به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدینشاه قاجار در خاطرات روز دوشنبه ۱۴ رجب ۱۲۸۷ (۱۸ مهر ۱۲۴۹) نوشت: در منزل توقف شد. امری رو نداد. تیمور پاشا، بهلول پاشای ماکویی از آذربایجان به طهران و از آنجا به اردو آمدهاند. محقق امروز دیده شد، تازه آمده.
پای بچه ببری [ببری گربه ناصرالدینشاه بود] که چیتی کوچکه باشد، نمیدانم اندرون چه کردهاند، بیچاره بد میلنگد و هیچ دماغی نداشت. ناخوشهای اندرون هم اوقات تلخ کردهاند. همه ناخوش سنگین هستند؛ عایشه، معصومه، تارچی، دلبر، اصفهامی کوچک، زهراسلطان، تاجگل و غیره و غیره و غیره.
مختصر اخبار چاپار خراسان را هم با تلگراف، مستوفیالممالک عرض کرده بود که سواره ترکمان بهتاخت مابین مشهد و جام آمده، گوسفند زیادی با چوپان، از تیموری برده. از سوار خراسانی هم در مدافعه شصت نفر اسیر و کشته شده. مزید بر کسالت شد. قدری کسل خیالی شده بودم.
امروز عکسهایی که سابق انداخته بودم (در سلطنتآباد و شهرستانک) به مقوای دوچشمی و غیره چسباندم، خیلی طول کشید. محقق، میرزا علیخان روزنامههای [روزنوشت] قدیم که نوشته بودم میخواندند.
شب بعد از شام مردانه شد. علیرضاخان، یحییخان، میرزا علیخان و غیره آمدند.
بعد رفته خوابیدیم. شمسالدوله...
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از ربیعالاول ۱۲۸۷ تا شوال ۱۲۸۸ ق به انضمام سفرنامه کربلا و نجف، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، صص ۹۱-۹۰.
۲۵۹
نظر شما