به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بعدازظهر روز جمعه ۱۱ آبان ۱۳۵۸ مهندس بازرگان در آخرین ساعات سفر خود به الجزایر به مناسبت جشن استقلال این کشور انجام شده بود با برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا ملاقات کرد. طرفهای ایرانی حاضر در این ملاقات (که در هتل محل اقامات بازرگان انجام شد) عبارت بودند از مهندس بازرگان، دکتر یزدی و دکتر چمران. فردای آن روز روزنامه کیهان با تیتر «سفر موفقیتآمیز نخستوزیر و همراهان به الجزایر» در صفحه سوم خود به طور مفصل گزارشی از این سفر و ملاقات با برژینسکی منتشر کرد. با انتشار این خبر مخالفان دولت موقت بهسرعت دست به کار شده و دست به تحرکاتی زدند که درنهایت به اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان «مسلمان پیرو خط امام» و در پی آن استعفای مهندس بازرگان انجامید.
در همین ارتباط «بیانیه طبقه کارگر» که به تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۵۸ منتشر شده گویای ماجراست. پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی که بهتازگی این بیانیه را از آرشیو خود بازنشر کرده، محتوای آن را اینطور تحلیل کرده است:
بیانیه «رزمندگان طبقه کارگر»، دیدار [بازرگان - برژینسکی] را به مثابه نشانه «سازش» و «وابستگیِ مستمر» با امپریالیسم تفسیر میکند. نکته جالب در اینجاست که رزمندگان طبقه کارگر، هم بازرگان و هم روحانیون در قدرت را متهم به «نمایش ضد امپریالیسم» میسازد که میخواهند هم نفوذ واقعی را حفظ کنند و هم مبارزه تودهای را مهار کنند. این نوع روایتِ چپ رادیکال تلاش میکند خود را وارثِ مستقلِ خواستِ ضدامپریالیستیِ تودهها جا بزند و همه جریانهای میانهرو یا حتی جناحهایی از روحانیت را به «خیانت» متهم سازد. ترکیبِ زبان ایدئولوژیکِ ضدِ «خونخواران امپریالیست» با فراخوان سازمانی (مرگ بر امپریالیسم، برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق...) مبین این مدعاست.
متن بیانیه
دولت بازرگان به امپریالیسم، وابسته و وابستهتر میشود!
بالاخره پس از ماهها دوندگی و شیرینزبانیهای دکتر یزدی در مورد امپریالیسم آمریکا، سرانجام موضع دولت موقت ضد انقلاب درباره روابطش با آمریکا توسط مهندس بازرگان اعلام شد. دکتر یزدی که از همان اوایل روی کار آمدن دولت موقت سعی داشته است که به هر شکل شده به توجیه سیاستهای ارتجاعی و ضدخلقی امپریالیسم آمریکا در ایران بپردازد و بر ماهیت واقعی آن سرپوش گذارد و امروز یقینا با موضعگیری رسمی رئیس دولت یعنی مهندس بازرگان درباره روابط آمریکا و ایران، در انتظار پاداش خدمات فراوان ۸ ماهه خود از «کاخ سفید» میباشد و طبیعی است دولت بازرگان نیز با وجود افراد معلومالحالی چون یزدیها و چمرانها و ... در کابینه خود نمیتواند چنین سخنپراکنیهایی درباره امپریالیسم آمریکا نکند. اینان هرچند تحت تاثیر فشار تودهها برخی از طبقات به اصطلاح انتقادهایی به دولت آمریکا نیز دارند! اما در حقیقت از آنجایی که منافعشان در تنگاتنگ و گرهخوردگی با امپریالیسم قرار دارد، نمیتوانند حرکت تودهها بر ضد امپریالیسم را تحمل کنند، چراکه سرنگونی امپریالیسم در ایران دقیقا به معنای سرنگونی خودشان است.
