دعوت دانشجوی زن افغانستانی به گفت و گوی فرهنگی / علوم اجتماعی، برای دفاع از خود باید هزینه بدهد /پرهیز علوم اجتماعی از تبدیل شدن به ایدئولوژی

 "علوم اجتماعی اگر روادار نباشد، به هویت بسته دانشگاهی بدل می‌شود"؛ این پیام اصلی مراسم روز علوم اجتماعی در دانشکده تهران بود که با محوریت شعار «نقد خویشتن: به سوی علوم اجتماعی متکثر و روادار» به مناسبت سالروز درگذشت غلامحسین صدیقی، بنیانگذار جامعه‌شناسی در ایران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این نشست که با ریاست اولین زن انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار می‌شد، فراتر از یک گرامیداشت علمی بود و به یک فراخوان جدی برای بازاندیشی تبدیل شد. سخنرانان، از رئیس انجمن و استادان پیشکسوت گرفته تا دانشجویان و فعالان مدنی، ضمن تأکید بر ضرورت فاصله گرفتن علوم اجتماعی از ایدئولوژی و بازگرداندن مسائل مردم (مانند فقر و نابرابری) به کانون توجه، هشدار دادند که جامعه‌شناسی ایران باید توان هزینه‌دادن برای دفاع از خود را داشته باشد و با جذب صداهای حاشیه‌ای و خارج از دانشگاه، بر بوروکراسی حقوقی غلبه کند تا از تبدیل شدن به نهادی «نیمه‌فلج» یا صرفاً آرمان‌گرا نجات یابد.

 گزارش آیدا آستانی که در روزنامه اعتماد منتشر شده، گزارشی تفصیلی از این مراسم است. در این نشست رئیس انجمن جامعه شناسی ایران دکتر شیرین احمدنیا، به موضوع نقد خویشتن پرداخت. او تاکید کرد که علوم اجتماعی باید پیش از نقد جامعه، ساختارها و شیوه‌های خود را نقد کند تا به «قدرت نمادین بی‌پرسش» تبدیل نشود. از نظر این استاد دانشگاه علم اجتماعی باید صدای‌های متنوع (از جمله دیدگاه‌های انتقادی، کارکردگرایی، کمی و کیفی) را بپذیرد و به جوانان، زنان و صدای‌های خارج از دانشگاه (فعالان مدنی، روزنامه‌نگاران) میدان دهد. رواداری شرط بقا است تا علم به یک «هویت بسته دانشگاهی» تبدیل نشود. همچنین دانش علوم اجتماعی باید «مسئله مردم» (مانند فقر، امید جوانان، عدالت زنان، محیط زیست) را مسئله خود بداند و از محدود شدن به مقالات علمی بپرهیزد.

دکتر نیکو صدیقی فرزند بنیانگذار جامعه شناسی  با تاکید بر دیدگاه تاریخی و نابرابری و به ویژه نابرابری جنسیتی، بر ضرورت تلفیق جامعه شناسی و تاریخ تاکید کرد زیرا که تاریخ "تاریخ، لابراتوار جامعه‌شناسی است". نیکو صدیقی سپس به تلاش‌های دکتر صدیقی در سال ۱۳۳۱ برای پیشنهاد حق رأی زنان در کابینه مصدق اشاره و بیان کرد که «جامعه‌ای که حقوق زنان در آن محترم شمرده نشود، جامعه‌ای نیمه‌فلج است.» در این نشست دانشجویان نیز با گفت و گو با سخنرانان پرداختند. دانشجویان به شکاف بین آرمان‌های  یک دانشکده متعهد و  واقعیت‌های موجود (ساختارهای پنهان و فقدان انسجام) اشاره  و بر ادامه روحیه کنشگری و تفکر نقادانه تأکید کردند. آتنا کامل کنشگر مدنی به دوگانگی میان فضای رسمی دانشگاه و فضای غیر رسمی بیرون دانشگاه اشاره کرد و توضیح داد که طرد شدگان از نهاد رسمی، از طریق تولید محتوا وشبکه سازی، برگفتمان های آکادمیک تاثیر می گذارند و مرزها را سیال می کنند. 

