امام حسن عسکری (ع) تلاش کردند «معارف شیعی» را به جامعه منتقل کنند

مدیرگروه اهل بیت پژوهی پژوهشکده بین المللی امام رضا (ع) با تصریح به اینکه خود شیعیان از عوامل غیبت امام هستند، گفت: در زمان امام حسن عسکری(ع) برخی در امامت ایشان و برادرش جعفر تردید داشتند. این شک‌ها مایهٔ رنجش امام حسن عسکری(ع) شد و فرمودند که این رفتار موجب می‌شود خداوند این نعمت را از جامعهٔ شیعه بگیرد.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، دکتر محمد غفوری: عمده ارتباط امام با شیعیان از طریق «وکلا» صورت می گرفت، برخی شیعیان از عوامل غیبت امام زمان(عج) هستند، وظیفه ما شناخت صحیح مکتب اهل بیت (ع) است.

دکتر محمد غفوری در گفت وگو با شفقنا اظهار داشت: عباسیان به این علت که شایع بود فرزند امام حسن عسکری(ع) آخرین امام و قائم آل محمد خواهد بود، آن حضرت را تحت مراقبت شدید قرار داده و حتی ارتباط شیعیان با ایشان را محدود ساخته بودند. از این رو، اگر شیعیان قصد دیدار با امام یا ادای احترامی به ایشان را داشتند، تنها در مسیر حرکت امام به سمت منزل امکان این کار فراهم می‌شد. یکی از شیعیان روایت می‌کند: هنگامی که قصد داشتیم امام(ع) را در همین مسیر ملاقات کنیم، نامه‌ای از سوی ایشان به دستمان رسید که در آن فرموده بودند: «حتی در مسیر نیز به من سلام نگویید یا با اشاره سلام نکنید، زیرا جان شما در خطر است.

وی با اشاره به شبکه وکالت که از زمان امام موسی کاظم (ع) شکل گرفت و در زمان امام حسن عسکری (ع) کامل تر شد، گفت: این افراد رابط بین شیعیان بوده و نمایندگان امام در مناطق مختلف جهان اسلام بودند که هم وجوهات را گرفته به ائمه (ع) می رساندند و هم سوالات شرعی و اعتقادی مردم را از طریق رابط های خود به سامرا می فرستادند و پاسخ ها را می گرفتند.

وی تصریح کرد: با توجه به شرایط سخت امام حسن عسکری (ع) و فشار شدیدی که بر ایشان می رفت، خادمین ایشان راه ارتباط امام با شیعیان بودند و تحت عناوین فروشنده و داروفروش و… به کوچه ای که منزل امام در آن قرار داشت می آمدند و در لوای فروش اقلام، پیام های شیعیان را به امام عسکری (ع) می رساندند یا دستورات را می گرفتند و به شیعیان می رساندند.

وی با اشاره به مدت کوتاه امامت امام حسن عسکری (ع) گفت: دوره امامت امام حسن عسکری(ع) نیز مدت زمانی کوتاه، حدود شش تا هفت سال، بود و آن حضرت در سن جوانی به شهادت رسیدند. به همین دلیل، سیاق امامت ایشان بر این منوال قرار گرفت که عمدتاً از طریق نمایندگان و وکلا با شیعیان ارتباط برقرار کنند.

غفوری عنوان کرد: طبیعتاً با گسترش شمار پیروان ائمه(ع) و پراکندگی آنها در شهرها و سرزمین‌های مختلف، وجود شبکه «وکالت» ضروری می‌نمود؛ زیرا امام شخصاً نمی‌توانست در همه جا حاضر شود و به تمام امور رسیدگی کند. هر مدیر و رهبر جامعه‌ای نیازمند نمایندگانی است که از سوی وی، امور مناطق گوناگون را سامان بخشند. این یک ضرورت مدیریتی است که چه امام حاضر باشد چه نباشد، پابرجاست. برای نمونه، هم‌اکنون که رهبر انقلاب در تهران مستقر هستند، نمایندگانی در استان‌ها دارند که مردم می‌توانند به ایشان مراجعه کنند. در دوران ائمه(ع) که ابزارهای ارتباطی مدرن وجود نداشت، این نیاز به مراتب بیشتر احساس می‌شد که امام در مناطق مختلف نماینده داشته باشد تا این وظایف را بر عهده بگیرند.