اما امروز در شرایطی که تودهها پس از سالها مبارزه بر علیه رژیم وابسته به امپریالیسم شاه جلاد و سرنگون کردن رژیم پوسیده شاهنشاهی از رشد آگاهی سیاسی فراوانی (به خصوص دو سال اخیر) برخوردار شدهاند، آقای بازرگان از یک طرف قادر به قطع نفوذ امپریالیسم از ایران نمیباشد و از طرف دیگر از ترس تودهها نمیتواند دولت و رژیم حاکم را مستقیما و به همان شکل سابق به امپریالیسم وابسته گرداند. پس به فکر چارهجویی افتاده است تا بر تن کردن لباسی زیبا بر پیکر کریه و متعفن امپریالیسم آمریکا، راه را برای فریب تودهها و سرپوش گذاشتن بر ماهیت واقعی امپریالیسم و تحکیم و توسعه حضور این خونخواران و چپاولگران ایران را تحقق بخشند. بهترین گواه ما بر این مدعا، ملاقات و مذاکرات بازرگان و برژینسکی مشاور رئیسجمهور آمریکاست.
بازرگان که به گفته خودش سه روز قبل از سفر به الجزایر، «قرار ملاقات» با برژینسکی را به وسیله سفارت آمریکا در تهران گذاشته بود و بدون کوچکترین صحبتی از قرار این ملاقات به الجزایر رفت و اکنون نیز حاضر به افشای مسائل مورد مذاکره نشده است و منتظر است که کاخ سفید در این مورد تصمیم بگیرد. اما همین سخنان کوتاه بازرگان نیز (یعنی اینکه از برژینسکی خواسته است تا روش خود را نسبت به ایران تغییر دهد) گویای تمامی مذاکرات بین نمایندگان دو دولت ایران و آمریکا میباشد. آقای بازرگان میکوشد تا اینگونه وانمود کند که با تغییر روشها و سیاستهای امپریالیسم آمریکا، ماهیت واقعی چپاولگرانه و خونخوار آن نیز تغییر حاصل خواهد کرد، در حالی که تمامی برنامهها و سیاستهای امپریالیسم تحت هر لوایی که باشد، چه به نام سیاست «حقوق بشر» و چه سرکوب و کشتار مستقیم جز در خدمت منافع خود و بر ضد تمامی خلق ها و زحمتکشان جهان نمیتواند باشد.
آقای بازرگان! آیا شما خیال میکنید که با این سخنانتان میتوانید تودههای میلیونی مردم را بفریبید؟ آیا شما خیال میکنید مردم ما امروز دیگر ماهیت خونخوار و ضدخلقی امپریالیسم را نمیشناسد که شما آن را با لباسی نو و ظاهر آراسته میخواهید تحویلشان دهید؟ آیا شما خیال میکنید که خلقهای ما سالها بمباران و کشتار این وحشیهای «متمدن» را در ویتنام فراموش کردهاند؟... آیا شما خیال میکنید مردم ما نمیدانند که لشکرکشیها و سرکوب خلقهای کره، کامبوج، لائوس و دهها کشور دیگر توسط همین امپریالیسم آمریکا صورت گرفته است؟ آیا شما خیال میکنید خلقهای ما سالهای سیاه خفقان و دیکتاتوری و استثمار و کشتار امپریالیسم آمریکا در ایران را فراموش کردهاند؟ آیا شما خیال میکنید...
تمامی این سوالات بیانگر ماهیت واقعی امپریالیسم و نشاندهنده درندهخویی، غارتگری و ضدخلقی بودن آن است و روشنگر این مطلب است که خلق ما امروز به تضاد آشکار و عینی خود با سیستم سرمایهداری وابسته به امپریالیسم آگاه شده است و خواهان حرکات انقلابی بر ضد آن میباشد. اما جریانات وابسته به آیتالله خمینی، حزب جمهوری اسلامی و غیره که واقعا خواهان حفظ سلطه امپریالیسم بر ایران میباشند، با به راه انداختن جریانات توخالی و راهپیماییهایی که تنها به دادن چند شعار بر علیه امپریالیسم اکتفا میورزد، میخواهند که از یک طرف موضعگیریهای ضد انقلابی مهندس بازرگان را صرفا موضع شخصی وی وانمود سازند و خود را از هجوم تودهها بر علیه بازرگان به دور نگاه دارند و از طرف دیگر با حفظ همین روابط و وابستگیها به امپریالیسم جهت اصلی مبارزات انقلابی تودهها را منحرف کرده و لبه تیز حملات را با وابسته نشان دادن کمونیستها به امپریالیسم و صهیونیسم متوجه نیروهای مترقی و کمونیست گردانند.