دکتر حسین سراج زاده استاد پیشکسوت دانشگاه نیز در این نشست هشدار داد که علوم اجتماعی باید از تبدیل شدن به ابزار ایدئولوژی و تقلیل یافتن به آن پرهیز کند تا رواداری در میدان فعالیت علمی افزایش یابد. دکتر آرمان ذاکری مدرس دانشگاه نیز تصریح کرد که دفاع از علوم اجتماعی، نیروها و رشته، نیازمند هزینه‌دادن است و جریان اصلی علوم اجتماعی اغلب به دلیل همین هزینه‌ها، از اخراج‌شدگان و حتی از خود رشته دفاع نمی‌کند. او راهکار را بازگشت به کلاسیک‌ها برای فهم ساختارهای مسلط دانست. این گزارش در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

 علوم اجتماعی بر نقد استوار است

شیرین احمدنیا، رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران درباره شعار امسال گفت: علوم اجتماعی، بنا به ماهیتش، بر نقد استوار است: نقد ساختارها، نابرابری‌ها، صلح و روایت‌های تثبیت ‌شده. اما نقد دیگران، بدون نقد خود، ما را به نوعی قدرت نمادین بی‌پرسش می‌رساند. اگر جامعه‌شناسی قرار است در جامعه نقش روشنگرانه داشته باشد، نخست باید ظرفیت بازاندیشی را در خود تقویت کند. «نقد خویشتن» به معنای انکار دستاوردها نیست، بلکه به معنای مسوولیت‌پذیری نسبت به آینده است. یعنی بپذیریم که در برخی حوزه‌ها کمتر حضور داشته‌ایم، در برخی مسائل کمتر اثرگذار بوده‌ایم، با برخی گروه‌ها کمتر سخن گفته‌ایم و گاه در مرزهای آکادمیک خود چنان محصور مانده‌ایم که از تجربه زیسته مردم فاصله گرفته‌ایم.

شیرین احمدنیا رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران شد
دکتر شیرین احمدنیا

او درباره علوم اجتماعی متکثر گفت: امسال، با تأکید بر «علوم اجتماعی متکثر»، می‌خواهیم بر حقیقتی انگشت بگذاریم که هسته علم اجتماعی مدرن است: هیچ جامعه‌ای را نمی‌توان از یک زاویه، با یک روش یا یک روایت صِرف فهمید. جامعه ایران، با تنوع قومی، فرهنگی، نسلی، جنسیتی، اقتصادی و زیست‌محیطی، نیازمند چندین صدا، چندین رویکرد و چندین شیوه تبیین است. تکثر نشانه ضعف نیست، نشانه زنده‌بودن علم است. جامعه‌شناسی زمانی بالنده می‌شود که دیدگاه‌های مختلف در کنار هم بنشینند: انتقادی در کنار کارگرایی، رویکردهای تجربی در کنار تحلیل‌های نظری، پژوهش‌های کمی در کنار مطالعات کیفی، جامعه‌شناسی شهری در کنار جامعه‌شناسی بدن یا محیط‌ زیست.

او افزود: تکثر، یعنی پذیرش اینکه هیچ‌کس صاحب مطلق حقیقت نیست. تکثر، یعنی میدان دادن به جوان‌ترها، به زنان پژوهشگر، به نسل‌های تازه‌نفسی که روایت‌های جدید دارند. یعنی شنیدن صداهای خارج از دانشگاه: صدای فعالان اجتماعی، سازمان‌های مدنی، روزنامه‌نگاران و حتی کسانی که سمت رسمی علوم اجتماعی را ندارند، اما تجربه زیسته ارزشمندی در فهم مسائل جامعه دارند.اما تکثر، بدون رواداری ممکن نیست. امکان اختلاف نظر، امکان طرح مناظره، بدون تخریب و بدون پیش‌داوری. ما باید بتوانیم با کسانی که با ما مخالفند، کار کنیم، بحث کنیم و حتی از آنان بیاموزیم. علوم اجتماعی اگر روادار نباشد، به نوعی هویت بسته دانشگاهی بدل می‌شود که هر صدای متفاوتی را «بیرونی» می‌خواند؛ در حالی که علم، برعکس، همواره در گرو تفاوت است. ما باید اجازه دهیم نسل جدید پژوهشگران، بدون ترس از برچسب خوردن، مسیرهای تازه را بیازمایند و «میان‌رشته‌ای» را نه تهدید، که فرصت ببینند.

احمدنیا درباره نقد خویشتن گفت: «نقد خویشتن» ما را به پرسش مهمی می‌رساند: علوم اجتماعی ایران امروز، تا چه حد با مردم پیوند دارد؟ علوم اجتماعی زمانی اثرگذار می‌شود که مساله مردم را مساله خود بداند: مساله بیکاری و فقر، مساله تنهایی و فرسایش روابط اجتماعی، مساله جوانان و امید، مساله زنان و عدالت، مساله محیط‌زیست و آینده زیست‌پذیری، مساله حکمرانی و مشارکت اجتماعی. روز ملی علوم اجتماعی، یادآوری است که دانش ما باید زنده و جاری در زندگی مردم باشد، نه فقط در مقالات علمی.