وی ابراز داشت: اما مسئله‌ای که ائمه(ع) با آن روبرو بودند، مشکل ارتباط مستقیم شیعیان با امام و همچنین لزوم آماده‌سازی جامعه شیعه برای دوران فقدان امام و ظهور عصر غیبت بود. امام حسن عسکری (ع) به ‌ویژه در اواخر دوره امامت خویش، اقداماتی در این زمینه انجام دادند؛ برای مثال، گاهی در پاسخ به پرسش‌های شرعی که از ایشان می‌شد، با وجود اینکه می‌توانستند شخصاً پاسخ گویند، مردم را به احادیث و روایات ارجاع می‌دادند. یا نیمی از پاسخ را خود می‌فرمودند و نیم دیگر را با اشاره به آثار اهل بیت (ع) تکمیل می‌کردند. این رویکرد، جامعه را برای زمانی آماده می‌ساخت که دسترسی به امام میسر نباشد. بدین ترتیب، اگر امامی در جامعه حاضر نبود، سازمان وکالت و نمایندگان آن می‌توانستند شیعیان را مدیریت کرده و از سرگردانی آنان جلوگیری کنند. بنابراین، حتی با غایب بودن امام، وجود شبکه وکالت این امکان را فراهم می‌آورد که در دوران غیبت صغری، مردم به نواب خاص (که به وکلای خاص مشهور بودند) مراجعه کنند و فقدان امام، موجب حیرت و سردرگمی جامعه شیعه نشود. در نهایت، این آمادگی ایجاد می‌شد که اگر در دوران غیبت، حتی دسترسی به وکیل خاص نیز میسر نبود، جامعه به علما و دانشمندان شیعه که وارثان علم ائمه(ع) هستند رجوع کند و نیازهای دینی و اعتقادی خود را از این طریق برطرف سازد.

مدیرگروه اهل بیت پژوهی پژوهشکده بین المللی امام رضا (ع) گفت: ما معتقدیم که جانشینان پیامبر خدا دوازده نفرند و در انتظار دوازدهمینِ ایشان هستیم. طبق تدبیر الهی – که بخشی از آن، البته، در پی گلایه‌های امام حسن عسکری(ع) از شیعیان عنوان شده است  – آن حضرت در دوره‌ای به امامت رسید که تردیدها دربارهٔ امامت وی بسیار بود. حتی دربارهٔ امامان پیش از ایشان نیز این پرسش مطرح می‌شد که آیا این امام، جانشین برحق است یا برادرانش. متأسفانه این تردیدها در جامعهٔ شیعه فراگیر بود و با آغاز امامت هر امامی، گروهی در امامت او شک می‌کردند. در مورد امام حسن عسکری(ع) نیز چنین بود و برخی در امامت ایشان و برادرش جعفر تردید داشتند. این شک‌ها مایهٔ رنجش امام حسن عسکری(ع) شد و فرمودند که این رفتار موجب می‌شود خداوند این نعمت را از جامعهٔ شیعه بگیرد.

وی تصریح کرد: خود شیعیان از عوامل غیبت هستند؛ چرا که قدر این نعمت را ندانستند، شأن امامت را ارج ننهادند و در پذیرش امامت ائمه (ع) تردید و تزلزل روا داشتند. در نتیجه، خداوند این موهبت را نیز از آنان گرفت. البته غیبت، بخشی از تدبیر الهی بود و شیعیان نیز می‌دانستند که امام دوازدهم (ع) غایب خواهد شد. جانشینان امامان نیز آگاه بودند که امام دوازدهم در دسترس نخواهد بود. بنابراین، به ناچار باید سازمان وکالت را به‌عنوان نهادی پایدار می‌پذیرفتیم و آن را نهادینه می‌کردیم تا پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. این سازمان، فرآیندی را طی کرد تا هم امکان ارتباط ائمه با جامعه را فراهم کند و هم در زمان عدم دسترسی به امام، بتواند نیازهای جامعه را برطرف نماید.

