روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب؛ چالش‌های سکوت و انحصار در قلب تپنده اقتصاد ایران

شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، به عنوان بزرگترین تولیدکننده نفت ایران و شاهرگ حیاتی اقتصاد کشور در جنوب غرب، نقشی بی‌بدیل در توسعه ملی ایفا می‌کند. در چنین بستری، عملکرد روابط عمومی این شرکت، به عنوان پل ارتباطی میان صنعت و جامعه، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

 اما بررسی‌های اخیر حاکی از آن است که این نهاد حیاتی، از رسالت اصلی خود فاصله گرفته و با چالش‌هایی جدی در زمینه شفافیت، ارتباط دوسویه و اعتمادسازی مواجه است. این گزارش تحلیلی، با رویکردی بی‌طرفانه و مبتنی بر شواهد، به بررسی ابعاد مختلف این وضعیت می‌پردازد.

تنزل جایگاه روابط عمومی به واحدی تشریفاتی :

بر اساس تعاریف کلاسیک و آیین‌نامه‌های داخلی، روابط عمومی موظف به ایجاد ارتباط فعال و شفاف میان سازمان و ذینفعان است. با این حال، شواهد نشان می‌دهد که روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب، بیش از آنکه سخنگوی یک غول صنعتی باشد، به واحدی تشریفاتی تبدیل شده که عمدتاً به اجرای دستورات ابلاغی از مرکز اکتفا می‌کند. این وضعیت، استقلال و پویایی مورد نیاز برای یک روابط عمومی فعال را سلب کرده و آن را به نهادی با اراده محدود تبدیل ساخته است. این تصویر را در نظر بگیرید:

روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب؛ چالش‌های سکوت و انحصار در قلب تپنده اقتصاد ایران

یک ساختمان بزرگ و رسمی که بخش روابط عمومی یک شرکت نفتی را نشان می‌دهد، اما به جای آیینه(به مفهوم روابط عمومی) ، یک قاب عکس بزرگ در وسط ساختمان قرار گرفته که داخل آن راهرویی طولانی و خالی از سکنه دیده می‌شود. این تصویر نمادی از ایزوله شدن و عدم ارتباط این بخش با محیط بیرونی است. در پایین قاب، به زبان انگلیسی نوشته شده "OUR REFLECTION IS INTERNAL"، به معنای "بازتاب ما داخلی است" و  مردم در حال رفت‌وآمد عادی و معمولی در اطراف ساختمان دیده می‌شوند.

مشاهدات عینی ما نشان داده است که روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب، بیش از آنکه "آینه تمام‌نمای" سازمان باشد که رو به جامعه و افکار عمومی بازتاب دهد، به "آینه‌ای داخلی" تبدیل شده است. این آینه تنها ساختار درونی، مدیران و برنامه‌های درون‌سازمانی را منعکس می‌کند و از تعامل پویا و دوسویه با محیط بیرون، به‌ویژه با رسانه‌های محلی و ملی، بازمانده است. این واحد، که بر اساس تعاریف کلاسیک و حتی آیین‌نامه‌های داخلی دستگاه‌های اجرایی، مسئول برقراری ارتباطات گسترده و شفاف است، عملاً به جایگاهی منفعل تنزل یافته است.  این نهاد، در عمل فاقد اراده لازم برای تعامل مستقل و پویا با جامعه رسانه‌ای استان شده است و بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها، منتظر دستورالعمل‌های ابلاغی از پایتخت می‌ماند. این وضعیت، استقلال عمل یک روابط عمومی فعال را به شدت محدود کرده و از پویایی آن می‌کاهد و تصویری از یک سازمان عظیم با روابط عمومی کوچک را در اذهان تداعی می‌کند.

۲. انحصار رسانه‌ای: دایره کوچک دوستان در استان پرظرفیت خوزستان:

یکی از ملموس‌ترین و نگران‌کننده‌ترین نشانه‌های رویکرد کنونی روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب، انحصار عجیب و قابل مشاهده در ارتباط با رسانه‌هاست. بررسی‌های دقیق از خروجی رسانه‌ای این شرکت در شش ماه اخیر، الگوی مشخصی را نشان می‌دهد: تنها نام چهار یا پنج رسانه مشخص به طور مداوم در اخبار و گزارش‌های مربوط به این مجموعه تکرار می‌شود. برای اثبات این ادعا، کافی است یک جستجو در گوگل برای "شرکت ملی نفت مناطق نفتخیز جنوب" و سپس کلیک بر روی بخش "اخبار" (News) انجام شود. صفحات نتایج، به وضوح نشان می‌دهد که تمرکز شدید بر تعامل با چند رسانه خاص، به شدت خودنمایی می‌کند.

روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب؛ چالش‌های سکوت و انحصار در قلب تپنده اقتصاد ایران

این در حالی است که استان خوزستان، به عنوان مهد نفت ایران و کانون این صنعت عظیم، دارای ده‌ها پایگاه خبری، خبرگزاری و روزنامه محلی فعال و باسابقه است که از پتانسیل بالایی برای اطلاع‌ رسانی و تحلیل برخوردارند. اما اغلب این رسانه‌ها، عملاً از این "دایره بسته" ارتباطی کنار گذاشته شده‌اند. این رویه، نه تنها با اصول اطلاع‌رسانی آزاد و حق مردم برای دسترسی به اطلاعات شفاف در تضاد است، بلکه شائبه وجود یک ارتباط گزینشی و هدفمند را تقویت می‌کند. هدف از این رویکرد، به جای اطلاع‌رسانی گسترده و شفاف، به نظر می‌رسد کنترل محتوای خروجی اخبار و ارائه تصویری فیلتر شده و عمدتاً مثبت از عملکرد شرکت باشد. این شیوه تعامل، عملاً روابط عمومی را به یک "آژانس خبری خصوصی" برای معدود رسانه‌های منتخب تبدیل کرده و نسبت به سایر رسانه‌های مستقل و منتقد، رویکردی حذفی در پیش گرفته است. این رویکرد، در بلندمدت، به اعتبار خبری و اعتماد عمومی به اطلاعات منتشر شده از سوی این شرکت لطمه خواهد زد.
 

۳. تناقض در تقدیر و واقعیت: "مدیر برتر" در میان انتقادات محلی:

در کمال شگفتی ، در برخی محافل و همایش‌های ملی، شاهد انتخاب مدیریت روابط عمومی این مجموعه، به عنوان "مدیر برتر روابط عمومی" هستیم. این عناوین تقدیرآمیز، در تضاد آشکار با واقعیت‌های میدانی و مشاهدات موجود در استان خوزستان قرار دارد. جامعه رسانه‌ای محلی و افکار عمومی استان به سختی می‌توانند مدیری را "برتر" تلقی کنند که تیم تحت امرش حتی توانایی یا اراده پاسخگویی به یک تماس ساده از سوی یک رسانه محلی را ندارد، چه رسد به برقراری ارتباطات استراتژیک و عمیق.

تصویر زیر که با جستجوی کلمات " علمدار متولی، به عنوان "مدیر برتر روابط عمومی" "نشان دهنده انعکاس رسانه ای در پی انتخاب مدیر روابط عمومی بزرگترین شرکت نفتی ایران به عنوان مدیر برتر است ، نتایج گوگل فقط یک سایت را برای انعکاس این خبر مهم نشان داده اند.

روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب؛ چالش‌های سکوت و انحصار در قلب تپنده اقتصاد ایران

این افتخارات، اگر صحت داشته باشند، به نظر می‌رسد محدود به رایزنی درون‌سازمانی، ارائه گزارش‌های عملکرد کاغذی و فعالیت‌های غیرملموس در عرصه عمومی بوده‌اند، نه تأثیرگذاری واقعی در عرصه ارتباطات و شفافیت. اظهارات قبلی سرپرست این روابط عمومی که مجموعه خود را "دیده‌بان شفافیت و مغز ارتباطی سازمان" خوانده بود و از تلاش برای ایجاد "وفاق و انسجام میان مردم با شرکت" سخن می‌گفت، در مواجهه با درب‌های بسته ارتباطی به روی اکثریت رسانه‌های محلی، معنای خود را از دست می‌دهد. ادعاهایی مانند "شلوغی بیش از حد" و "نداشتن وقت برای سر خاراندن" از سوی مجموعه‌ای که کمترین تعامل برون‌سازمانی را دارد و ساختمان‌های اداری وسیع و ده ها کارمند دارد، بیشتر به توجیهی غیرقابل قبول شباهت دارد تا واقعیت یک مجموعه فعال و کارآمد.
 

