به گزارش خبرگزاری خبر آنلاین به نقل از ایمنا، علیاصغر بهاری (۱۲۸۴–۱۳۷۴) در تاریخ موسیقی ایران جایگاهی دارد که با هیچ معیار معمول نمیتوان اندازه گرفت. او نه صرفاً یک «نوازنده» که پُل زندهی سنت دیرپای کمانچهنوازی ایران بود؛ پلی میان هنر دورهٔ قاجار و نسل معاصر، میان سلوک استادان قدیم و عطشِ شاگردان جوانی که بعدها خود به ستونهای موسیقی دستگاهی ایران تبدیل شدند.
ریشهها و آغاز راه؛ آموختن در دامان سنت
بهاری در فضای موسیقاییِ اصیل خانوادهاش رشد کرد. پدرش، حسینخان کمانچهکشانی، از نوازندگان نامدار و نمایندگان موسیقی مشهد بود. بهاری از کودکی با آوازها، گوشهها و ضربآهنگهای موسیقی قاجاری تربیت شد؛ سبکی که در آن ساز برای بیان احساس، نه نمایش تکنیک شکل گرفته بود.
او نزد استادانی چون میرزا حسنخان کشانی و باقرخان رامشگر ردیف را به شیوه سینهبهسینه فرا گرفت. همین انتقال شفاهی، بعدها ویژگی بارز نوازندگی او شد؛ زیرا بهاری همه دانشش را نه از کتاب که از نَفَسِ استادانش آموخته بود.
در دورهای که ویلن بهسرعت جای کمانچه را در محافل میگرفت، بهاری یکهوتنها ایستاد تا صدای این ساز فراموش نشود. نوازندگی او ادامهٔ همان شیوه قدما بود.
آرشهکشیِ نرم و ممتد، تحریرهای چپکوکگونه، استفاده کمنظیر از ویبراسیون سنتی و دقت وسواسگونه در اجرای ردیفهای آوازی از بارزترین ویژگیهای هنر این هنرمند اصیل هستند.
در آثارش، صدای کمانچه زلال، متین و «آوازوار» بود؛ گویی ساز نمینواخت، بلکه سخن میگفت. بسیاری از پژوهشگران معتقدند اگر بهاری نبود، امروز «سبک قدیم کمانچه» تنها در کتابها دیده میشد.
استادِ استادان؛ نسلی که شاگردانش ساختند
بهاری از دهه ۳۰ خورشیدی تا پایان عمر، یکی از مهمترین استادان موسیقی ایران بود و در هنرستان موسیقی ملی نقش بنیادین داشت.
شاگردان او برخی از تأثیرگذارترین نوازندگان نیمقرن اخیر، داریوش پیرنیاکان، اردشیر کامکار، پرویز مشکاتیان (در ردیف)، محمدرضا لطفی (در ردیف)،محمد مقدسی و بسیاری دیگر هستند که هر یک بخشی از میراث او را ادامه دادند.
پیرنیاکان در یکی از مصاحبهها میگوید:
«بهاری، تنها نوازنده نبود؛ او معلمِ اخلاقِ نوازندگی بود. اگر یک تحریرِ کوچک را غلط میزدیم، میگفت: این اشتباه، روایتِ یک تاریخ را خراب میکند.»
نقش در ارکسترها و گروههای موسیقی
برخلاف تصور رایج، بهاری تنها در محافل سنتی حضور نداشت. او در دوره مهمی از موسیقی ایران در ارکسترها و گروههای رسمی از جمله ارکستر گلها (به سرپرستی روحالله خالقی)، ارکستر هنرستان موسیقی ملی، گروه شیدا (به دعوت محمدرضا لطفی)، گروه عارف، جشن هنر شیراز، اجرای تکنوازی در برنامههای موسیقایی «گلها» حضور پررنگ داشت.
در دورهای که موسیقی ایرانی بهسمت نوآوری میرفت، حضور بهاری در کنار هنرمندان جوان نشان میدهد که او نه تنها زندهکننده سنت، بلکه همراه جریانهای نوین و پشتیبان نسل تازه بود.
از دیدگاه آکوستیکی، نوازندگی بهاری سرشار از نوانسهای ظریف بیان بود.
او با کنترل جریان نفسگونه در آرشه، تغییرات میلیمتری در فشار دست راست و ایجاد کششهای میکروسکوپی در انگشتگذاری توانست حجم و رنگ صدا را بهگونهای شکل دهد که گاهی شنونده صدا را «آوازی» حس میکرد.
این ویژگی باعث شد محققان، بهاری را پردهدارِ «خنیاگری» ایرانی بدانند؛ یعنی تلفیقی از موسیقی، روایت و بیان انسانی.
آلبومها و ضبطهای ماندگار
بخش بزرگی از اهمیت تاریخی بهاری بهخاطر آثار ضبطشدهٔ کمنظیر او است؛ آثاری که نه تنها ارزش هنری دارند، بلکه سندهای آکوستیکی دوران قاجار و پهلوی محسوب میشوند.
آثاری نظیر تکنوازی کمانچه – ردیف موسیقی ایرانی ضبط در مرکز حفظ و اشاعه، همنوازی با حسین تهرانی، سهگاه، بیات ترک، راستپنجگاه، منتخبی از چهارگاه، شور و نوا از جمله آثار او هستند.
این آثار برای پژوهشگران امروز حکم «حافظهٔ صوتی یک سنت» را دارند.

شخصیت، منش و جایگاه تاریخی
بهاری انسانی دقیق، آرام، فروتن و سختگیر بود. او باور داشت موسیقی ایرانی «راهی برای پالایش» است؛ نه برای شهرت و هیاهو. بههمین دلیل تا پایان عمر، شیوه تدریس او همان شیوه استادان قاجار یعنی تمرینهای تکراری، حفظ ردیف بهصورت سینهبهسینه، تأکید بر پاکیزگی نغمه و وفاداری به «بیان ایرانی» باقی ماند.
پژوهشگران امروز او را یکی از پنج چهرهٔ بزرگ موسیقی قرن اخیر میدانند؛ شخصیتی همتراز با ابوالحسن صبا، نورعلیخان برومند، یوسف فروتن و عبدالله دوامی.
تکتک شاگردان بهاری، هرکدام شاخهای از درخت کهنسال سنت ایرانیاند.
اگر امروز کمانچه در ایران دوباره در اوج است، اگر نسل جدید با جسارت و نوآوری مینوازد، اگر کمانچه به صحنه جهانی راه پیدا کرده، بخش بزرگی از این جریان به ایستادگیِ آرام و بیادعای علیاصغر بهاری بازمیگردد؛ مردی که سایهاش همچنان بر موسیقی ایران گسترده است.






نظر شما