غفوری تصریح کرد: امام حسن عسکری(ع) به عنوان آخرین امام حاضر، حلقهٔ اتصال امامت حضوری به امامت غایب هستند و این انتقال در دوران ایشان محقق شد. از آن‌جا که امام حسن عسکری (ع) می‌دانستند جانشین ایشان، حضرت حجت بن الحسن (عج)، در پردهٔ غیبت خواهد رفت، زمینه‌سازی لازم را برای گذار جامعهٔ شیعه به دوران غیبت؛ دوره‌ای که امامی حاضر در جامعه نخواهد بود و مردم امام خود را در عرصهٔ اجتماع نمی‌بینند آغاز کردند. به همین دلیل، آن حضرت تدابیر و تمهیداتی اندیشیدند. حتی در زمان امام هادی(ع) نیز گاهی ارتباط با شیعیان از طریق نمایندگان انجام می‌گرفت و ارتباط مستقیم با بسیاری از افراد محدود می‌شد. این رویکرد، زمینه‌ساز آمادگی برای عصر غیبت بود و امام حسن عسکری(ع) در این مسیر نهایت تلاش خود را به کار بستند تا جامعهٔ شیعه را برای دوران غیبت آماده سازند.

وی افزود: امام حسن عسکری(ع) در انتقال معارف شیعی، با بهره‌گیری از میراث پربار دوره‌های پیشین امامت که در آن مبانی فقهی و کلامی شیعه بیش از گذشته تبیین و به‌وسیله شاگردان ائمه (ع) گسترش یافته بود، گام‌های بلندی برداشتند. ایشان با تربیت شاگردان در زمینه‌های فقه، عقاید و کلام، با تأملی آگاهانه در پی انتقال این مفاهیم به جامعه شیعیان بودند.

مدیرگروه اهل بیت پژوهی پژوهشکده بین المللی امام رضا (ع) خاطرنشان کرد: در حوزه تفسیر قرآن، آنچه به نام تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) شهرت دارد، از نظر ما مورد پذیرش نیست؛ چرا که سند آن به دیگران بازمی‌گردد و فرصتی برای بحث تفصیلی در این زمینه نیست. اما در عرصه عقاید، روایات متعددی از آن حضرت به دست ما رسیده است؛ از جمله «صلوات خاصه‌ای» که ایشان به یکی از شاگردان و شیعیان خود تعلیم دادند و در آن، بر چهارده معصوم (ع) درود فرستاده می‌شود. این صلوات که در کتاب‌های ادعیه ثبت شده، نشان‌دهنده تمایز عقیدتی شیعه و تأکید بر عدد چهارده برای معصومان است. هنگامی که از «معصوم» سخن می‌گوییم، مقصود همین چهارده نفر هستند و هنگامی که «اهل‌بیت» عنوان می‌شود، مفهومی گسترده‌تر در نظر گرفته می‌شود که این چهارده معصوم را در برمی‌گیرد؛ یعنی آن چهار نفری که زیر کسا بودند، همراه پیامبر(ص) و نُه فرزند امام حسین(ع) که به این خاندان ملحق می‌شوند. این صلوات خاصه، مؤید آن است که اهل‌بیت منحصر در همین چهارده معصوم هستند. همچنین روایتی از امام حسن عسکری (ع) نقل شده که نشانه‌های مؤمن را پنج چیز برمی‌شمارد:  خواندن ۵۱ رکعت نماز در شبانه‌روز (۱۷ رکعت واجب و ۳۴ رکعت نافله)، زیارت اربعین، قرار دادن انگشتر در دست راست، سجده بر خاک، بلند گفتن «بسم‌الله‌ الرحمن ‌الرحیم» در نماز. این تمایزات در میان پیروان اهل‌بیت (ع) به‌ وضوح مشاهده می‌شود و در تعالیم ائمه (ع) مورد تأکید قرار گرفته است.