باند خمینی و حزب جمهوری اسلامی میخواهند مبارزه برای قطع نفوذ امپریالیسم از ایران را صرفا در چهارچوب چند شعار برعلیه آنان خلاصه کنند، اما واقعا مگر وابستگی به امپریالیسم چیست که با چند شعار از بین برود؟ وابستگی به امپریالیسم در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و... میباشد که مبارزه برای قطع نفوذ آن و از بین بردن وابستگی میبایست در همه این زمینهها باشد. یعنی اینکه وقتی از لحاظ سیاسی وابستگی را از بین بردیم، باید در زمینه اقتصادی و نظامی نیز وارد مراحل مبارزاتی نوینی برای از میان بردن این نوع وابستگی ها نیز بشود، اما تمامی دولتیون از آقای بازرگان گرفته تا یزدیها و چمرانها و از حزب جمهوری اسلامی و خمینی گرفته تا تمامی روحانیون در قدرت، هیچ یک کوچکترین قدمی در این راه برنداشتند و (نمیتوانند که بردارند) و هر یک میخواهند با متهم جلوه دادن دیگری، خود را پاک و انقلابی جا بزنند. اگر امروز بازرگان و «بازرگانها» مورد حمله قرار گرفتهاند (هرچند که بعضی از موضع واقعا انقلابی این حملات را انجام میدهند)، فردا نوبت همین کسانی است که امروز خود را انقلابی و ضد امپریالیسم جا زدهاند تا مورد حمله تمامی تودهها و خلقهای تحت ستم قرار گیرند. مردم ما باید بدانند که این ضدخلقیون در قدرت، اگر واقعا قادر به مبارزه با امپریالیسم بودند، از همان آغاز به لغو قراردادهای اسارتبار با امپریالیسم چون قرارداد دوجانبه امنیتی ـ نظامی ایران و آمریکا (قرارداد ۱۹۵۹)، قراردادهای خرید اسلحه و مهمات برای ارتش، سرمایهگذاریهای امپریالیستی در صنایع [ناخوانا] و بخصوص نفت و... تمامی قراردادهای ارتجاعی دیگر دست میزدند، نه اینکه به چک و چانه زدن کاسبکارانه با آنان بپردازند و پس از مفتضح شدن مذاکرات و اوجگیری مبارزات تودهها بر علیه نظام موجود، سروته کار را با چند تظاهرات به هم بیاورند، اما باز هم هیچگونه تغییری در وابستگیهای اقتصادی ـ سیاسی ـ نظامی به امپریالیسم ندهند و هرجا که در اثر فشار جنبش تودهها قراردادی را با امپریالیسم آمریکا لغو میکنند، بلافاصله دست به دامان امپریالیستهای دیگری چون ژاپن، آلمان، فرانسه و... میشوند تا همواره دست امپریالیسم به عنوان کمک در سرکوب مبارزات خلقها در دستشان باشد.
اینان امروز مجبورند تحت تاثیر فشار و اوجگیری جنبش تودهها در ظاهر به همراه آنان بر ضد آمریکا نیز موضعگیری کنند، اما دیر یا زود خلقهای قهرمان ما به ماهیت واقعی آنان پی برده و همانطور که طومار ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را در ایران بستند، به سلطه اینان نیز پایان دهند.
هرچه شکوفانتر باد مبارزات ضد امپریالیستی خلق های ایران!
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق!
مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع داخلی!
رزمندگان طبقه کارگر


۲۵۹
            
                
        
                                




                                        
                                        
نظر شما