۴. کارگاه‌های خبرنگاری: ابزاری برای ایجاد تعهد پنهان یا رفع تکلیف؟

ورود مستقیم یک نهاد دولتی با ابعاد شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب به حوزه آموزش خبرنگاری، نکته‌ای است که پرسش‌های جدی را برمی‌انگیزد. در حالی که به لحاظ قانونی منع صریحی برای برگزاری دوره‌های آموزش خبرنگاری توسط دستگاه‌های دولتی وجود ندارد و هدف اصلی این اقدامات می‌تواند ارتقاء دانش و مهارت‌های تخصصی باشد، اما عملکرد روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب در این زمینه، پرسش‌های جدی‌تری را مطرح می‌کند. چگونه یک روابط عمومی که در عمل رویکردی "درونگرا" در پیش گرفته و با چالش‌های اساسی در برقراری ارتباط مؤثر با طیف وسیع رسانه‌های استانی دست و پنجه نرم می‌کند، اقدام به برگزاری این کارگاه‌ها می‌نماید؟

این تناقض، این گمانه را تقویت می‌کند که شاید برگزاری این دوره‌ها، بیش از آنکه حرکتی واقعی در راستای توسعه توانمندی‌های رسانه‌ای باشد، نوعی "رفع تکلیف" یا "فرار رو به جلو" از موضوع اصلی یعنی فقدان ارتباط مؤثر و شفاف با رسانه‌هاست. این وضعیت را می‌توان با تصویر زیر به وضوح دید:

روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب؛ چالش‌های سکوت و انحصار در قلب تپنده اقتصاد ایران

این اقدام، می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری نوعی "بده‌بستان نامرئی" باشد؛ به این معنا که خبرنگاران آموزش‌دیده، ممکن است خود را مدیون و متعهد به سازمانی بدانند که روزی به آنها مدرک یا فرصت آموزشی اعطا کرده است. چنین رویکردی، اعتبار رسانه‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده و در بلندمدت، به اعتبار خود شرکت نیز لطمه می‌زند.همانطور که فعالان رسانه‌ای تأکید می‌کنند، رسانه‌ای که استقلال نداشته باشد، اعتبار هم نخواهد داشت.
اما سوال اساسی‌تر این است: خروجی عملی و ملموس این همه دوره و کارگاه آموزشی چیست؟ آیا روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب تاکنون شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) مشخصی برای سنجش میزان تأثیرگذاری دوره‌های قبلی خود در ارتقاء سطح کیفی یادداشت‌ها، گزارش‌ها و اخبار تخصصی نفت تولیدی توسط خبرنگاران استان تدوین و ارزیابی کرده است؟ آیا آماری مبنی بر افزایش تولید محتوای تخصصی و مستقل نفتی پس از این آموزش‌ها وجود دارد؟ و اگر چنین شاخص‌هایی وجود دارند و اعداد مثبت را نشان داده‌اند، چرا این روابط عمومی همچنان با چالش‌های ارتباطی مکرر با رسانه‌های محلی و ملی مواجه است؟ پاسخ به این پرسش‌ها می‌تواند ابعاد پنهان رویکرد این نهاد در قبال توسعه رسانه‌ای و شفافیت را روشن‌تر سازد.