وی درباره رویکرد بنی عباس در حذف فیزیکی ائمه (ع) گفت: هر قدرت حاکمی در پی حفظ اقتدار، جایگاه و سلطه‌ی خویش است و به هیچ روی تمایل ندارد آن را از دست دهد. اگر چنین قدرتی، فردی را مانع ببیند یا احساس کند کسی در صدد است این موقعیت را از چنگ او بیرون آکند، طبیعتاً در پی حذف آن فرد برمی‌آید؛ حتی اگر آن شخص برادر، فرزند یا پدرش باشد. تاریخ آکنده از رویدادهایی است که در آن، حاکمان برای حذف رقیبان، نزدیکان خویش را از پای درآورده‌اند؛ چرا که قدرت بسیار فریبنده و خطرناک است و در جایی که ایمان نباشد و تمام همّت انسان، معطوف به قدرت و ثروت گردد، چنین رخدادهایی روی می‌دهد. طبیعتاً بنی‌عباس نیز برای حفظ جایگاه خود و تداوم بخشیدن به سلطه‌شان، می‌کوشیدند رقبا را از میدان به در کنند. قیام‌های پرشمار علویان در دوران بنی‌امیه و بنی‌عباس، دقیقاً به همین دلیل روی داد و آنان می‌کوشیدند با قتل‌عام مخالفان، خود بر اریکه‌ قدرت باقی بمانند. روشن است که ائمه(ع) به دلیل اقبال گسترده‌ی مردم و نیز به دلیل اینکه جانشینان برحق پیامبر(ص) و محور گردآمدن پیروانشان بودند، از سوی خلفای عباسی تهدیدی جدی برای خلافتشان تلقی می‌شدند. از این رو، همواره در اندیشه‌ی حذف ائمه (ع) بودند و چون نمی‌توانستند آشکارا اقدامی کنند، به محدودسازی و زندانی کردن آنان متوسل می‌شدند. اما می‌دیدند که این اقدامات کارساز نیست و حضور شیعیان در جامعه نه تنها کاهش نمی‌یابد، بلکه روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود؛ به‌ویژه پس از سامان‌یابی «سازمان وکالت».

وی ادامه داد: از آنجا که خود بنی‌عباس از طریق شبکه‌ پنهانی توانسته بودند قدرت را از بنی‌امیه بگیرند، خطر چنین سازمان‌دهی‌ را در میان اصحاب ائمه (ع) به خوبی درک می‌کردند و می‌دانستند که شبکه‌ وکالت می‌تواند برایشان بسیار خطرناک باشد. از این رو، می‌کوشیدند هم این سازمان را از بین ببرند و هم ارتباط ائمه(ع) را با آن قطع کنند. این محدودیت‌ها برای آن بود که پیوند امامان با شیعیان و شبکه‌ی مخفی پیروانشان گسسته شود. سرانجام به جایی می‌رسیم که می‌بینیم تمام این فشارها، تحقیرها و حبس‌ها نیز کارگر نمی‌افتد و بنی‌عباس خطر ائمه(ع) را بیش از پیش احساس می‌کنند. در نتیجه، خود را ناچار می‌بینند که امام را حذف فیزیکی کنند و شهادت امام، آخرین حربه‌ی آنان برای رفع این تهدید است.

وی ادامه داد: از سوی دیگر، جایگاه اجتماعی ائمه(ع) برای بسیاری از مردم، حتی غیرشیعیان شناخته شده بود و آنان از برتری مقام ائمه (ع) آگاه بودند؛ به‌ویژه هنگامی که ائمه (ع) با جامعه در ارتباط بودند و امکان ابراز وجود داشتند. برای نمونه، هنگامی که امام رضا (ع) به خراسان رفتند و عنوان ولایتعهدی را (ولو به ظاهر) پذیرفتند، اقبال عمومی به ایشان افزایش یافت. مردم به تدریج امام رضا (ع) و دیگر ائمه (ع) را شناختند و دریافتند که این بزرگواران، از چه شخصیت برتر و کاریزماتیکی برخوردارند و این امر، موجب افزایش پذیرش اجتماعی آنان شد.

