خبرآنلاین - ایران بهعنوان سرزمینی با تنوع قومی، زبانی و مذهبی متنوع ومتکثر، در ادوار مختلف میان دوگانه «انسجام و واگرایی» درحال حرکت بوده است. این تنوع از یک سو غنای فرهنگی و تمدنی بیبدیل ایجاد کرده و از سوی دیگر، بستری برای بروز تهدیدات امنیتی و فشارهای ژئوپلیتیکی فراهم آورده است.مفهوم «حس تعلق» بهعنوان پیوند میان فرد یا گروه با لایههای هویتی مختلف، نقش کلیدی در انسجام ملی، مقاومت در برابر پروژههای تجزیهطلبانه و مقابله با نفوذ خارجی ایفا میکند. حس تعلق در ایران میتواند به دو شکل اصلی نمود یابد:
- تعلق چندگانه
- تعلق مطلق
هر یک از این اشکال پیامدها و آثار امنیتی و ژئوپلیتیکی خاص خود را دارند که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرند.
>>> یادداشتهای قبلی این مجموعه:
موقعیت آذربایجان در دومینوی تحریکپذیری اقوام
جایگاه خوزستان و ضرورت تقویت هویت عربِ ایرانی
نقش بلوچستان؛ از شکاف قومی تا نبرد بندرها
ترکزبانان ایران؛ ستونهای هویت ملی در متن تاریخ و ژئوپلیتیک
پانترکیسم؛ ایدئولوژی، پروژه و تهدیدی ژئوپلیتیکی برای ایران
اربیل تا سلیمانیه؛ اقلیم کردستان عراق و پسلرزههای پس از جنگ ۱۲ روزه
اکنون مطقه غرب آسیا بنا بدلایلی که در یادداشتهای پیشین ذکر شد با پروژه تجزیهطلبانه خارجی مواجه است که اهداف اقتصادی، سیاسی و امنیتی دارند. ایران، با موقعیت ژئوپلیتیکی حساس و جمعیت متنوع، همواره هدف این پروژه بوده و حفظ تعلق چندگانه در میان اقوام ایرانی، ابزار مهم مقابله با آن است.
تعلق چندگانه به معنای احساس تعلق همزمان نسبت به هویتهای قومی، زبانی، مذهبی و ملی است. این نوع تعلق در ایران ازقدیم رایج و در میان تمام اقوام اعم از لر، مازنی ، گیلک ، تالشی ، کرد، ترک، عرب و بلوچ و فارس نمود برجستهای داشته واکنون نیز بااضافه شدن عامل انقلاب اسلامی نمود بیشتری پیداکردهاست و نمونههای تاریخی بسیاری به ویژه درمیان اقوامی که برخی گروه های تجزیه طلب سعی در واگرایی آنان دارند وجود دارد.
کردهای ایران با حفظ زبان، موسیقی و رسوم خود، همواره بخشی از هویت ایرانی را پذیرفتهاند. مقاومت عموم آنان در برابر نفوذ بعث عراق و ایستادگی عمومی در مقابل پروژههای تجزیهطلبانه در دهههای اخیر، نمونه بارزی از تعلق چندلایه است. از گذشته و خصوصا در دوره قاجار شخصیتهایی مانند عزیزخان مکری (سردار بوکان) سردار جنگ ایران نشان دادند که هویت قومی و ملی میتوانند همزمان تقویت شوند.
همچنین ترکهای آذربایجان با حفظ هویت ترکزبان خود، در جنگ ایران و عراق، نهضت مشروطه و حتی در جنبشهای اصلاحی دوران قاجار و پهلوی، نقشی کلیدی در دفاع از ایران یکپارچه ومتحد ایفا کردهاند. حضور گسترده آنان در ساختار ارتش و سیاست، نمونه بارزی از تلفیق تعلق قومی و ملی است.
عربهای خوزستان ضمن وفاداری به زبان و سنتهای خود، در جنگ تحمیلی ۸ ساله با صدام، نقش تعیینکنندهای در دفاع از ایران داشتند که با تقدیم شهدای بسیار و خدمات سرداران بزرگ این خطه دلاور خیز صورت گرفت نشان میدهد که تعلق چندگانه میتواند اقلیتهای قومی را به مدافعان تمامیت ارضی تبدیل کند.
بلوچها نیز با وجود مشکلات اقتصادی و توسعهای، در مقاطع حساس تاریخی، پیوند خود با هویت ملی ایران را حفظ کردهاند. تقویت تعلق چندگانه آنان، عامل مهمی در خنثیسازی طرحهای خارجی بوده است.
از منظر ژئوپلیتیکی، تعلق چندگانه سبب ایجاد شبکههای مقاومتی در برابر نفوذ خارجی میشود. وجود هویتهای محلی قدرتمند که با هویت ملی پیوند خوردهاند، به ایران امکان داده است در برابرسیاستهای تجزیهطلبانه قدرتهای خارجی مانند بریتانیا در دوره قاجار، شوروی در دوره پهلوی و ایالات متحده و اسرائیل در دوره معاصر مقاومت کند. در واقع، هویتهای چندگانه با ایجاد «چسب اجتماعی» میان قومیت و ملیت، قدرت مانور ایران را در عرصه داخلی و منطقهای افزایش داده ونقش تعیین کننده ای رادر وحدت وانسجام ملی ایفا نموده است.
در مقابل اما تعلق مطلق زمانی رخ میدهد که فرد یا گروه صرفاً خود را به یک هویت خاص وابسته دانسته و سایر ابعاد هویتی را نادیده بگیرد. این امر میتواند در دو حالت بروز یابد:
- تعلق مطلق به هویت قومی
- تعلق مطلق به هویت ملی
در حالت نخست، تعلق مطلق به هویت قومی رخ میدهد. در این شرایط، گروه قومی هویت ملی را نادیده گرفته و تنها بر هویت بومی و قومی خود تأکید میکند. این وضعیت، بستری برای تجزیهطلبی و تهدید تمامیت ارضی فراهم میآورد. نمونه های آن، برخی گروههای کردی، آذری، عربی و بلوچی در دهههای اخیر، با تکیه بر چنین نگرشی، تلاش کردهاند پروژههای واگرایانه را دنبال کنند؛ پروژههایی که غالباً با حمایت مالی و سیاسی بازیگران خارجی مانند آمریکا، اسرائیل و بعضی کشورهای دیگر همراه بوده است.
در حالت دوم، فرد یا گروه تنها خود را متعلق به هویت ملی کشور میداند و به هویتهای محلی، قومی یا زبانی به نفع هویت ملی واحد، بیتوجه است. اگرچه این وضعیت ممکن است در کوتاهمدت انسجام ایجاد کند، اما در شرایطی که هویتهای محلی سرکوب شوند، بهتدریج موجب احساس بیگانگی و واگرایی خواهد شد.
ممونههای تاریخی در ترکیه نشان میدهد که سیاست «ترکسازی» آتاتورک و سرکوب هویت کردی به شورشهای مسلحانه و بحرانهای امنیتی طولانیمدت انجامید. همچنین سیاست های عراق و سوریه بعثی در مقابل کردها نمونه های دیگر شکست سیاست هویت مطلق ملی هستند. ایران نیز در صورت اتکا به چنین سیاستهایی، با خطر مشابهی روبهرو خواهد شد.
در تعامل تعلق چندگانه و مطلق، تجربه ایران نشان داده که مدل تعلق چندگانه در هویت ملی پایدارترین روش برای ایجاد انسجام ملی است. در مقابل، غلبه تعلق مطلق قومی یا ملی، زمینهساز بحرانهای امنیتی است؛ مشابه عراق و سوریه که واگرایی قومی-مذهبی به فروپاشی دولتها منجر شد.
از منظر تاریخی، شخصیتهای بزرگی که نمونهای از توازن میان این دو حالت بودند با حفظ هویت قومی خود، در دفاع از ایران و مقابله با تهدیدات خارجی نقشی مهم ایفا کردند.
در مقابل، گروههایی که به تعلق مطلق قومی گرایش یافتند، به ابزار سیاستهای تجزیهطلبانه قدرتهای خارجی تبدیل شدند.
از دیدگاه ژئوپلیتیکی، تعلق مطلق به هر یک از هویتها، ملی یا قومی، موجب شکاف اجتماعی و تضعیف انسجام داخلی میشود. در شرایطی که هویتهای محلی سرکوب شوند یا هویت ملی نادیده گرفته شود، بستر بحرانهای قومی و تهدید امنیت ملی فراهم میشود.
تعامل میان تعلق قومی و تعلق ملی، در شکل مثبت خود میتواند زمینهساز همزیستی هویتها و تقویت انسجام ملی شود. ترکیب متوازن این تعلقها باعث میشود که اقوام مختلف ضمن حفظ هویتهای محلی، خود را بخشی جداییناپذیر از ایران بدانند. این مدل، بهویژه در مواقع تهدید خارجی، موجب همافزایی و افزایش قدرت ملی میگردد.
در مقابل، غلبه تعلق مطلق قومی یا ملی، همزیستی را تهدید کرده و زمینه بحرانهای هویتی و امنیتی را فراهم میکند. همچنین، تعلق چندگانه و مطلق ، هر دو پیامدهای مهمی برای انسجام ملی در بحث امنیت ایران دارند. تعامل مثبت میان آنها موجب افزایش همبستگی اجتماعی، تقویت مقاومت ملی در برابر تهدیدات خارجی و کاهش شکافهای قومی و زبانی میشود.
