به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، حجت الاسلام محمدرضا بیگی خمینی در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت: یکی از محورهای اساسی در مطالعات قرآنی و پژوهشهای مرتبط با سنت نبوی و سیره اهلبیت(ع)، بررسی شیوه مواجهه اسلام با دگراندیشان و گروههای فکری مخالف است. به نظر میرسد قرآن کریم و منابع معتبر حدیثی، منظومهای منسجم از اصول تعاملی ارائه میدهند که بر گفتوگو، استدلال، عقلانیت و رعایت اخلاق ارتباطی مبتنی است.
وی افزود: پژوهش در آیات دعوت، مناظرات پیامبران و گفتوگوهای ثبتشده معصومان نشان میدهد که اسلام، بهویژه در حوزه مواجهه با اختلافات اعتقادی، از الگویی چندمرحلهای پیروی میکند که عناصر محوری آن را حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن تشکیل می دهد. این دستگاه روشی، نه صرفاً یک دستور فردی یا اخلاقی، بلکه نظامی معرفتشناختی و ارتباطی است که در طول تاریخ رسالت انبیا استمرار یافته است.
این پژوهشگر مذهبی گفت: بررسی نمونههای قرآنی از جمله شیوه استدلالی حضرت ابراهیم(ع) با قوم خویش و روش گفتوگویی پیامبر اکرم(ص) با مشرکان، اهل کتاب و منکران، نشان میدهد که محور اساسی دعوت، اقناع عقلانی و تعامل مبتنی بر کرامت انسانی است. همچنین مرور روایات و گزارشهای تاریخی مربوط به سیره اهلبیت(ع) بهویژه در عصر امام صادق(ع) که کثرت جریانهای فکری مشهود است، بیانگر نوعی «گشودگی روشی» در برابر نقد، پرسش و حتی انکار بنیادین اصول اعتقادی است؛ امری که خود گواه اهمیت آزادی علمی، فضای مناظره و پرهیز از برخوردهای سلبی و هیجانی در سنت اسلامی است.
وی افزود: بر همین اساس، مطالعه سیره گفتوگویی اسلام، این ضرورت را مطرح میکند که هرگونه مواجهه با اختلاف فکری باید در چهارچوب اصول عقلانیت، اخلاق علمی و ضوابط دقیق صورت پذیرد؛ اصولی که هدف آن نه حذف و تحقیر، بلکه تبیین، اقناع و فراهمسازی زمینه شناخت حقیقت است.
الگوی سه مرحلهای اسلام در برخورد با دگراندیشان
بیگی خمینی ادامه داد: فضای حاکم بر قرآن کریم، سنت پیامبر اکرم و اهل بیت (ع) در مواجهه با مخالفان، پیش از هر چیز بر گفتوگو، استدلال و مناظره منطقی استوار است. در منطق وحی، آغاز هر تعامل با اهل اختلاف، تکیه بر بیان برهانی، دعوت حکیمانه و برخوردی آمیخته با آرامش، احترام و اقناع عقلانی است. قرآن کریم در آیه ۱۲۵ سوره نحل، سه مرحله اساسی را برای مواجهه با دیگران بیان میکند. یکی حکمت که ارائه دلایل روشن، منطقی و برهانی است تا ذهن مخاطب را به تأمل وادارد. دوم، موعظه نیکو است؛ بیان نصیحت و هدایت با زبان نرم و مؤدبانه، همراه با احترام به شخصیت مخاطب و مرحله سوم عبارت از جدال احسن به معنای مناظره و بحث بر پایه برهان و عقل، بدون توهین یا تحقیر است؛ به گونهای که طرف مقابل به حقیقت نزدیک شود.

وی افزود: این سه مرحله، ستونهای اصلی یک گفتوگوی موفق و انسانی در مسیر هدایت فکری و اخلاقی هستند و حتی در مواجهه با اهل کتاب، دستور قرآن کریم مجادله به بهترین شیوه است که آیه ۴۶ سوره عنکبوت به این موضوع اشاره می کند و نشان میدهد که حتی در مناظره با اهل کتاب، هدف عبارت از اقناع و ارشاد است و نه تحمیل یا برخورد خشونتآمیز. این رویکرد، نهتنها در تعالیم قرآن دیده میشود، بلکه در سیره پیامبران و ائمه (ع) نیز همچون خطی ممتد و یک سنت ثابت الهی وجود دارد؛ سنتی که بر پایه حکمت، گفتوگو و هدایت استوار است.
