختاری در کشور تبدیل شده که سالانه جان هزاران نفر را میگیرد.
۲. جادههای ناایمن: بستری برای وقوع فاجعه
استان خوزستان به دلیل موقعیت استراتژیک و حمل و نقل بالای کالا و مسافر، دارای یکی از پرترافیکترین شبکههای جادهای کشور است. بسیاری از محورهای مواصلاتی این استان، از جمله محور اهواز-خرمشهر و اهواز-آبادان، به دلیل حجم بالای تردد، دو طرفه بودن و کمبود زیرساختهای ایمنی لازم، به مقاطع حادثهخیز تبدیل شدهاند. به گفته رئیس پلیس راه خوزستان، این استان به جای "نقاط حادثهخیز"، دارای "مقاطع حادثهخیز" است. فرسودگی رویه آسفالت به دلیل تردد وسایل نقلیه سنگین، نبود روشنایی کافی در بسیاری از участки، و کمبود گاردریلهای استاندارد، همگی دست به دست هم دادهاند تا این جادهها را به قتلگاه شهروندان تبدیل کنند. اداره کل راهداری استان از شناسایی ۱۹ نقطه پرحادثه و تلاش برای ایمنسازی آنها خبر داده است، اما حجم مشکلات و کمبود اعتبارات، این روند را کند کرده است.
۳. خودروهای ناایمن: تابوتهای متحرک
ضلع سوم این مثلث، کیفیت و ایمنی پایین خودروهای داخلی است. سه دستگاه از پنج خودروی درگیر در این حادثه، پراید بودهاند؛ خودرویی که سالهاست به عنوان یکی از ناایمنترین خودروهای تولید داخل شناخته میشود و سهم بالایی در تصادفات منجر به فوت دارد. به طور کلی، بسیاری از خودروهای پرتیراژ داخلی از استانداردهای ایمنی حداقلی جهانی برخوردار نیستند ، بدنه ضعیف، نبود سیستمهای کنترل پایداری و عملکرد نامناسب کیسههای هوا، باعث میشود تا در هنگام وقوع تصادف، شدت جراحات و احتمال مرگ سرنشینان به شدت افزایش یابد. بر اساس اعلام رسمی پلیس، کیفیت خودرو، عامل ۳۴ درصد از فوتیها در تصادفات است. در حالی که تستهای ایمنی معتبر جهانی مانند Euro NCAP یک معیار کلیدی برای سنجش امنیت خودروهاست، در ایران چنین تستهای استانداردی به صورت فراگیر انجام نمیشود و بسیاری از خودروها با حداقل ستارههای ایمنی (در صورت وجود) روانه جادهها میشوند
.
پیامدها و راهکارها: فراتر از یک ابراز تأسف
حادثه محور آبادان-اهواز و حوادث مشابه، علاوه بر خسارات جانی و مالی هنگفت که بر اساس برخی برآوردها تا ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشود ، هزینههای روانی و اجتماعی جبرانناپذیری را نیز بر جامعه تحمیل میکند. ایران با داشتن یکی از بالاترین نرخهای تلفات جادهای در جهان، سالانه شاهد از دست رفتن جان هزاران نفر از شهروندان خود است؛ آماری که با آمار تلفات یک جنگ تمامعیار برابری میکند.
برای شکستن این چرخه مرگبار، نیاز به یک عزم ملی و اقدامات چندجانبه است:
در حوزه فرهنگسازی: اجرای برنامههای آموزشی مداوم و تأثیرگذار از سنین پایه، افزایش قاطعیت در اجرای قوانین راهنمایی و رانندگی و استفاده از ظرفیت رسانهها برای ترویج فرهنگ رانندگی ایمن، امری ضروری است.
در حوزه زیرساخت: تخصیص بودجههای کافی برای اصلاح و ایمنسازی نقاط و مقاطع حادثهخیز، نصب دوربینهای کنترل سرعت، بهبود روشنایی جادهها و جداسازی باندهای رفت و برگشت در محورهای پرتردد باید در اولویت قرار گیرد.
در حوزه صنعت خودرو: دولت و نهادهای نظارتی باید خودروسازان را ملزم به رعایت استانداردهای ایمنی روز دنیا کنند. توقف تولید خودروهای ناایمن و تسهیل در واردات خودروهای باکیفیت میتواند رقابت را افزایش داده و به ارتقای سطح ایمنی ناوگان حمل و نقل کشور کمک کند.
این تراژدی، آخرین حادثه در جادههای کشور نخواهد بود، مگر آنکه مسئولین، تولیدکنندگان و تک تک شهروندان، نقش خود را در این بحران ملی بپذیرند و برای حل آن گامهای عملی و فوری بردارند. تا آن روز، جادههای ایران همچنان قربانی خواهند گرفت و خانوادههای بیشتری در سوگ عزیزانشان خواهند نشست.
نظر شما