پرده‌نشین پیش‌رو؛ حکایت دختر متفاوت ناصرالدین‌شاه

تاج‌السلطنه پرآوازه‌ترین دختر ناصرالدین‌شاه و شاهزاده مریم توران‌السلطنه دختر عموی ناصرالدین‌شاه بود. او در اواخر سال ۱۸۸۲ (۱۳۰۱ هجری قمری) در تهران به دنیا آمد و سالیان کودکی را تحت مراقبت دایه‌ها در اندرون سلطنتی گذراند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، طاهره مهری در ایبنا نوشت: خاطرات تاج‌السلطنه هم سرریزگاه عاطفه‌ها و کشمکش‌های درونی اوست و هم پیوند این کشمکش‌های درونی را با جهان بیرون و فضاهای ناهمزمانی (که مشخصه روزگار اوست) آشکار می‌کند. خاطرات تاج‌السلطنه مثل گفت‌وگو با آینه است؛ تاج‌السلطنه روبه‌روی این آینه می‌نشیند و همه آن‌چه را که در پوشش پرده‌ها بر او می‌گذرد به آینه می‌گوید و با فاصله گرفتن از خودش، هم قصه از درون برآشفتن فرهنگ و اجتماع سنتی ایران را روایت می‌کند و هم تصویری گویا از زندگی زنان هم‌روزگار خویش می‌آفریند و در برابر چشم دیگران قرار می‌دهد. کتاب «تاج‌السلطنه» اثر دکتر منصوره اتحادیه (نظام‌مافی) و سیروس سعدوندیان با مقدمه حورا یاوری از سوی نشر تاریخ ایران به بازار کتاب آمده است [این کتاب در طی سالیان گذشته توسط نشرهای دیگری منتشر شده است]. پیرامون زندگی و زمانه تاج‌السلطنه با حورا یاوری نویسنده، منتقد ادبی و مترجم به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید. خانم یاوری مسئول بخش ادبیات دانشنامه ایرانیکا است و پیش‌تر از او در فارسی کتاب‌های روانکاوی و ادبیات و زندگی در آینه منتشر شده است.

از زندگی تاج السلطنه چه می‌دانیم؟

تاج‌السلطنه پرآوازه‌ترین دختر ناصرالدین‌شاه و شاهزاده مریم توران‌السلطنه دختر عموی ناصرالدین‌شاه بود. او در اواخر سال ۱۸۸۲ (۱۳۰۱ هجری قمری) در تهران به دنیا آمد و سالیان کودکی را تحت مراقبت دایه‌ها در اندرون سلطنتی گذراند. همراه با کودکان درباری دیگر از طریق معلم‌های خصوصی سواد آموخت. تاج‌السلطنه تار هم می‌زد و با نقاشی هم آشنا بود. روزی دو بار او را به دیدار مادر می‌بردند. فغان تاج‌السلطنه در کتاب خاطراتش از دوری مادر به آسمان بلند است.

در زمستان سال ۱۸۹۳ که تاج‌السلطنه نه ساله بود به ازدواج حسن‌خان سردار شجاع‌السلطنه که هنوز دوازده سال نداشت، تن داد. مراسم عروسی آن‌ها در سال ۱۸۹۷، یعنی یک سال بعد از ترور ناصرالدین‌شاه برگزار شد. تاج‌السلطنه در کتاب خاطراتش عشق و تفاهم را لازمه یک ازدواج خوب می‌داند و از همه ازدواج‌های سلطنتی به عنوان معامله یاد می‌کند.

«آه چه روز شوم و چه ساعت نحسی بود که من در تمام عمر آن ساعتی را که سلب شد از من آزادی و اقتدار و نزدیک شد به من نفرت و انزجار فراموش نمی‌کنم و اگر به نظر انصاف بنگریم تنها من نباید آن روز را دشمن بدارم؛ بلکه آن جوان بیچاره هم باید دشمن بدارد. همان‌طوری که او اسباب بدبختی من شد من هم اسباب زحمت او شدم.»

شاهرخ مسکوب در کتاب «داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع» درباره تاج‌السلطنه چنین می‌نویسد: «دختر پادشاه را در حالی که نه می‌داند و نه می‌شناسد و نه می‌خواهد… به شوهر می‌دهند و او را زنده در تجملی مسکین… در میان درباریانی جاهل، حقیر و نفرت‌انگیز به حال خود رها می‌کنند… تا یک عمر غمناکی را شروع کرده و همین‌طور غمگین به آخر برساند… و در گذرانی مرکب از دلتنگی و گریه و کتک‌کاری… لبریز از نفرت و تشنه تلافی ترک نام و ننگ گوید، دستی از آستین به در آرد و در عیش و کامرانی داد دل از این و آن بستاند.»

تاج‌السطنه همان‌طور که در دفتر خاطراتش می‌بینیم دو دختر و دو پسر به دنیا آورد. مرگ یکی از پسرانش در کودکی او را بسیار افسرده کرد. تاج‌السلطنه از درمانی که اطباء برای افسردگی او تجویز کرده بودند، چنین یاد می کند. «اطباء مرا گردش تجویز کردند… از دولت مرض هیستری ما از خانه‌نشینی و حبسی یک اندازه آزاد شده بودیم.»

تاج‌السلطنه آرزومند سفر به اروپا بود «من دیوانه‌وار میل رفتن اروپا را داشتم.» آرزویی که علی‌رغم فراهم بودن امکانات سفر به اروپا در آن ایام هرگز برآورده نشد. تاج‌السلطنه در سال ۱۹۳۶ درگذشت و سال‌های پایانی زندگی او در تنگدستی و بدنامی سپری شد.

پرده‌نشین پیش‌رو؛ حکایت دختر متفاوت ناصرالدین‌شاه

خاطرات تاج‌السطنه تا چه اندازه خواننده امروز را با تاریخ اجتماعی دوره قاجاریه آشنا می‌کند؟

بی‌گمان عامل زمان و پس‌زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی در پیدایش و چگونگی دفترچه‌های خاطرات و زندگی‌نامه‌ها بسیار موثر است و آشنایی با شرایط اجتماعی و فرهنگی در دوره‌های مختلف تاریخی از مهم‌ترین نتایجی است که از تحقیق و بررسی درباره تاریخچه و سیر تحولی سفرنامه‌نویسی و خاطره‌نویسی حاصل می‌شود. نگاهی اجمالی به سفرنامه‌ها، زندگی‌نامه‌ها و خاطراتی که از دهه‌های اخیر در دست است و قیاس و سنجش آن‌ها با آثار پیشینیان این نکته را به‌روشنی آشکار می‌کند. اگر تاج‌السلطنه امروز نوشتن خاطراتش را شروع می‌کرد، روایت دیگری از زندگی خویش به دست می‌داد و از کشمکش‌های درونی و حالات نفسانی خویش به زبان دیگری سخن می‌گفت.

ناصرالدین‌شاه هم مشاهدات سه سفر فرخنده اثرش را در سه سفرنامه به یادگار گذاشته است؛ ولی در سفرنامه‌های ناصرالدین‌شاه از آن‌چه در دنیای درون شاه می‌گذرد، نشانه‌ای نمی‌بینیم. ناصرالدین‌شاه با خلوت‌گزینی که ملازم کار نوشتن است، بیگانه است. سفرنامه‌های ناصرالدین‌شاه بیشتر به یک صحنه نمایش می‌ماند. به محض این‌که فکر نوشتن سفرنامه‌ها از سرش می‌گذرد یکی قلم و قلمدان در دست آماده خدمت است، یکی لاله نگاه می‌دارد و یکی منتظر و آماده که با کوچک‌ترین اشاره لیوان بلور آب را تقدیم حضور پادشاه کند.

پرده‌نشین پیش‌رو؛ حکایت دختر متفاوت ناصرالدین‌شاه

شما در مقدمه کتاب آورده‌اید «سال‌هایی که تاج‌السلطنه زندگی می‌کرد فرهنگ و اجتماع ایران در حال پوست انداختن بود، جوانه‌های یک جامعه تفسیری تازه مفهومی که فیلسوف نام‌دار آلمانی هانس گادامر در کتاب حقیقت و روش به آن اشاره می‌کند، سربرمی‌کشید و…» ممکن است در این باره کمی بیشتر صحبت کنیم.

هانس گادامر از مشهورترین فیلسوفان آلمانی قرن بیستم بود. گادامر در سال ۱۹۰۰ در ماربورگ آلمان به دنیا آمد، صد و دو سال زندگی کرد و در سال ۲۰۰۲ در هایدلبرگ در گذشت. از گادامر آثار متعددی به یادگار مانده است که از مشهورترین آن‌ها که در سال ۱۹۶۰ منتشر شده باید به کتاب حقیقت و روش اشاره کرد.

هدف گادامر روشن کردن مکانیزم ذهن بشر در تفسیر بود. استدلال گادامر این بود که گذر تاریخ در آگاهی بشر موثر است و تحولات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در این تفسیر موثر می‌افتد. به سخن دیگر، هم هر انسان با ذهنیتی برساخته از زندگی خودش زمانه و روزگار را تفسیر می‌کند و هم زمانه و روزگار با هر بار تفسیر به معنای تازه‌ای راه می‌دهد.

اگر زمان نگارش کتاب خاطرات تاج‌السلطنه در نظر بگیریم با نمونه‌ای از این تحولات تاریخی روبه‌رو خواهیم بود. دوران قاجار سرآغاز آشنایی ایران با غرب و اندیشه‌های تازه‌ای بود که بافت جامعه کهن ایران را از بنیان متحول می‌کرد. رفته‌رفته انسان ایرانی از سرنوشت، که در آسمان رقم می‌خورد، فاصله می‌گرفت و با مفهوم تازه‌ای از زندگی، نگرش انتقادی به خود، فاصله گرفتن از خود و نگاه کردن به خود به عنوان موضوع شناخت، آشنا می‌شد. زندگی تاج‌السلطنه را می‌توان آینه‌ای در نظر گرفت که تحولات و دگرگونگی‌های زمانه و روزگار تاج‌السلطنه نیز در آن منعکس است. خاطرات تاج‌السلطنه ده‌ها سال پس از مرگش در سال ۱۳۷۱ شمسی منتشر می‌شود و صدای او به گوش هم‌روزگارانش نمی‌رسد.

تاج‌السطنه در بخشی از خاطراتش به ژان ژاک روسو اشاره می‌کند. آیا تاج‌السطنه با روسو و آثارش آشنا بوده است؟

اعترافات ژان ژاک روسو از نخستین نمونه‌های مدرن زندگی‌نامه در غرب است که در آن معنای انسان و حقیقت زندگی دگرگون شده است. نام روسو و کتاب اعترافات او در سرآغاز آشنایی ایران و ایرانیان با فرهنگ و ادبیات مدرن غرب به ایران رسیده است. روسو در اعترافات هم پرسشگر است و هم پاسخ‌گو. از خودش می‌پرسد و به خودش پاسخ می‌دهد. به نظر می‌رسد که تاج‌السلطنه هم در زمان نوشتن خاطراتش با نیاز به بازنگری روز و رویدادهای رفته و به سخن دیگر با پرسش‌هایی که روسو با آن‌ها کلنجار می‌رفته دست به گریبان بوده است. تاج‌السلطنه به نقطه‌ای رسیده بود که دیگر با رویدادهای پراکنده روزانه سروکاری نداشت، باید سراغ خودش را از زندگی خویش می‌گرفت و ناگزیر باید با آن‌چه پشت سر گذاشته بود، در تمامیت و کلیت آن روبه‌رو می‌شد.

خاطرات تاج‌السلطنه از چه نظر حائز اهمیت است؟

دوران قاجار همان‌طور که در بسیاری از متون اشاره شده روزگار رونق خاطره‌نویسی و سفرنامه‌نویسی در ایران است؛ اما در بسیاری از این نوشته‌ها بهارها و پاییزهای رویدادهای حسی و عاطفی جایی ندارد و رنگ فصل‌های زندگی نه با تلاطم‌های درونی که در برخورد و رویارویی با رویدادهای اجتماعی و فرهنگی تغییر می‌کند. اگر از این چشم‌انداز به کتاب خاطرات تاج‌السلطنه نگاه کنیم، اهمیت آن آشکار می‌شود.

تاج‌السلطنه از تلاطم‌های درونی خویش می‌نویسد و به رویدادهای اجتماعی رنگی از همین تلاطم‌های درونی می‌پاشد و با یادآوری و رنگین کردن رویدادهای دیگر، روایت تازه‌ای از رویدادهای اجتماعی می‌آفریند، روایتی که از صافی ذهن او گذشته و از غم‌ها و شادی‌های او، از گزینش‌ها و نکوهش‌های او بار گرفته است؛ نکاتی که به اهمیت خاطره‌های او بسیار می‌افزاید و امکانی فراهم می‌کند برای آشنایی سنجیده‌تر با رویدادهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یک دوران از طریق کنار هم چیدن و سنجیدن روایت‌های گوناگون از این رویدادها و پنجره‌ای می‌گشاید به روی فضایی که چندصدایی است و راهی باز می‌کند برای باز شدن پای دموکراسی به فضای تحقیقات فرهنگی و تاریخی.

اهمیت و ارزش خاطرات تاج‌السلطنه در این است که امکانی هم برای تفسیرهای بیرون از شمار فراهم می‌کند. اگر تاج‌السلطنه دختر پادشاه نبود و اگر در متن رویدادهای ادبی و سیاسی و اجتماعی روزگارش حضور نداشت، انتشار خاطراتش اگرچه می‌توانست از جهات دیگری قابل تأمل و بررسی باشد، از نظر نقد فرهنگی این‌چنین مورد توجه قرار نمی‌گرفت و تا حد یک رویداد بزرگ فرهنگی و تاریخی حائز اهمیت نمی‌شد. تاج‌السلطنه به رویداد بیرونی به صورت یک تجربه درونی نگاه می‌کند. عاطفه‌ها و هیجان‌هایی که در طول روز با آن‌ها کلنجار رفته، مستقیم و غیرمستقیم در روایتش از رویدادهای بیرونی منعکس است.

اما به نکته دیگری هم باید اشاره کرد. در بسیاری از این زندگی‌نامه‌ها نویسنده با حافظه به عنوان بایگانی دقیق رویدادهای زندگی برخورد می‌کند و از یاد می‌برد که کار حافظه بیرون کشیدن پرونده رویدادها از بایگانی زندگانی نیست، بلکه بازنویسی پرونده‌هاست به گونه‌ای که امروز به دل نویسنده می‌نشیند. به سخن دیگر اگرچه می‌توان از زندگی‌نامه‌ها و دفترچه‌های خاطرات برای ثبت یا دریافت اطلاعات سیاسی، اجتماعی و ادبی یک دوران خاص بهره گرفت، اما کاری که بهتر است از آن پرهیز کنیم برخورد با آن است به عنوان رونوشتی برابر با «اصل» این رویدادها و کاری که باید از یاد نبریم برابر نهادن و سنجیدن آن است با روایت‌هایی که دیگران از همین رویدادها به دست داده‌اند.

۲۵۹

کد خبر 2133568

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =