خبرآنلاین - رسول سلیمی: ناامیدی دونالد ترامپ از امکان برقراری صلح با ولادیمیر پوتین در اوکراین، که در اکتبر ۲۰۲۵ به اوج خود رسید، ریشه در یک شکست دیپلماتیک بزرگ دارد: اجلاس آلاسکا در ۱۵ اوت ۲۰۲۵. در آن اجلاس، ترامپ پیشنهادهایی شامل ارائه تضمینهای امنیتی به کییف و عقبنشینی محدود نیروهای روسی از مناطق خاصی را روی میز گذاشت. با این حال، پوتین نه تنها این پیشنهادها را رد کرد، بلکه بلافاصله حملات موشکی خود را ۳۰ درصد افزایش داد.
ترامپ در حاشیه یک دیدار با خاویر میلی، رئیسجمهور آرژانتین، با لحنی حاکی از رنجش شخصی گفت: «من واقعاً ناامیدم. ولادیمیر و من رابطه خوبی داشتیم، اما او به جنگی که باید در یک هفته تمام میشد ادامه میدهد.» این احساس ناامیدی، به ویژه پس از موفقیت نسبی ترامپ در برقراری آتشبس در غزه در سپتامبر ۲۰۲۵ که موقعیت او را به عنوان یک صلحساز تقویت کرد، عمیقتر شد و نهایتاً او را به تهدید ارسال تسلیحات پیشرفتهای مانند تاماهاوک سوق داد؛ اقدامی که پوتین آن را «ورود به مرحلهای جدید از تشدید» خواند.
در ادامه به این پرسش محوری میپردازیم که چرا تلاشهای ترامپ برای صلح با پوتین به چنین ناامیدی انجامید؟ و آیا اوکراین به صحنه یک درگیری مستقیم نظامی بین دو ابرقدرت تبدیل خواهد شد؟
پیشینه روابط ترامپ و پوتین، از اجلاس هلسینکی در سال ۲۰۱۸ تا تلاشهای ناموفق ترامپ در سال ۲۰۲۵ برای معاملهای بزرگ (از جمله پیشنهاد واگذاری غیررسمی کریمه)، نشاندهنده الگویی از تعامل است که این بار به دلیل سرسختی پوتین و افزایش حملات روسیه (با شلیک ۶۴۳ موشک تنها در دو روز پایانی سپتامبر) به شکلی تلخ به بنبست رسیده است. در تحلیل این رویدادها، باید به منافع متقابل اقتصادی و امنیتی نیز توجه کرد: ترامپ در جستوجوی میراثی صلحآمیز (و شاید یک جایزه نوبل) است، در حالی که پوتین بر دستیابی به اهداف تعیینشده در سال ۲۰۲۲ پافشاری میکند. این در حالی است که ادعای ترامپ مبنی بر «اقتصاد در حال فروپاشی روسیه» - بدون توجه به رشد ۳ درصدی تولید ناخالص داخلی این کشور - نشان میدهد که این روایتها بدون بررسی واقعیتهای میدانی ناقص هستند. اما پیامدهای ناامیدی از صلح در اوکراین چه خواهد بود؟
۱. تشدید نظامی: از بنبست دیپلماتیک تا لبه پرتگاه
تهدید ترامپ برای ارسال موشکهای تاماهاوک در ۱۵ اکتبر، اوج یک روند تشدید نظامی بود. این تهدید، پاسخی مستقیم به اقدامات پوتین پس از اجلاس آلاسکا بود؛ او نه تنها پیشنهادهای صلح را رد کرد، بلکه ۵۰۰۰ کیلومتر مربع دیگر از خاک اوکراین را به اشغال درآورد و حملات موشکی خود را به حدی افزایش داد که در یک شب، ۶۴۳ پرتابه به سوی اوکراین شلیک شد. همچنین این تشدید نظامی، تحریمهای آمریکا و متحدانش علیه روسیه را افزایش داده و طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، رشد تولید ناخالص داخلی روسیه را تحت فشار قرار داده است.
در بعد سیاسی، این وضعیت، ناتو را وادار به استقرار هرچه بیشتر نیرو در شرق اروپا کرده و قاره سبز را به سمت سناریوی «جنگی بی پایان بدون صلح» سوق داده است. چه آنکه از نگاه راهبردی، ارسال تاماهاوکها (با برد عملیاتی ۲۰۰۰ کیلومتر) به اوکراین، به معنای تغییر کیفی در جنگ است، زیرا این توانایی را به کییف میدهد که اهداف استراتژیک در عمق خاک روسیه را هدف قرار دهد. با این حال، روایت ترامپ که پوتین را یک «ببر کاغذی» میخواند، بدون درنظرگیری تلفات انسانی سنگین (حدود ۵۰ هزار نفر) و ظرفیت مقاومت اقتصاد روسیه، ناقص است و افزایش حملات پهپادی روسیه و «ناامیدی شخصی ترامپ»، همگی نشان از یک تحول عمیق و خطرناک دارند که آینده را به سمت یک درگیری مستقیم سوق میدهد.
۲. فشار اقتصادی: تورم، نفت و هزینههای جنگ
این در حالی است که تنشهای ژئوپلیتیک، اقتصاد آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است. ترامپ در اظهارنظری، اقتصاد روسیه را «در آستانه فروپاشی» توصیف کرد، در حالی که دادههای صندوق بین المللی پول، از تداوم رشد ۳ درصدی تولید ناخالص داخلی مسکو حکایت دارند. در عمل، افزایش ۱۰ درصدی قیمت نفت در پی این تنشها، نرخ تورم در آمریکا را ۰.۵ درصد افزایش داده است. پس از این افزایش، فشار سیاسی بر کنگره آمریکا برای تصویب بستههای کمک مالی بیشتر به اوکراین نیز افزایش یافته است. از جنبه راهبردی نیز، این بحران، وابستگی گذشته اروپا به گاز طبیعی روسیه را به خوبی نمایان کرده و آسیبپذیری انرژی غرب را برجسته ساخته است.
۳. انزوای دیپلماتیک روسیه: هزینههای سرسختی
از سوی دیگر رد پیشنهادهای صلح توسط پوتین، موجب انزوای بیشتر دیپلماتیک روسیه در صحنه جهانی شده است. این وضعیت به استناد گزارش موسسه بروکینگز، کاهش ۱۵ درصدی حجم تجارت خارجی روسیه را در پی داشته است. در مقابل، این اقدام پوتین، سبب انسجام بیشتر میان اعضای ناتو شده و آنان را برای حمایت از اوکراین متحدتر ساخته است. چه آنکه این انزوا، فرصت را برای افزایش نفوذ چین در مناطق تحت سنتی نفوذ روسیه فراهم کرده است.
۴. فاجعه انسانی در اوکراین: آوارگان و زندانیان
اما اشغال سرزمینهای جدید توسط روسیه، موج جدیدی از آوارگان را ایجاد کرده و بر عمق فاجعه انسانی افزوده است. بر اساس گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر، حداقل ۱۹۵۳ مورد زندانی سیاسی در مناطق اشغالی ثبت شده است. بر اساس همین گزارش، حدود ۷۰ درصد از جمعیت باقیمانده در مناطق درگیر، زیر خط فقر زندگی میکنند. این وضعیت اسفبار، ناآرامیهای اجتماعی و اعتراضات ضد دولتی را در اوکراین دامن زده و ثبات بلندمدت این کشور را تهدید میکند. این در حالی است که روسیه در رسانه های رسمی، مدعی مبارزه با «نئونازیها» است، جنایات انجامشده علیه غیرنظامیان را نادیده میگیرد. تنها راهکار فوری، افزایش کمکهای بشردوستانه بینالمللی و ایجاد کریدورهای امن برای غیرنظامیان است.
تحلیل ریشههای ناامیدی ترامپ: از معاملهگری تا رویارویی
در نهایت، ناامیدی دونالد ترامپ از امکان صلح با ولادیمیر پوتین، نشانگر تغییر یک پارادایم از «معاملهگری» به «فشار حداکثری» است. ترامپ که در دوره اول ریاستجمهوریاش روابط گرمی با پوتین داشت، در سال ۲۰۲۵ با هدف کسب میراثی صلحآمیز (و شاید کسب جایزه نوبل) تلاش گستردهای را آغاز کرد. اجلاس آلاسکا در ۱۵ اوت ۲۰۲۵، نقطه کانونی این تلاش بود؛ جایی که ترامپ پیشنهادهایی مانند تضمین امنیت اوکراین، به رسمیت شناختن عملی الحاق کریمه به روسیه و عقبنشینی محدود از دونباس را مطرح کرد. اما پوتین این پیشنهادها را رد کرد و بلافاصله شدت حملات را افزایش داد.
ترامپ در مصاحبهای گفت: «من عمیقاً ناامیدم. ولادیمیر و من رابطه خوبی داشتیم – شاید هنوز هم داشته باشیم – اما نمیدانم چرا این جنگ را ادامه میدهد. این جنگ برای او بسیار پرهزینه بوده و او باید در یک هفته پیروز میشد.» این ناامیدی، به ویژه پس از موفقیت نسبی او در برقراری آتشبس در غزه که نام او را به عنوان صلحساز مطرح کرد، برایش تلختر شد. او انتظار داشت بحران اوکراین «آسانتر» حل شود، اما پوتین با اشغال ۵۰۰۰ کیلومتر مربع دیگر و شلیک ۶۴۳ پرتابه در اواخر سپتامبر، هرگونه امید به صلح سریع را بر باد داد.