این محقق دینی ادامه داد: در قصههای پیامبران، گواه روشنی از این شیوه الهی است؛ شیوهای که در آن پیامبران الهی با منطق، برهان و گفتوگو با مخالفان روبهرو میشدند. نمونه برجسته آن، سیره حضرت ابراهیم خلیل در مواجهه علمی با بتپرستان است؛ آنگاه که آن حضرت با طرح پرسشهای سنجیده و چیستانوار، ذهن مخاطب را به اندیشیدن واداشت. قرآن کریم این گونه گفت و گوها را در آیات ۷۶ تا ۷۸ سوره انعام، آیات ۹۵ و ۹۶ سوره صافات و آیه ۲۵۸ سوره بقره مطرح کرده که حضرت ابراهیم در برابر بتپرستان با منطق به گفت و گو و جدال احسن می پردازد.
ویژگیهای مناظره در قرآن و سنت
بیگی خمینی اضافه کرد: بحث علمی و مناظره باید با آرامش و ادب همراه باشد و این نکته بسیار مهم در مواجهه با فرعون، نماد طغیان و سرکشی در اولین برخورد حضرت موسی و هارون با او بر پایه نرمخویی و اقناع عقلانی صورت می گیرد و در آیات ۴۳ و ۴۴ سوره طه به این مساله اشاره شده است. همین روش عقلانی را در دعوت پیامبرانی چون نوح، هود، صالح و یوسف نیز میتوان مشاهده کرد که هرکدام با قوم خود سخن گفتند، استدلال کردند، هشدار دادند و با صبر و حکمت، راهِ گفتوگو را تا آخر پیمودند.
وی افزود: سنّت نبوی نیز سرشار از نمونههایی است که در آن، پیامبر(ص) با سعه صدر، به سخن مخالف گوش میسپردند و با حجت روشن، پاسخ میدادند و در پاسخ به سؤالات مشرکان، منکران معاد و اهل کتاب، همواره از برهان، استدلال، صبر و گفتوگو استفاده میکردند؛ حتی خدا در آیه ۶ سوره توبه در برخورد با مشرکان به حضرت محمد(ص) دستور میدهد که اگر یکی از آنان خواست وارد گفتوگو شود و سخن خدا را بشنود، نخست باید امنیت او تأمین شود. لذا این آیه نشان میدهد که اصلِ تقدمِ امنیت، استماع و فرصت گفتوگو بر هر برخورد دیگری مقدم است.
سفارش امیر مومنان(ع) به یاران
این کارشناس مذهبی گفت: از حضرت علی(ع) نقل شده که گروهی از یاران حضرت در جریان جنگ صفین به اهل شام ناسزا میگفتند. امام(ع) فوراً به آنان گوشزد کردند که «پسند من نیست که شما دشنام دهنده باشید ولی اگر در گفتارتان، کردار آنان را وصف کنید و حالشان را بیان نمایید، به گفتار صواب نزدیکتر و در مرتبه عذر، رساتر است. بهتر است به جای دشنام بگویید خداوندا، ما و اینان را از ریخته شدن خونمان حفظ فرما و بین ما و آنان اصلاح کن. این قوم را از گمراهی نجات بخش تا آن که جاهل به حق است آن را بشناسد و آن که شیفته گمراهی است از آن باز ایستد».
سیره امام صادق(ع) در مباحثه
وی افزود: این نمونهای برجسته از اخلاق، حلم و تدبیر اهلبیت(ع) حتی در میدان جنگ و شرایط سخت است. در روایتی دیگر آمده است که روزی مفضّل، یکی از یاران امام صادق(ع)، با شخصی به نام ابن ابی العوجاء مواجه شد که خدا را انکار میکرد. مفضّل، از شدت ناراحتی و خشم، با لحنی تند به او گفت «ای دشمن خدا! تو خالق خود را که به نیکوترین شکل و کاملترین آفرینش پدید آورده و تا اینجا رسانیده، انکار میکنی؟»

بیگی خمینی ادامه داد: ابن ابی العوجاء، پس از شنیدن این سخنان تند، با آرامش پاسخ داد «اگر اهل بحث و مناظرهای، سخن ما را میشنوی و اگر حق را پذیرفتی، پیروی خواهیم کرد اما اگر از اینان نیستی، سخنی با تو نمیگوییم و اگر تو از یاران صادق(ع) هستی، این را بدان که او با ما هرگز چنین سخن نمیگوید؛ هیچگاه با خشم، فحش یا بیادبی سخن نمیگوید. او همواره با صبر، وقار و آرامش گوش فرا میدهد، دلیل ما را میفهمد و سپس پاسخ میدهد؛ به گونهای که هیچکس نمیتواند در برابر استدلال او پاسخ قابل قبولی بیاورد».