تاریخ لابراتوار جامعه‌شناسی است

در ادامه نیکو صدیقی، فرزند غلامحسین صدیقی درباره نابرابری جنسیتی گفت: دیدگاه دکتر صدیقی در ضرورت تلفیق تاریخ و جامعه‌شناسی حائز اهمیت است. ایشان همواره تأکید می‌کردند: «تاریخ، لابراتوار جامعه‌شناسی است». محققان و جامعه‌شناسان بدون توجه به تاریخ، به دشواری می‌توانند راه‌حلی برای مسائل جامعه ارایه دهند. از آثار منتشرنشده ایشان، «جمع‌آوری پیدایش و برنامه‌های انجمن‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی» است که باید به چاپ آن امیدوار بود. با رجوع به تاریخ انجمن‌ها می‌توان دریافت که پیش از آغاز مشروطیت، در زمان قاجاریه، زنان برای کسب حقوق اجتماعی خود و به تبع آن، حقوق اقتصادی و فرهنگی مبارزاتی را آغاز کردند. این مبارزات از احداث مدارس شروع شد. در ۱۲۵۴ (ش.) مدارس عمومی با وجود همه محدودیت‌ها و شرایط نامساعد اجتماعی و فرهنگی تأسیس شد و به تدریج با تشکیل انجمن‌ها، زنان درصدد احقاق حقوق خود برآمدند. در سال‌های ۱۲۷۹ و ۱۲۸۵، انجمن نسوان با هدف دفاع از استقلال کشور در زمینه‌های اقتصادی و سیاسی و نیز «هیات زنان اصفهان» در سال ۱۲۸۷ توسط خانم دولت‌آبادی و انتشار روزنامه «زبان زنان» شکل گرفت.

انکار کودتای ۲۸ مرداد با استناد به غلامحسین صدیقی: asre-nou.net
از راست: دکتر مصدق سمت راست و دکتر غلامحسین صدیقی  

او در ادامه گفت: دکتر صدیقی، با علم به تاریخ جنبش زنان و با این باور که نباید از قدرت خلاق زنان غافل ماند و آن را باید ضروری و محترم شمرد، همواره حامی و مدافع حقوق زنان بودند. در زمانه‌ای که جامعه توجه کافی به مساله زنان نداشت، ایشان با این اعتقاد که «جامعه‌ای که حقوق زنان در آن محترم شمرده نشود، جامعه‌ای نیمه ‌فلج است»، ایشان می گفت که شخصا در آذر ماه ۱۳۳۱ در کابینه ملی دکتر محمد مصدق، به عنوان وزیر کشور، لزوم حق رأی زنان در انجمن‌های ایالتی و ولایتی را در لایحه‌ای پیشنهاد نمودند، با این امید که در مرحله بعد به انتخابات مجلس تسری یابد. متأسفانه علی‌رغم کوشش‌های بسیار برای قانع کردن مخالفین، این تلاش‌ها مثمر ثمر واقع نشد. دکتر مصدق گفته بود: «شما مخالفین را قانع کنید» و ایشان نیز بسیار کوشیدند، ولی موفق نشدند. شرایط نامساعد سیاسی و تبلیغات مخالفان در آن زمان مانع از پذیرش لایحه شد. اهمیت این موضوع در آن است که برای نخستین‌بار در کابینه دکتر مصدق، فعالیتی برای کسب حق رأی زنان صورت گرفت. آنچه مهم می‌نماید، پیشنهاد حق رأی زنان توسط وزیر کشوری بود که جامعه‌شناسی آینده‌نگر و عالم به جریان تاریخی مبارزات زنان بود؛ با این عقیده که «مهیب‌ترین و هولناک‌ترین مساله‌ای که پیش‌روی محققان و مدیران کشور قرار می‌گیرد، فلج کردن نیمی از جامعه است».

صدیقی در پایان صحبت‌هایش گفت: شاید اغراق نباشد اگر بگوییم امروز ایران ما بیش از هر زمان دیگر به کوشش اهل فکر و اصحاب علوم اجتماعی نیاز دارد تا با اتحاد و اتفاق، با تکیه بر علم و اخلاق و آگاهی و شناخت دقیق از تاریخ کشور، موانع را برطرف کنند. خوشبختانه پیشرفت‌هایی حاصل شده است علی‌رغم مشارکت درخشان زنان ایرانی در حیات علمی کشور، هنوز با نابرابری‌های جدی مواجه هستیم. چه بهتر که نقطه آغاز درمان این نیمه‌فلجی، دانشکده‌های علوم اجتماعی باشند. ایمان دارم که پویایی جامعه ایرانی این مسیر را خواهد گشود.

علوم اجتماعی به مثابه سبک زندگی

ریحانه هیوه‌چی، دانشجوی سال دوم سیاست‌گذاری اجتماعی درباره نگاه خود به دانشکده علوم اجتماعی گفت: دانشکده علوم اجتماعی در خیال من چنان تداعی می‌شد که چیزی جز تبادلِ علمی صحیح و صریح و عملکردی مناسب در جهت تحقق اهداف جمعی نبود؛ جامعه‌ای کاملا آکادمیک، کوچک اما تأثیرگذار در سطح کلان، به‌گونه‌ای که مردمان این جامعه کوچک، با فرهنگ‌ها و عقیده‌ها و ارزش‌های متنوع، همگی در تلاش باشند تا به فهم بهتر و درست‌تری از جامعه دست یابند و برای مفید واقع شدن و بهبود شرایط حال و آینده، چاره‌ای درست بیندیشند و عملی سازند. در خیال من، این جامعه کوچک منسجم بود و همه امور بر اساس قواعدی از پیش‌ تعیین ‌شده و منظم اداره می‌شد. دیگر نگاه از بالا به پایین در آن وجود نداشت و همگی در جهت تحقق عدالت در حوزه‌های مختلف گام برمی‌داشتند، نه صرفا در جهت منفعت فردی.

دانشگاه تهران کجاست | عکس + آدرس و هر آنچه پیش از رفتن باید بدانید - کجارو

او درباره نگاه خود پس از ورود به دانشکده گفت: با ورود به این جامعه کوچک و پذیرفته شدن به عنوان عضوی از آن، پارادایم‌های ایده‌آل من دچار تغییر شد؛ به‌گونه‌ای که تحقق همه آرمان‌هایم در آن شرایط ممکن نبود. در وهله اول، درک وجود ساختارهای پنهان در سطح کلان- از طریق مطالعه و آموختن در کلاس‌های درس- و فهم فقدان انسجام اجتماعی کافی در سطح دانشکده، می‌توانست به پذیرش تدریجی تحقق‌ نیافتن برخی ایده‌آل‌هایم سرعت بخشد. با مطالعه و شناختِ گسترده دردهایی که مردم جامعه متحمل می‌شوند و فهم اینکه برای کاهش این دردها به سازوکارهایی نیاز است که در دسترس همگان نیست، دیدگاهم کم‌کم با واقعیت‌هایی که به تازگی دریافته بودم، تعدیل یافت و نسبت به دانشکده و علوم اجتماعی، رویکردی متعادل‌تر و واقع‌گرایانه‌تر پیدا کردم.با این حال، این مشاهدات دلیلی بر ثابت ماندن در این راه و تبدیل شدن به یک نظاره‌گر صرف نیست؛ چرا که کشف و تبادل علم حقیقی هنوز جریان دارد.  

هیوچی در پایان گفت: علوم اجتماعی برای من صرفا یک رشته دانشگاهی نیست، بلکه نوعی سبک زندگی و مسوولیت است: مسوولیتِ دیدن، فهمیدن و ارزش نهادن به پیچیدگی‌های انسان و جامعه.

دانشگاه جایی برای صداهای متفاوت

شفیقه امینی، دانشجوی افغانستانی درباره تجربه خود از کلاس گفت: هنگامی که استاد پرسید خانه برای شما کجاست؟ بچه‌ها جواب‌های مختلفی دادند و من چندثانیه مکث کردم و مانند اکثر مهاجران، دو تصویر در ذهنم شکل گرفت: کشوری که اصالت و ریشه من در آن است، افغانستان؛ و کشوری که در آن رشد کردم، بزرگ شدم و امروز بخشی از من است، ایران.

وی درباره کدهای فرهنگی گفت: می‌شود آنها را آموخت و با آنها عجین شد اما همیشه در پس‌ذهن این سوال باقی می‌ماند: ما کجای این جامعه ایستاده‌ایم؟ در مسیر تحصیلم متوجه شدم بسیاری از ما دانشجویان مهاجر، بر مرزها راه می‌رویم؛ گاهی احساس تعلق داریم و گاهی صدایی نامریی، سکوت و فاصله را می‌خواند.

کلاس‌های دانشگاه تهران تا اطلاع ثانوی دایر است - خبرگزاری مهر | اخبار ایران  و جهان | Mehr News Agency

او درباره پیش‌داوری‌های قبل از آغاز گفت‌وگو گفت: پیش‌داوری‌ها، آن هم پیش‌داوری‌هایی که قبل از آغاز گفت‌وگو، راه گفت‌وگو را می‌بندند. اما مهم‌ترین نکته‌ای که من می‌دانم این است: فاصله داشتن از مرکز، ضعف نیست. فاصله داشتن از مرکز یعنی زاویه‌ای متفاوت، یعنی دیدن چیزهایی که کسانی که در مرکز هستند، به دیدن آنها عادت کرده‌اند: تفاوت‌ها، نابرابری‌ها. اگر این صداها اجازه داده شوند، نه به عنوان «دیگری»، بلکه به عنوان بخشی از گفت‌وگو، فهم متقابل می‌تواند شکل بگیرد و اینجاست که جامعه‌شناسی شاید بتواند نقش واقعی خود را ایفا کند.