۵. یک تجربه عینی : از درخواست ملاقات تا بی‌اختیاری در استانی با ظرفیت‌های عظیم:
تجربه خبرگزاری خبرآنلاین در پیگیری ارتباط با روابط عمومی مناطق نفتخیز جنوب، گواه روشنی بر چالش‌های موجود است. به عنوان مدیر این مجموعه، چندین ماه است که با پیام‌ها و درخواست‌های مستمر، تقاضای ملاقات مستقیم با مدیر این مجموعه (آقای علمدار متولی) ومدیر نفت مناطق نفت خیز جنوب (جناب آقای پیرامون) را داشته ایم را از طریق روابط عمومی مطرح کرده‌ایم، اما تاکنون این درخواست‌ها به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. اما  خوشبختانه فرصت یک "سلام و علیک" گذرا و نوشیدن چای و احوالپرسی فرمالیته و صحبت های عیر نفتی با مدیر روابط عمومی در حاشیه یک نمایشگاه امکان‌پذیر شده است، که نشان‌دهنده ماهیت محدود این تعاملات است.
این وضعیت، پرسش‌های جدی درباره ساختار و اختیارات روابط عمومی این شرکت مطرح می‌کند. چگونه شرکتی با این عظمت در خوزستان، که ساختمان‌های اداری آن در ده‌ها هکتار و زمین‌های تحت تملکش از ده‌ها هزار هکتار نیز فراتر می‌رود، و با بیشترین تعداد کارمند در میان کلیه شرکت‌ها در استان فعالیت می‌کند، می‌تواند روابط عمومی‌اش فاقد اختیار کافی برای برقراری ارتباطات مؤثر با رسانه‌ها در استان باشد؟

اگر  روابط عمومی "آینه تمام‌نمای سازمان" است ، این آینه فعلاً به سمت داخل برگردانده شده و هیچ رویی به سمت مردم و مطبوعات ندارد. این عدم اختیار، باعث می‌شود تمام تلاش‌ها و منابع انسانی و تجهیزات این اداره، عملاً به بازدهی مطلوب نرسد و پتانسیل عظیم شرکت در حوزه ارتباطی، بلااستفاده باقی بماند.
نکته قابل تأمل‌تر آنکه، اقدامات مدیر روابط عمومی این مجموعه  نشانه‌ای از فقدان تلاش یا اراده کافی برای بازپس‌گیری اختیارات و جایگاه واقعی روابط عمومی است. این رویکرد، این پرسش را مطرح می‌کند که چرا مجموعه‌ای با این پتانسیل عظیم، از قدرت تأثیرگذاری خود در حوزه ارتباطات غافل مانده است؟ و چرا تلاشی برای احیای جایگاه سنتی و قدرتمند روابط عمومی‌های گذشته این شرکت (که در تاریخ صنعت ایران پیشرو بوده‌اند) صورت نمی‌گیرد؟ و مهم‌تر آنکه، چرا از ظرفیت رسانه‌ها – که می‌توانند اهرم فشار مؤثری برای بازگرداندن جایگاه واقعی روابط عمومی و افزایش اختیارات آن باشند – در این راستا یاری گرفته نمی‌شود؟ این عدم تحرک در کسب اختیارات بیشتر، می‌تواند به پایداری چرخه "درونگرایی" و "انحصار رسانه‌ای" کمک کند و در نهایت، به ضرر شفافیت و ارتباط سازنده شرکت با افکار عمومی تمام شود.

روابط عمومی شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، با وجود پیشینه تاریخی و اهمیت استراتژیک جایگاه خود، امروز از رسالت اصلی خویش فاصله گرفته است. این مجموعه، به جای آنکه پلی فعال میان صنعت و جامعه باشد، به دیواری بلند تبدیل شده که نه صدای مردم را به درون سازمان منتقل می‌کند و نه عملکرد واقعی سازمان را برای مردم به درستی تشریح می‌نماید. این نهاد، که قوی‌ترین شرکت کشور را نمایندگی می‌کند، در عمل به یک روابط عمومی داخلی برای مدیران و برگزاری مراسم‌های درون‌سازمانی تقلیل یافته است.

وقت آن رسیده که مدیران ارشد در تهران و اهواز، با یک بازنگری اساسی، این این دایره بسته را بشکنند. تنها با تفویض اختیارات بیشتر به روابط عمومی استانی، گسترش تعامل با تمامی رسانه‌ها، افزایش شفافیت و پاسخگویی، و بازنگری در رویکردهای آموزشی، می‌توان روابط عمومی این شرکت را به جایگاه واقعی خود، یعنی یک نهاد پاسخگو، شفاف و در تعامل با تمام جامعه، بازگرداند. حق مردم خوزستان و تمامی ایران، دسترسی به اطلاعات شفاف و پاسخگو از قلب تپنده اقتصاد کشور است. تداوم این رویه، نه تنها به نفع شرکت نیست، بلکه به ضرر اعتماد عمومی و جایگاه رسانه‌ای آن در بلندمدت خواهد بود.

23

کد خبر 2127357

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =