مدارک هویتی دکتر مصطفی چمران در ایام تردد به آمریکا منتشر شد/ روایت چمران از ۱۶ آذر ۳۲

۱۶ آذر ۱۳۳۲، هم‌زمان با سفر نیکسون به تهران، دانشگاه تهران به خون دانشجویان آغشته شد روزی که سه دانشجو به شهادت رسیده و مصطفی چمران سال‌ها بعد نیز صدای رگبار و سکوت هولناک آن را از یاد نبرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مهر، دکتر مصطفی چمران از دانشجویان فعال دانشکده فنی دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بود که در اعتراض به حضور ریچارد نیکسون حضور داشت و مورد حمله گارد قرار گرفت. چمران پس از سفر به آمریکا برای ادامه تحصیل، به همراه تنی چند از دیگر دانشجویان برای نخستین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه‌ریزی کرد.

شهید دکتر مصطفی چمران، در همان ایام حضور در آمریکا و در شرایطی که دست ساواک از آزار او کوتاه نیست، با شهامت این واقعه را چنین توصیف می‌کند:

از آن روز یعنی ۱۶ آذر ۱۳۳۲، ۹ سال می‌گذرد ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می‌بینم. صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می‌اندازد. سکوت موحش بعد از رگبار بدنم را می‌لرزاند. آه بلند و ناله جان‌گداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک می‌شنوم. دانشکده فنی خون‌آلود در آن روزهای بعد را به رأی‌العین می‌بینم. آن روز ساکت‌ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه‌ای را نشان می‌داد، دانشجویان بی‌اندازه آرام و هشیار بودند که به هیچ‌ وجه بهانه به دست کودتاچیان حادثه‌ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله‌باران شد و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ‌نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟

در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران می‌آید. نیکسون به ایران می‌آمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در کنگره آمریکا بعد از کودتای ۲۸ مرداد) را ببیند.

دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند. تظاهرات علیه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر به دادگاه «حکیم فرموده» همه جا به چشم می‌خورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی می‌نمود.

ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام می‌شد زیرا تاروپود وجود آن‌ها بستگی به کمک سرشار آمریکا داشت. این بود که دستگاه برای خفه کردن مردم و جلوگیری از تظاهرات از ارتکاب هیچ جنایتی ابا نداشت. روز ۱۵ آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور می‌رسد که «باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده‌ای نجنبد …»

مدارک هویتی دکتر مصطفی چمران در ایام تردد به آمریکا منتشر شد/ روایت چمران از ۱۶ آذر ۳۲

دولت بغض و کینه شدیدی به دانشگاه داشت؛ زیرا دانشجویان پرچمدار مبارزات ملی بودند و با فعالیت مداوم و موثر خود هیات حاکمه را به خطر و سقوط تهدید می‌کردند. دولت با خراب کردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را کم و بیش مجبور به سکوت کرد ولی دانشگاه همچنان خاری در چشم دستگاه می‌خلید و دست از مبارزه بر نمی‌داشت و دستگاه همچون درنده خون‌خواری به کمین نشسته دندان تیز کرده بود که از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد. انتقامی که عبرت همگان شود.

این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیات حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه ۱۳۳۲ در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست.

[…] روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی‌گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا وعده مساعدت و کمک داد و به رئیس‌جمهور آمریکا پیغام برد که آسوده بخوابد چون او که نوشته بود؛ «… گو این‌که مخاطراتی که متوجه ایران بود، تخفیف یافته است. مع‌ذالک ابرهایی که ایران را تهدید می‌کرد، به‌کلی متلاشی و پراکنده نشده است. و مملکت نسبتا امن و امان است!»
صبح ورود نیکسون یکی از روزنامه‌ها در سرمقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشاده‌ای به نیکسون نوشت که فورا توقیف شد؛ ولی دانشجویان سحرخیزی که خواب و خوراک نداشتند و استراحت در قبل مرگ دوستان‌شان میسر نبود، زودتر از پلیس روزنامه را خواندند. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما ایرانی‌ها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر می‌آید یا کسی از زیارت باز می‌گردد یا شخصیتی بزرگ وارد می‌شود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی می‌کنیم.» آن‌گاه خطاب به نیکسون گفته شده بود: «آقای نیکسون وجود شما آن‌قدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند.»

۲۵۹

کد مطلب 2152501

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 5 =