بنابراین دلایل ناامیدی ترامپ از پوتین چندلایه است:
شخصی: ترامپ همواره پوتین را «دوست» و فردی قوی میپنداشت. رد پیشنهادهای او توسط پوتین، ضربهای به غرور و تصور او از خود به عنوان «معاملهگر نهایی» وارد کرد.
سیاسی: ترامپ برای کسب پیروزی در صحنه داخلی و بینالمللی به یک موفقیت دیپلماتیک بزرگ نیاز داشت. شکست در اوکراین، او را در موضع ضعف قرار داد.
راهبردی: ترامپ امیدوار بود صلح در اوکراین را به عنوان «معامله قرن اروپا» معرفی کند، اما پوتین با ادامه جنگ، این نقشه را بر هم زد.
این ناامیدی، واکنشهای داخلی را نیز در پی داشت؛ برای مثال، معاون رئیسجمهور، جی. دی. ونس، اقتصاد روسیه را «درهم شکسته» خواند و متحدان اروپایی را به «کارشکنی در صلح» متهم کرد. ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، اگرچه از تلاشهای ترامپ تشکر کرد، اما بر ضرورت تحریمهای بیشتر تأکید ورزید. در سوی مقابل، رسانههای وابسته به کرملین، ترامپ را «ضعیف» و پوتین را «قهرمان» مقاومت در برابر غرب خواندند. در نهایت، این ناامیدی، آمریکا را به آستانه ارسال تسلیحات پیشرفتهای کشاند که میتواند ماهیت جنگ را به کلی تغییر دهد.
آینده مبهم: آیا اوکراین صحنه درگیری مستقیم خواهد شد؟
اکنون این پرسش مطرح است که آیا اوکراین از یک جنگ نیابتی به صحنه رویارویی مستقیم آمریکا و روسیه تبدیل خواهد شد؟ نشانهها حاکی از خطر بالای چنین سناریویی است. تهدید ترامپ برای ارسال تاماهاوکها (با برد ۲۰۰۰ کیلومتری) به اوکراین، به معنای دادن ظرفیت به کییف برای هدف قرار دادن مراکز حیاتی در عمق خاک روسیه است. پوتین چنین اقدامی را «شبیه اعلان جنگ به ناتو» خوانده است. از سوی دیگر، روسیه با حملات گسترده موشکی و پهپادی، عزم خود برای ادامه جنگ را نشان داده است.
از منظر ژئوپلیتیک، اوکراین برای آمریکا و ناتو یک خط قرمز امنیتی است و برای روسیه، عرصهای حیاتی از «حیات خلوت» سنتی محسوب میشود. ترامپ با پیشنهادهای خود در آلاسکا سعی داشت مرزهای این حوزههای نفوذ را بازتعریف کند، اما پوتین با رد آن، بر مواضع خود پافشاری کرد. این تنش، اروپا را به مرز یک «جنگ طولانی بدون صلح» کشانده است. از بعد اقتصادی، افزایش ۱۰ درصدی قیمت نفت ناشی از این بحران، هم به اقتصاد جهانی و هم به محبوبیت داخلی ترامپ آسیب میزند.
احتمال وقوع درگیری مستقیم در حال حاضر بالا ارزیابی میشود. ترامپ با تعیین «مهلت دو هفتهای» برای پوتین، خود را در موضعی قرار داده که در صورت عدم تمکین پوتین، ناچار به عمل خواهد بود. از سوی دیگر، تحرکات نظامی روسیه در نزدیکی مرزهای ناتو (مانند استونی) نیز بر آتش این بحران میدمد. در مجموع ناامیدی شخصی ترامپ از پوتین و تهدید به تشدید نظامی جنگ، روابط واشنگتن و مسکو را به خطرناکترین وضعیت جنگ سرد رسانده است. افزایش حملات، وخامت وضعیت انسانی در اوکراین و اثرات اقتصادی این بحران بر جهان، همگی از پیامدهای این بنبست هستند. ترامپ با گفتن «پوتین باید تمامش کند» روایتی را ارائه میدهد که پیچیدگیهای میدانی را نادیده میگیرد و این تحولات، ثبات امنیتی کل اروپا را با تهدیدی بیسابقه مواجه ساخته است.
۲۱۳/۴۲






نظر شما