غلبه تعلق مطلق قومی، بهویژه اگر با حمایت خارجی همراه باشد، میتواند امنیت و تمامیت ارضی ایران را بهشدت تهدید کند. از منظر ژئوپلیتیکی، انسجام ملی و مقابله با پروژههای تجزیهطلبانه، موقعیت ایران را در منطقه تقویت کرده و توان کشور را در تأثیرگذاری بر معادلات منطقهای افزایش میدهد. تجربه تاریخی نشان داده است که هرگاه انسجام داخلی تقویت شده، ایران توانسته است در سطح منطقهای و بینالمللی قدرتنمایی کند؛ و بالعکس، هر زمان که شکافهای قومی و هویتی تشدید شده، ایران در برابر فشارهای خارجی آسیبپذیرتر شدهاست.
تعامل مثبت میان تعلقهای مختلف موجب افزایش مقاومت ایران در برابر فشارهای خارجی و تقویت موقعیت منطقهای کشور میشود. تجربه عراق و سوریه نشان داده است که غلبه تعلق مطلق قومی یا مذهبی، به فروپاشی نظم سیاسی و امنیتی میانجامد. در مقابل، ایران توانسته است با وجود تنوع گسترده، از فروپاشی جلوگیری نموده و انسجام نسبی خود را حفظ نماید.
ایران برای حفظ و تقویت تعلق ملی در چارچوبی چندلایه و چندگانه، نیازمند اتخاذ استراتژیهای متنوع و هماهنگ است. تقویت هویت ملی با تأکید بر تاریخ، فرهنگ، تمدن و نمادهای مشترک، میتواند حس تعلق به یک هویت ملی فراگیر را در میان اقوام مختلف تقویت کند. همزمان، پذیرش و حمایت از زبانها، آیینها و رسوم محلی مانع از شکلگیری احساس بیگانگی و فاصله میان اقوام میشود و به انسجام اجتماعی کمک میکند. توسعه اقتصادی و اجتماعی متوازن نیز از اهمیت بالایی برخوردار است؛ کاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی در مناطق قومی، زمینهساز ایجاد حس عدالت و تعلق اجتماعی خواهد بود.
آموزش و فرهنگسازی از دیگر مؤلفههای کلیدی هستند؛ گنجاندن احترام به تنوع فرهنگی و قومی در نظام آموزشی و رسانهها، انسجام و همبستگی اجتماعی را تقویت میکند.
دیپلماسی فرهنگی داخلی، از طریق ترویج جشنوارهها، زبانها و موسیقیهای محلی در سطح ملی، موجب ایجاد حس تعلق و همگرایی فرهنگی میشود. همچنین، اتصال مناطق قومی به پروژههای کلان ملی مانند کریدورهای ترانزیتی و انرژی، ضمن توسعه مناطق، نقش مهمی در تقویت تعلق ملی دارد. ایجاد رسانههای بومی و دیجیتال نیز ارتباط میان اقوام و هویت ملی را مستحکم کرده و بازتابدهنده تعلق چندگانه است.
حس تعلق در ایران، به ویژه در شرایط تنوع قومی، زبانی و مذهبی گسترده، یکی از مهمترین پایههای انسجام ملی و امنیت کشور به شمار میرود و ترکیب متوازن تعلقهای چندگانه با تعلق ملی فراگیر، زمینهساز تقویت وحدت داخلی و افزایش مقاومت در برابر تهدیدات داخلی و خارجی است. تجربه تاریخی نشان میدهد که ایران همواره هدف پروژههای خارجی برای تجزیه و بیثباتسازی بوده است؛ از تحریک کردها و عربهای خوزستان گرفته تا نفوذ فرهنگی میان ترکها و بهرهگیری از مشکلات اقتصادی بلوچها.
در چنین شرایطی، مدل تعلق چندگانه بهترین راهکار برای حفظ انسجام ملی و مقابله با نفوذ خارجی است، در حالی که تمرکز صرف بر تعلق مطلق قومی یا ملی میتواند کشور را در معرض بحرانهای امنیتی قرار دهد. ایران با اجرای سیاستهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هوشمندانه، توسعه متوازن مناطق مختلف و دیپلماسی فعال، توانسته است این تهدیدها را مهار و به الگویی موفق از همزیستی قومی-ملی در منطقه تبدیل شود، ودرعین حال همزمان جایگاه خود را بهعنوان قدرتی پایدار در سطح منطقه و بینالمللی مستحکم سازد. احترام به تنوع قومی و زبانی، در کنار تقویت هویت ملی مشترک، مسیر پایداری و امنیت کشور در قرن معاصر را تضمین میکند.
۴۲
نظر شما