به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدینشاه قاجار در خاطرات روز چهارشنبه ۹ رجب ۱۲۸۷ (۱۳ مهر ۱۲۴۹) نوشت: صبح در رختخواب بودم، اُقُلبکه گفت: حاجی کلبعلی خوشکیده است (یعنی مرده است) بسیار تعجب حاصل شد؛ و مردم واهمه کرده بودند. مرد پیری بود، قریب نود سال داشت، اما تا دیروز راه میرفت، حرف میزد کار میکرد.
امروز باید برویم به خوشنآباد که از املاک درهجزین است. سه فرسنگ نیم راه بود. سوار اسب شده راندیم. قدری با وزیر خارجه صحبت کرده، بعد به کالسکه نشستم راندیم. باد امروز از روبهرو میآید و راه کالسکه بد نیست. صحرا طرفین راه پست و بلند است. به طوری باد میآمد، گردوخاک بود، که آدم بیزار میشد. چشمها را کور کرد.
بعد سوار اسب شدم. طرف دست راست روی تپه به ناهار افتادیم. باد شدیدی میآمد. هوا از گردوغبار مثل ابر شده بود. بعد از ناهار سوار شده راندیم. بعد کالسکه سوار شده راندیم. باد زیاد زیاد اذیت میکرد.
طرف دست چپ زهآبی بوده است؛ مثل زایندهرود. گفتند اردک، حقار، هوبره داشته است. ده زره سر راه بود. ده معتبری بود، اما اشجار ندارند کثیف هستند. راندیم از ده خوشنآباد که خیلی معتبر است گذشته، رفتیم منزل. قبل از زره، از ده امیرآباد گذشتم، مال محمدمرادخان زرندی و غلامعلیخان سرتیپ درهجزینی است.
امروز گفتند فرهاد میرزا که حاکم کردستان است آمده است، اما هنوز ندیدهام او را.
منزل هم باد متصل میآمد و گردوخاک بد کثیف. شب شد، موافق استمرار خوابیدیم.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از ربیعالاول ۱۲۸۷ تا شوال ۱۲۸۸ ق به انضمام سفرنامه کربلا و نجف، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، ص ۸۵.
۲۵۹
نظر شما