به گزارش خبرآنلاین، مرکز پژوهشهای استراتژیک و معاصر (سی اس سی آر) مستقر در اسلامآباد طی یادداشتی به قلم خانم شهزادی ایرم محقق شبکه اندیشکده بلوچستان به عوامل مختلف در امضای پیمان راهبردی دفاعی مشترک (SMDA) که ۲۷ شهریور امسال در ریاض توسط نخست وزیر پاکستان و ولیعهد عربستان سعودی امضا شد، پرداخت.
بنا بر گزارش ایرنا، نویسنده، همچنین به ضعف شبکه دفاعی غرب در خاورمیانه به ویژه آمریکا در پرداختن به نگرانیهای حاکمان کشورهای حوزه خلیج فارس اشاره کرده و نوشت: تجاوزات بی پروای اسرائیل که همواره بدون مجازات مانده است انگیزه کشورهای منطقه را برای تامین یک سازوکار جدید برای حفظ بازدارندگی با بهرهگیری از توانمندیهای دفاعی-نظامی و اقتصادی متقابل برانگیخت.
در ادامه این یادداشت آمده است: از نظامیگری فزاینده در جنوب آسیا گرفته تا آشفتگیهای مداوم در خاورمیانه، این منطقه درگیر مبارزهای مداوم برای امنیت و ثبات است. کاهش تدریجی نقش غرب به ویژه ایالات متحده، که زمانی به اصطلاح به عنوان نیرویی ثباتبخش عمل میکرد، کشورها را در مواجهه با تهدیدات نوظهور تا حد زیادی به تنهایی رها کرده است.
با تغییر جهان به سمت مراکز قدرت چندگانه، کشورها متوجه میشوند که دیگر نمیتوانند صرفاً برای محافظت به متحدان دوردست خود تکیه کنند. در عوض، آنها برای ایجاد قدرت منطقهای و دفاع متقابل به همسایگان و شرکای مورد اعتماد خود روی میآورند.
این واقعیت در حال تحول درک جدیدی را ایجاد میکند که امنیت پایدار باید از همکاری، نه وابستگی، ناشی شود و اعتماد بین شرکای منطقهای اکنون ارزشمندترین سپر در جهانی غیرقابل پیشبینی است. در چارچوب این چشمانداز در حال تغییر است که پاکستان و عربستان سعودی گامی تعیین کننده در جهت بازتعریف امنیت منطقهای از طریق یک پیمان دفاعی تاریخی برداشتهاند.
اعتبار رو به افول ایالات متحده در خاورمیانه
پیمان راهبردی ریاض و اسلامآباد که از نظر بسیاری به عنوان یک «وصلت ژئوپلیتیکی» تلقی میشود، منعکس کننده روح ماده ۵ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) است و این بند قدرتمند را در خود جای داده است که «حمله به یکی، حمله به هر دو تلقی خواهد شد». این بند توجه جهانی را به خود جلب کرد و نشان دهنده سطح جدیدی از اعتماد استراتژیک بین دو کشور است.
فراتر از نمادگرایی، این پیمان گامی مهم در تعریف مجدد همکاری دفاعی منطقهای در زمانی است که نگرانی کشورهای حوزه خلیج فارس رو به افزایش است و به نظر میرسد اعتبار واشنگتن در خاورمیانه رو به کاهش است.
برای اسلام آباد و ریاض، این پیمان چیزی بیش از یک توافق دیپلماتیک است؛ این یک حرکت تغییر دهنده بازی به سمت امنیت جمعی و استقلال بیشتر است.
نگرانی های پادشاهی عربستان ناشی از تعهدات شکننده و غیرقابل پیشبینی واشنگتن به شرکای خود در خلیج فارس یکی از دلایل عمده مذاکرات جدی با پاکستان محسوب میشود که سرانجام منجر به پیمان رسمی فعلی بین آنان شد.
حمله اخیر اسرائیل به قطر به نقطه عطفی تبدیل شد که پاکستان و عربستان را به اقدام واداشت. ترس از سرریز شدن تنشهای منطقهای به ویژه پس از تجاوزات مکرر اسرائیل که با مصونیت از مجازات به کشورهای همسایه انجام شد، نشان داد که وضعیت امنیتی در خاورمیانه چقدر شکننده شده است.
انگیزه های ریاض و اسلامآباد برای بهرهبرداری از پیمان مشترک دفاعی
برای عربستان سعودی، این نشانه ای برای کاهش وابستگی به قدرتهای خارجی و توسعه مشارکتهای منطقهای قویتر بود که میتواند امنیت خود را تضمین کند.
برای پاکستان، این انگیزه فراتر از همکاری نظامی است. این پیمان اسلامآباد را قادر میسازد تا روابط خود را با یکی از نزدیکترین متحدانش تقویت کند، همکاریهای دفاعی را افزایش دهد و فرصتهای جدید اقتصادی و انرژی را بررسی کند، به ویژه در زمانی که اقتصاد پاکستان با چالشهای قابل توجهی روبرو است.
پیمان دفاعی با عربستان به پاکستان کمک میکند تا اعتبار منطقهای خود را به عنوان یک شریک امنیتی قابل اعتماد بهبود بخشد و به عنوان پلی بین جنوب آسیا و خلیج فارس عمل کند. برای هر دو کشور، این توافقنامه نشاندهنده تغییر به سمت حفاظت از منافع آنها و شکل دادن به آینده خود از طریق قدرت متقابل به جای وابستگی به خارج است.
جهان اسلام منتظر مداخله سازمان های بین المللی نخواهد ماند
سالهاست که شکست سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل در ترویج عدالت یا توقف درگیریها، باعث ناامیدی در سراسر جهان اسلام شده است. چه عدم واکنش به اقدامات هند در کشمیر، چه سکوت در طول جدایی بنگلادش از پاکستان در سال ۱۹۷۱، یا بحرانهای جاری در غزه، تجاوزگری اسرائیل به ایران و اخیراً به قطر، ناتوانی سازمان ملل در اقدام قاطع، به اعتبار آن آسیب رسانده است.
این عدم مداخله، این دیدگاه را تقویت کرد که سیستمهای جهانی یا تمایلی به پاسخگو کردن متجاوزان ندارند یا نمیتوانند آنها را پاسخگو کنند. در این زمینه، این پیمان، درک روشنی از سوی اسلامآباد و ریاض را نشان میدهد که زمان آن رسیده است که امور را به دست خود بگیرند و از طریق همکاری منطقهای و دفاع متقابل، به جای تکیه بر وعدههای دور، از منافع خود محافظت کنند.
اگر این پیمان موفق شود، میتواند راه را برای اتحاد گستردهتر کشورهای مسلمان که به دفاع جمعی و ثبات منطقهای متعهد هستند، هموار کند و احتمالاً به بلوکی متحدتر و از نظر استراتژیک منسجمتر از ناتو تبدیل شود.
چنین همکاریهایی نه تنها قدرتهایی مانند اسرائیل را از تجاوز بیملاحظه باز میدارد، بلکه آشکار میکند که غرب چگونه مدتهاست از ناآرامیهای منطقهای سود میبرد.
این پیمان نشان میدهد که جهان اسلام دیگر منتظر دیگران برای تضمین امنیت خود نیست بلکه آماده است تا متحد بماند، از منافع خود محافظت کند و آیندهای مبتنی بر صلح، عزت و احترام متقابل بسازد.
315
نظر شما