وی افزود: این پاسخ کوتاه، مفضّل را به فکر فرو برد. او دریافت که اخلاق و بزرگواری امام صادق(ع) نه تنها شعار نبود، بلکه عملی جاری در هر برخورد و مناظره بود و حتی کسانی که دشمن دین بودند، این منش آرام و حکیمانه را به عنوان شاخصترین ویژگی امام ستایش میکردند. از همین نکته میتوان دریافت که خاندان اهلبیت (ع) نهتنها میدان مناظره را میگشودند، بلکه با آرامش و بزرگواری چنان رفتار میکردند که طرف مقابل، خود به اخلاق آنان شهادت میداد.
بیگی خمینی اظهار داشت: مناظرات پیامبر اکرم(ص)، امیر مومنان(ع) و دیگر امامان(ع) با یهودیان، مسیحیان، دهریان و منکران، شاهدی استوار بر این حقیقت است که سیره آنان بر پایه گفتوگو، احتجاج، اقناع و عرضه برهان استوار بوده است. هیچیک از آنان در مواجهه با صاحبان اندیشههای مخالف، راه تحمیل یا طرد را پیش نگرفتند، بلکه میدان مناظره و گفتوگو را گشودند تا حقیقت در فضای عقل و استدلال آشکار شود.
مناظره امام صادق(ع) با ملحدان در کنار خانه خدا
وی افزود: اوج این فضا را میتوان در عصر امام صادق(ع) دید؛ زمانی که جریانهای فکری گوناگون، از ملحدان و دهریان تا زنادقه و اهل کتاب، آزادانه در فضای فکری مدینه و کوفه حضور داشتند. ابن ابی العوجاء، مصداق ملحد بی منطق است و روایت شده که حتی در کنار خانه خدا با امام صادق(ع) به مناظره مینشست. این نکته بسیار قابل توجه است؛ زیرا با وجود آن که ورود مشرکان به مسجدالحرام ممنوع است، بهنظر میرسد برای مناظره و بررسی حق، حضور این افراد تحمل میشده و راه گفتوگو بسته نمیشد. این مساله، نشاندهنده اهمیت والای آزادی اندیشه و فرصت بیان است.
این پژوهشگر مذهبی اضافه کرد: در هر صورت شاید بتوان گفت، حتی پس از بررسیهای دقیق، تشخیص مساله تکفیر فقط در اختیار فقیه جامعالشرایط است؛ کسی که دارای علم، عدالت و صلاحیت کامل شرعی است. هیچکس اجازه ندارد به دیگران ناسزا بگوید، تهمت بزند یا اهانت کند. این اصل اخلاقی و حقوقی در سیره اسلامی بهروشنی رعایت شده و قرآن نیز این آموزه را در آیه ۱۰۸ سوره انعام تصریح کرده است. این آیه، حرمت گفتار و احترام به دیگران، حتی مخالفان دینی و مشرکان را نشان میدهد و به ما میآموزد که میدان مناظره و جدال عقلی با اخلاق، ادب و احترام همراه باشد، نه توهین و بی احترامی. بر این اساس، بنیان نگاه اسلامی در مواجهه با دیدگاههای متفاوت، گفتوگومحوری، عقلانیت و اخلاق است؛ مسیری که هدف آن روشنگری و رسیدن به حقیقت است.
وی افزود: در مجموع، میتوان گفت که سیره گفتوگویی اسلام، الگویی جامع برای مواجهه با اختلافات معرفتی ارائه میدهد؛ الگویی که بر پایه عقلانیت، اخلاق، انصاف و حفظ کرامت انسانی بنا شده است. این الگو، در صورت بازتولید در فضای علمی و فرهنگی امروز، میتواند زمینهساز ارتقاء تعاملات فکری، گسترش مدارای علمی و تقویت جریان عقلانی در جوامع اسلامی باشد. از این منظر، بازخوانی و بازتبیین روش گفتوگویی پیامبران و اهلبیت(ع) نه تنها یک ضرورت تاریخی، بلکه یک نیاز راهبردی برای مواجهه سازنده با چالشهای فکری معاصر به شمار میرود.






نظر شما