او در پایان گفت: امید من این است که دانشگاه‌ها و جوامع علمی، نه تنها محل تولید دانش که محل گفت‌وگو باشند؛ جایی که صداهای متفاوت، روایت‌های مرزی و تجربه‌های گوناگون نه حذف شوند، نه نادیده گرفته، بلکه جدی گرفته شوند. شاید بتوانیم این‌گونه دنیا را دقیق‌تر و واقعی‌تر نشان دهیم.

چشمی تازه برای دیدن جهان واقعی

در ادامه تاوان علیزاده، دانش‌آموز سال یازدهم رشته علوم انسانی درباره نقش جامعه‌شناسی در زندگی توضیح داد و گفت: یکی از فواید جامعه‌شناسی برای من، قدرت تحلیل بود که پیش از این نداشتم. همه ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که پر از اطلاعات، خبرها، شبکه‌های اجتماعی و اتفاقات پیچیده است. جامعه‌شناسی یادمان می‌دهد هر پدیده را بدون تعصب و ساده‌انگاری بررسی کنیم. به عبارت دیگر، این درس به من آموخت که فریب ظاهر مسائل را نخورم و بتوانم علت‌ها، پیامدها و روابط پنهان بین پدیده‌ها را تشخیص دهم. جامعه‌شناسی به ما نشان می‌دهد مشکلاتی مانند فقر، بیکاری، تبعیض یا اعتیاد، فقط مشکل فردی نیستند، بلکه ریشه‌های اجتماعی دارند. وقتی علت‌های اجتماعی مسائل را بشناسیم، نسبت به جامعه مسوول‌تر، آگاه‌تر و داناتر می‌شویم.

وی گفت: بسیاری از رفتارها و باورهای ما تحت تأثیر جامعه قرار می‌گیرند. جامعه‌شناسی به من کمک کرد متوجه باشم چرا این‌طور فکر می‌کنم، چرا یک چیز برای من ارزشمند است و چه عواملی من را شکل داده‌اند. و این، یعنی خودشناسی واقعی.

جامعه‌شناسی برای من فقط یک درس نیست، بلکه چشمی تازه است تا واقعیت‌های اطرافمان را بهتر ببینیم، خودمان را بهتر بفهمیم و آینده‌ای آگاهانه‌تر بسازیم. این دانش به ما یاد می‌دهد به جای اینکه تنها از دید خودمان به پدیده‌ها نگاه کنیم، دیدگاه‌های مختلف را بررسی کرده و آنها را درک کنیم - و این، یعنی رسیدن به بلوغ فکری.

مواظب باشیم جامعه‌شناسی  به ایدئولوژی تقلیل نیابد

در ادامه حسین سراج‌زاده، استاد پیشکسوت جامعه‌شناسی درباره ویژگی جامعه‌شناسان گفت: ویژگی جامعه‌شناسان است که می‌توانند یا باید بتوانند میان نقش «دانشمند اجتماعی» و «کنشگر اجتماعی» تمایز قائل شوند. علوم اجتماعی از جنبه‌های نظری، معرفت‌شناختی و روشی با تکثری گسترده روبه‌روست. این علوم، حداقل بر اساس نگاهی که در سنت علمی ریشه دارد، بر پایه ارزش‌هایی مانند انصاف، کشف حقیقت و گفت‌وگو استوارند. ما در مواجهه با موضوعات اجتماعی، با انواع نظریه‌ها و روش‌شناسی‌های مختلف روبه‌رو هستیم. به رسمیت شناختن این تنوع، بخشی از ماهیت علم اجتماعی است.

او درباره رواداری گفت: رواداری به این معناست که این تنوع را چگونه و تا چه حد به رسمیت بشناسیم. مثلا اگر کسی در حیطه روش‌های کیفی کار می‌کند و دیگری در روش‌های کمّی، آیا یکدیگر را می‌شناسیم و به دیدگاه هم احترام می‌گذاریم؟ اگر نه، یعنی رواداری کافی وجود ندارد.

دعوت دانشجوی زن افغانستانی به گفت و گوی فرهنگی / علوم اجتماعی، برای دفاع از خود باید هزینه بدهد /پرهیز علوم اجتماعی از تبدیل شدن به ایدئولوژی
دکتر حسین سراج زاده

او درباره ویژگی دوم جامعه‌شناسان گفت: برای افزایش رواداری در میان اهل علوم اجتماعی، باید به عوامل معرفتی و اجتماعی توجه کنیم. از جنبه معرفتی، لازم است نوعی معرفت‌شناسی را بپذیریم که در آن، شناخت اجتماعی برآمده از تعامل سوژه با واقعیت است و نظریه‌های مختلف، هر کدام تنها وجهی از واقعیت اجتماعی را نشان می‌دهند. هیچ‌یک به تنهایی حقیقت مطلق نیستند.

او افزود: از جنبه اجتماعی- سیاسی نیز باید مراقب باشیم که علوم اجتماعی به ایدئولوژی تقلیل نیابد. همان‌طور که در سنت جامعه‌شناسی انتقادی و نیز جامعه‌شناسی معطوف به عمل مطرح است، وقتی تعلقات ایدئولوژیک یا سیاسی جایگاه علم را تنگ کنند، رواداری آسیب می‌بیند. در فضای علمی ایران، به نظر من دو عامل برای تقویت رواداری مهم است: یکی پذیرش نهادینه شده یک معرفت‌شناسی چندوجهی و نسبی‌گرا (و نه مطلق‌گرا) در عمل، و دیگری پرهیز از تبدیل علوم اجتماعی به ابزار ایدئولوژی. اگر این دو شرط فراهم شود، رواداری در میدان فعالیت علمی ما افزایش خواهد یافت. در غیر این صورت، نارواداری در دانشگاه و علوم اجتماعی به شکل‌ها و زبان‌های مختلف ادامه خواهد یافت.

مرزها سیال و منعطفند

آتنا کامل پژوهشگر علوم اجتماعی و کنشگر مدنی درباره درک خود از فضای امروز گفت: درک من از فضای کلی امروز این است: ما در تقریبا همه عرصه‌ها با تفکیک فضا به «رسمی» و «غیررسمی» روبه‌روییم. در هنر، کتاب، موسیقی، کنشگری مدنی و حتی زیست روزمره، شاهد دوگانگی فضاهای دارای مجوز و بدون مجوز، رسمی و زیرزمینی، داخل و بیرون نهاد هستیم. این وضعیت به یک زیست جمعی غیررسمی انجامیده که جمعیت رو  به رشدی از جامعه را دربرمی‌گیرد.

 او درباره دوگانگی گفت: به باور من این دوگانگی به خودی خود مساله‌ساز نیست، به شرطی که دو فضا یکدیگر را حذف نکنند. نه می‌توان تمام کنشگران درون نهاد را همدست نظام دانست، و نه تمام فعالیت‌های غیررسمی را لزوما  پیشرو و آرمانی تلقی کرد. هر دو سو مزایا و کاستی‌های خود را دارند. پرسش اصلی، چگونگی ارتباط این دو عرصه است: آیا در تقابلند؟ بی‌تفاوت؟ یا میان آنها دادوستد و تعامل وجود دارد؟ و این مرز چقدر سیال است؟

وی گفت: در مورد دانشگاه، به نظر من عرصه‌های رسمی و غیررسمی کاملا مجزا نیستند، بلکه بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. اگر این دو را دو دایره تصور کنیم، خطی مماس آن ها را به هم پیوند می‌زند. مرزها ثابت نیستند و کنشگران پیوسته در حال بازتعریف آنها هستند. گرچه انحصار اعطای مدرک و اعتبار رسمی در دست دانشگاه است، اما محتوا، پرسش‌ها، روش‌ها و گفتمان‌ها از مرزهای نهادی فراتر می‌روند. به بیان دیگر، طردشدگان از نهاد رسمی می‌توانند از بیرون، بر تعریف مشروعیت علمی اثر بگذارند.

کامل در ادامه صحبت‌های خود به دو نکته اشاره کرد و گفت: نکته اول: بودن در بیرون از نهاد دانشگاه، فرد را از برخی قالب‌های هنجاری فرسوده و محدودکننده رها می‌کند و این فرصت را به او می‌دهد تا به سراغ موضوعات، روش‌ها و زبان‌هایی برود که در درون دانشگاه عموما ناپسند، ممنوع یا حاشیه‌ای تلقی می‌شوند. برای نمونه می‌توان به قالبی ثابت و خشک نگارش پایان‌نامه‌ها و مقالات علمی- پژوهشی اشاره کرد، یا به موضوعات همیشه حساسی مانند جنسیت، سکسوالیته، نقد سیاسی صریح، یا مطالعه انتقادی دین. نکته دوم: طردشدگان و فعالان فضای غیررسمی، خود به تولید محتوا و شبکه‌سازی دست می‌زنند. آنان پادکست منتشر می‌کنند، نشریه راه می‌اندازند، حلقه‌های مطالعاتی تشکیل می‌دهند، کارگاه‌های آموزشی آزاد برگزار می‌کنند و چهارچوب‌های تحلیلی خود را عرضه می‌کنند. این تولیدات، به‌ویژه از طریق دانشجویانی که همزمان در هر دو فضای رسمی و غیررسمی در رفت‌وآمد هستند، به درون کلاس‌های درس، موضوعات پایان‌نامه‌ها و بحث‌های آکادمیک راه می‌یابند و بدین ترتیب دانشگاه را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این تعامل یک سویه نیست. اساتید نیز با این ادبیات و پرسش‌های جدید مواجه می‌شوند و در برابر آن موضع می‌گیرند؛ ممکن است بپذیرند، مقاومت کنند، یا سعی در حذف آن داشته باشند. در واقع، مرزهای جدید معرفتی در دانشگاه، بیش از آنکه تنها محصول گفت‌وگوهای درونی باشد، حاصل کشمکش دائمی بین این دو عرصه است.

او در پایان گفت: تأکید می‌کنم که تفکیک بین رسمی و غیررسمی نباید مطلق انگاشته شود. این مرزها سیال و منعطف‌اند. حتی در دل نهاد رسمی نیز گاه کنش غیررسمی رخ می‌دهد و در عرصه غیررسمی نیز می‌توان بازتولید سلسله ‌مراتب و انحصار را مشاهده کرد.

دفاع از علوم اجتماعی هزینه دارد

آرمان ذاکری، مدرس دانشگاه دیگر سخنران این نشست بود. وی درباره علوم اجتماعی گفت: علوم اجتماعی، برای دفاع از خود، از نیروهایش و از دیسیپلین خود، نیازمند هزینه ‌دادن است. در  شرایط خاصی  که  «دیگری» و تفاوت  برتابیده نمی‌شود، بخش قدرتمندی از علوم اجتماعی که جریان اصلی را تشکیل می‌دهد، نه تنها از اخراج‌شدگان دفاع نمی‌کند که حتی از خود رشته نیز در برابر حملات گوناگون از راست مذهبی تا راست سلطنت‌طلب دفاع موثری نمی‌کند؛ چون دفاع، هزینه دارد. وقتی علوم اجتماعی حتی صنف مستقل و جایگاه نهادی مستحکمی برای دفاع از خود ندارد، چگونه می‌توان انتظار داشت جریان اصلی آن وارد میدان شود؟ در چنین شرایطی، گفت‌وگوی انتقادی واقعی، نه با این جریان اصلی، بلکه با بخش حاشیه‌ای علوم اجتماعی است؛ با همان بخشی که در این سال‌ها بار جامعه‌شناسی انتقادی را به دوش کشیده است.

آرمان ذاکری" استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه‌ تربیت‌مدرس اخراج شد |  پایگاه خبری جماران
دکتر آرمان ذاکری

وی در پایان با ارائه راهکاری گفت: برای خروج از این بن‌بست، باید به بازخوانی کلاسیک‌های جامعه‌شناسی (مانند مارکس) بازگردیم. آنها به ما مفاهیم کلانی مانند سرمایه‌داری، طبقه، ایدئولوژی و ازخودبیگانگی می‌دهند که برای فهم کلیت جامعه، درک رنج مشترک و شناسایی ساختارهای مسلط ضروری هستند. این بازگشت، نه برای نادیده گرفتن تفاوت‌ها، بلکه برای فهم پیوندهای ساختاری است که گروه‌های به ظاهر متفاوت را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

اهمیت تکثر و رواداری

غلامرضا غفاری، رییس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هم در این نشست حضور داشت. وی ضمن تشکر از عوامل برگزاری مراسم گفت: چنین مراسمی می‌تواند دستاوردهای ارزشمندی برای علوم اجتماعی و فعالان این عرصه داشته باشد. هر دانشی که به مسیر طی‌شده، وضعیت کنونی و افق‌های پیش‌روی خود توجه و اندیشه کند، از گشایش‌ها و ورود به عرصه‌های تازه بازنمی‌ماند.

او درباره عنوان برنامه گفت: عنوان بسیار جذاب و قابل تأملی که برای این نشست انتخاب شده- «نقد خویشتن»- نشان‌دهنده اهمیت تکثر و رواداری است. شرط لازم برای رسیدن به این رواداری، پیش از هر چیز، نقد است: نقد دستاوردها و میراث علوم اجتماعی. همان‌گونه که همکاران عزیز در این نشست به درستی اشاره کردند، وقتی یک عرصه آمادگی نقد گذشته و وضعیت موجود را داشته باشد، این خود دستاوردی بزرگ است.

با نقد و عبور از نگاه‌های محدود، می‌توان افق‌های تازه‌ای گشود و پذیرای رویکردهای متنوعی بود که هر کدام به جای خود اثرگذارند. این مهم، بیش از همه، از کنشگری انجمن‌های علمی و نهادهای علوم اجتماعی برمی‌آید. هرچه این نهادها امکان تعامل فکری و گفت‌وگوی نقادانه را بیشتر فراهم کنند، این مسیر بهتر تحقق خواهد یافت.

غلامرضا غفاری، معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناو
دکتر غلامرضا غفاری

ماه عسل بدنه اجتماعی و حاکمیت

هادی جلیلی، مترجم علوم اجتماعی از دیگر سخنرانان این نشست بود که در بخش یادکرد مترجمان در ترویج علوم اجتماعی سخنرانی کرد و گفت: زمانی، هماهنگی‌ای بین بدنه اجتماعی و حاکمیت وجود داشت؛ دورانی که می‌توان آن را «ماه‌عسل» دستگاه با همکلاسی‌ها نامید. در آن دوره، برخی همکلاسی‌های ما پروژه‌های کلاسی و فوق‌برنامه‌ای داشتند که به پرونده‌سازی برای دیگران می‌پرداخت. نکته جالب اینجاست: دوست من به‌واسطه دیده شدن اخراج شد و من، بدون حتی دیده شدن، از تحصیل محروم شدم. تلاش همکلاسی‌های ما در آن زمان، تحت عنوان «انجمن اسلامی» انجام می‌شد و پس از جدایی بدنه اجتماعی از حاکمیت، این مسوولیت به نهادهای دیگری مانند بسیج واگذار شد. این روند در تمام سطوح- مردمی، نهادی، میانی و حاکمیتی- جریان داشت. 

چالش‌های علوم اجتماعی

فاطمه رشید، آموزگار علوم اجتماعی دیگر سخنران این نشست بود. وی درباره چالش‌های این حوزه صحبت کرد و گفت: پرداختن به چالش‌های حوزه علوم انسانی و به‌ویژه جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی در مقطع متوسطه دوم، تنها یک بحث آموزشی نیست، بلکه مساله‌ای اجتماعی و فرهنگی است. مهم‌ترین چالش‌ها در این حوزه عبارتند از: 

۱- نگاه کم‌ارزش‌پندارانه به علوم انسانی: متأسفانه بسیاری از دانش‌آموزان مستعد تمایلی به ورود به رشته انسانی ندارند یا والدین- با نیت خیر یا ناخواسته- مانع آن می‌شوند. نگرش اقتصادی صرف به تحصیل نیز باعث شده بسیاری از خانواده‌ها این رشته را کم‌درآمد تلقی کنند. این نگرش کلی منجر به احساس بی‌ارزشی و بی‌اعتباری در دانش‌آموزان این رشته می‌شود. حتی در رسانه‌های کشور نیز کمتر از موفقیت‌های تحصیلی و شغلی فارغ‌التحصیلان علوم انسانی سخن گفته می‌شود تا انگیزه‌ای برای دانش‌آموزان ایجاد شود.

۲- مشکلات محتوایی و ساختاری دروس: کتاب‌های جامعه‌شناسی دوره متوسطه دوم (که از دروس تخصصی رشته انسانی است) مملو از تعاریف و مفاهیم انتزاعی است، بدون اینکه میدان تجربه‌ای برای دانش‌آموز ایجاد کند یا او را با تحلیل مسائل روز و روابط اجتماعی واقعی آشنا سازد. این کتاب‌ها به‌روزرسانی نشده و از نظریات جدید جامعه‌شناسی خالی هستند. علاوه بر این، کمبود معلمان متخصص و مجرب در این حوزه، مشکل را دوچندان می‌کند. او در پایان گفت: آرزو دارم عشق به فهم جامعه و جرقه تفکر انتقادی را در دانش‌آموزانم بیدار کنم. امیدوارم با بازنگری سالانه در محتوای دروس علوم انسانی، ساختار آموزشی این حوزه در مقطع متوسطه متحول شود تا فضای بهتری برای پرورش نسل آینده جامعه‌شناسان و کنشگران اجتماعی فراهم‌ آید.

رضا کلاهی، نایب رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران سخنران پایانی این همایش بود و گفت: می‌خواهم از اینجا از همه دوستان حاضر همکاران و اعضای انجمن جامعه‌شناسی دعوت کنم که انجمن در این دوره باز است و امیدوارم بتوانیم حضور متنوع‌تر و متکثرتری را در انجمن شاهد باشیم. انجمن بتواند با همکاری افراد متنوع‌تر و متکثرتر چنان‌که عنوان برنامه امروز نیز بر علوم اجتماعی متکثر و روادار تأکید داشت فعالیت‌های خود را پیش ببرد و بیش‌ از ‌پیش گسترش دهد. همچنین، مهدی سلیمانیه از تیم اجرایی، شرکت‌کنندگان و تمامی کسانی که کمک به برگزاری مراسم کردند،تشکر کرد.

۲۱۶۲۱۶

کد مطلب 2156635

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 2 =