به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسدالله علم در یادداشتهای روز دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۴۸ نوشت: صبح کاردار سفارت انگلیس را خواسته بودم. ساعت ۸ آمد. اوامر شاهنشاه را ابلاغ کردم که «به هر صورت تا ضمانت دولت انگلیس نباشد (راجع به تاریخ تحویل و حسن عمل موشکها) ما نمیتوانیم این معامله را انجام بدهیم.» رفت که به دولت خودش اطلاع بدهد.
بعد شرفیاب شدم. ابتدا به ساکن شاهنشاه فرمودند: «نایبالتولیه آستان قدس (باقر پیرنیا) مشغول دزدی است.» تعجب کردم. عرض کردم: «مرد مثبتی است. قهرا دشمن زیاد دارد.» فرمودند: «خودم هم همینطور فکر میکنم، به این جهت گفتهام گزارشدهندگان مدرک برایم بیاورند.»
در جواب کارت تبریک عید فطر بومدین رئیسجمهور الجزایر و پادشاه مالزی، دستخط حاضر کرده بودیم. فرمودند: «شما هم کارت بدهید، چرا خودمان را کوچک میکنیم؟» حق با شاهنشاه بود.
گزارش سفیر آلمان را راجع به راینشتال به عرض رساندم. فرمودند: «باید قطعا مدتی که استمهال میخواهند روشن شود.» گزارش دیگری راجع به امور نفتی عرض کردم...
شاهنشاه امشب به تالار رودکی تشریف میبردند. من اجازه خواسته بودم چون دوستم امشب مهمانی میکند، نروم. شاهنشاه این مطلب را خوب استنباط میفرمایند. با کمال مرحمت اجازه دادند
... از ملاقاتکنندگان امروز من، سفیر مراکش بود که پیامی از جانب پادشاه حسن داد که به عرض برسانم و عرض کنم که بیچاره پادشاه مراکش مجبور شده است برای تشکیل کنفرانس سران عرب در رباط موافقت کند. ولی او خواهد گفت که این کنفرانس شبیه کوچکی از کنفرانس سران دول اسلامی است. راجع به وضع عربستان سعودی اظهار نهایت نگرانی میکرد، که اگر در آنجا یک دولت انقلابی چپ بر سر کار بیاید چه میشود؟ میگفت حملات یمن بیجهت نیست. آنها میدادند که فتح نظامی نخواهند کرد ولی میخواهند آتش انقلاب را در عربستان [برافروزند] [و] از طرف شورویها شدیدا تقویت میشوند. چون شورویها میخواهند که چینیها در آنجا نفوذ نداشته باشند، حالا توسط دولت عراق کمک زیادی به یمن جنوبی میکنند. درست هم میگفت، اطلاعات ما هم همین است.
منبع: یادداشتهای علم، جلد اول، چاپ چهارم، تهران: کتابسرا، صص ۳۸۷-۳۸۸.
۲۵۹






نظر شما