غفوری دانش عمیق ائمه (ع) را مورد توجه قرار داد و گفت: ائمه علیهم السلام عالمان راستین دین و در اوج مراتب علمی قرار داشتند؛ تا جایی که در مناظرات نیز هیچ کس یارای مقابله با ایشان را نداشت. حکومت‌ها می‌کوشیدند این وجهه‌ی علمی ائمه(ع) را پنهان کنند تا در جامعه بروز و ظهور نیابد. طبیعتاً سعی می‌کردند هویت اجتماعی و فرهنگی ائمه(ع) را تخریب کنند و از هر راه ممکن از جمله جوّسازی یا ترتیب دادن مناظره‌هایی برای شکست ظاهری ائمه (ع) در این جهت می‌کوشیدند. نمونه‌ی آن، کاری است که هشام بن حکم با امام باقر(ع) کرد و ایشان را به شام دعوت کرد و ماجرای تیراندازی را برای تخریب شخصیت امام (ع) ترتیب داد. این اقدامات، هم در زمان حیات ائمه (ع) و هم پس از شهادت ایشان ادامه یافت. ضمن آنکه حکومت‌ها تلاش می‌کردند خود را تبرئه کنند و زمینه‌چینی‌های بسیاری می‌کردند تا قتل ائمه (ع) را طبیعی جلوه دهند و سپس، برای تضعیف شخصیت آنان نیز تلاش فراوانی به کار می‌بستند.

وی با بیان اینکه قدرت و اکثریت جامعه در دست بنی عباس قرار داشت، عنوان کرد: بنی عباس هرگونه مخالفتی را با شدیدترین صورت سرکوب می کرد. اگرجریان کربلا که در دوره بنی امیه اتفاق افتاد، در زمان بنی عباس هم اتفاق می افتاد، آنها ابایی از کشتن ائمه (ع) و یاران ایشان نداشتند و این آمادگی را داشتند. در این شرایط است که امام حسن عسکری (ع) به رغم فشار بنی عباس و سرکوب شیعیان، تلاش می کنند به عنوان جریان رقیب شناخته نشوند و با فرهنگسازی و گسترش اسلام ناب، جامعه را بیدار کنند.

غفوری با اشاره به سخن معروف امام علی بن موسی الرضا (ع) که فرمود اگر سخنان ما اهل بیت را به مردم برسانید آنها به سمت ما جذب می شوند، گفت: امام حسن عسکری (ع) در مدت کوتاه حکومت خود تلاش می کردند که معارف اهل بیت را به جامعه منتقل کنند.

وی مبارزه ائمه (ع) را فرهنگی دانست و گفت: نتیجه این مبارزات، سیاسی تلقی کردن آن توسط حکومت و فعالیت سیاسی و در نهایت گرایش مردم به اهل بیت (ع) می شد.

وی با بیان اینکه وظیفه ما شناخت صحیح مکتب اهل بیت (ع) است، گفت: ما تا زمانیکه راه و منش اهل بیت (ع) و سبک زندگی آنها را درست نشناسیم نمی توانیم آن را تبیین و به جوامع دیگر منتقل کنیم.

وی تصریح کرد: ما از قدرت معنوی و اجتماعی آموزه های اهل بیت (ع) غافل هستیم و چون با آنها مانوس هستیم ارزش آنها را نمی دانیم اما وقتی این معارف در جای دیگر منتقل می شود، کسانی که آن را دریافت می کنند، پذیرا می شوند.

وی در پایان تاکید کرد: آنچه مهم است گسترش فرهنگ اهل بیت (ع) است تا بتوانیم فرهنگ جوامع را اصلاح کنیم والا صرف اینکه ما آمار پیروان را بالا ببریم، ارزش تلقی نمی شود.

غفوری با اشاره به ماجرای قتل عثمان و روی آوردن مردم به امام علی (ع) برای حکومت گفت: یکی از دلایلی که امام علی (ع) به کسانی که برای بیعت با ایشان هجوم آورده بودند، می فرماید: چرا سراغ من آمدید؟ شما راه خودتان بروید. برای این است که جامعه به کلی دگرگون شده بود و از آموزه های پیامبر اکرم (ص) منحرف شده بود و امیرالمومنین (ع) از این وضعیت ناراضی است و لذا با شرط اصلاح جامعه، حکومت را پذیرفتند که موفق به این امر نشدند و می بینیم که امام را به شهادت می رسانند و آن ماجراها در زمان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به وقوع می پیوندد.

کد خبر 2121760

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار